eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🕊 یا مهدی ادرکنی 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️ امر به معروف و نهی از منکر رو باید یادش بگیریم، چون واجبه مثل نماز! برای یادگیری رایگان این واجب ثبت نام کنید. ارسال کلمه ی «معروف» به👇 @vajeb123 @vajeb123 @vajeb123 📆 طول دوره مقدماتی: ۲۵ روز 🕘 ❗️فـــقــط روزی ۱۵ دقیقه❗️😳 ╔═🇮🇷✌️═══╗ @aamerin_ir ╚═══✌️🇮🇷═╝ 📡به کانال آمرین بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 نام و نام خانوادگی: محمد بلباسی تولد: ۱۳۵۸/۱/۱، ساری. شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷، خانطومان، سوریه. گلزار شهید: جاویدالاثر🕊🌷 🕊 🕊
نام و نام خانوادگی: محمد بلباسی نام پدر : ----- محل تولد : قائمشهر تاریخ ولادت: اسفندماه ۱۳۵۷ تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۶ محل شهادت: خان طومان - حلب - سوریه مدت عمر: ۳۸سال محل مزار : گلزار شهدای قائم شهر قطعه و ردیف و شماره : ---- کتاب مربوط به این شهید: برای زین آب 🕊
 مشخصات شهید محمد بلباسی نام و نام خانوادگی: محمد بلباسی نام پدر : ----- محل تولد : قائمشهر تاریخ ولادت: اسفندماه ۱۳۵۷ تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۶ محل شهادت: خان طومان - حلب - سوریه مدت عمر: ۳۸سال محل مزار : گلزار شهدای قائم شهر قطعه و ردیف و شماره : ---- کتاب مربوط به این شهید: برای زین آب  زندگی نامه شهید محمد بلباسی محمد بلباسی متولد اسفندماه ۱۳۵۷ می باشد، این شهید بزرگوار دارای چهار فرزند به نام‌های فاطمه،مهدی،حسن و زینب است که زینب ۶ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمدند. خصوصیات اخلاقی شهید محمد بلباسی ایشان بامفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و روحیه جهادی در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا شد و فهمید که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی‌شود. روایت مادر شهید محمد بلباسی همسر شهید درباره ی خصوصیات او اینگونه می گوید: «شهید بلباسی دانشگاه و دوران دانشجویی برایش بسیار ارزشمند بود و در این دوران نقش موثری در اردوی های جهادی و راهیان نور داشت که در انجامشان سر از پا نمی شناخت.» «این شهید یک سرباز واقعی برای نظام و رهبری بود و همیشه بیان می‌کرد ما هم باید مانند مقام معظم رهبری که در دوران ریاست جمهوریشان حاضر بودند به فرمان امام در هر مکانی که لازم باشد حضور پیدا کنند حضور پیدا کنیم و آماده خدمت به انقلاب و مردم شریف باشیم.» «شهید بلباسی عادت به انجام کارهای نو داشتند و در این زمینه علمدار بودند و از مسئولان خواست تا در دانشگاه‌ها فعالیت‌های فرهنگی قوی‌تری انجام شود و با انجام کارهای نو و بدیع و جذاب کردن فضا دانشجویان را به سمت فعالیت‌های فرهنگی هدایت کنند.» روایت برادر شهید محمد بلباسی برادر شهید بلباسی درباره این شهید می گوید:«محمد در انجام بسیاری از کارهای خیرخواهانه چه در مجموعه محیط کاریش( در سپاه ) و چه در محیط خارج از آن پیشقدم بود و با همین روحیه بود که نخستین تیم اردوی جهادی را با عنوان" علمدار " با حضور دانشجویان تشکیل داد تا بتوانند در مناطق محروم به مردم خدمت کنند.» محمد برای انجام کارهای جهادی هیچگاه منتظر حکم سازمانی نبود ، چنان که وقتی در ورزقان زلزله آمد ، بدون این که منتظر رسیدن حکم سازمانی از مسیر پر پیچ و خم بروکراسی بماند ، تیم دانشجویی جهادی تحت امرش را برداشت و به منطقه رفت . غبطه خوردن سردار علی فضلی « کار جهادی محمد باعث شد تا سردار علی افضلی ، جانشین آن زمان سازمان بسیج غبطه اینگونه کار کردن را بخورد ، اما این بذل توجهات مسئولان ارشد سپاه در مسیر خدمت تاثیری در بردارم نداشت و او را مغرور نمی کرد چون همه کارها را بر اساس باورش انجام می داد.» 🕊
🕊 بزرگمردی مثل شهید محمد بلباسی، پدر سرافراز فاطمه، حسن و مهدی... پدر زینب؛ زینبی که هیچ وقت بابا را ندیده. دختری که با بابا عکس ندارد. شهید بلباسی، اما برای دختر تازه به دنیا آمده‌اش یادگار بزرگ‌تری گذاشته است؛ همنامی‌اش با حضرت زینب(س)... حالا زینب بزرگ که بشود، قد که بکشد، راه که برود، هرجا، هرکسی صدایش بزند، هرکسی بگوید: زینب! یادش می‌افتد نامش را وامدار چه کسی است، یادش می‌ماند بابا چرا رفت؟ و چرا آسمانی شد... . 🕊 🕊
🕊 مادر شهید محمد بلباسی، بانوی شصت و چند ساله‌ای است که از پسر برومندش اینگونه تعریف می‌کند:🎤 من مادر یازدهمین شهید مدافع حرم استان مازندران، شهید محمد بلباسی هستم. حاصل ازدواج ما ۶ فرزند بود. ۲ پسر و ۴ دختر، که محمدآقا چهارمین فرزندم بود و در ساری به دنیا آمد. در سال ۵۷ که تولد او با شهادت برادرم که از شهدای انقلاب اسلامی بود مصادف شد، برادرم علی ۲۰ سالش بود که در آمل در حال مبارزه علیه رژیم طاغوت شهید شد. به همین دلیل دوست داشتم نام او را روی پسرم بگذارم اما همسرم گفت داغ برادرت تازه است و این کار مادرت را اذیت می‌کند؛ این شد که نام محمد را برایش انتخاب کردیم. جالب است بگویم که محمد جمعه متولد شد و جمعه هم به شهادت رسید. بچه درس‌خوانی بود و البته بااستعداد. وقتی دیپلمش را گرفت به او گفتم محمد جان برای دانشگاه هم امتحان بده. گفت برای امسال خیلی دیر شده یک ماه دیگر امتحانات کنکور است. اما من گفتم توکل به خدا کن پسرم، بنشین و این یک ماه را درس بخوان. مدت کمی را که فرصت داشت خود را برای دانشگاه آماده می‌کرد اما با آن همه مشغله و درس، نمازجمعه‌اش ترک نشد. یک روز که می‌خواست به نماز جمعه برود موقع رفتن و بستن بند کتانی‌اش جلوی او را گرفتم و گفتم کجا می‌روی؟ گفت نماز جمعه. گفتم نماز جمعه‌ی تو درس توست، حالا اگر یک هفته شرکت نکنی اشکالی ندارد. درست را بخوان دانشگاه که قبول شدی نماز جمعه هم می‌روی... الحمدلله دانشگاه سراسری مشهد، رشته مهندسی ریخته‌گری قبول شد... 🕊 🕊