8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شدهایم و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید، ظهورش برسد
این گونه هزار عید با هم داریم
#نماوا "غمانگیزترین شادی"
✋ جشن میلاد امام عصر علیه السلام را به روز نیمه شعبان ختم نکنیم!
باید به شکرانه وجود آن حضرت، تا پایان دهه مهدویت (بیستم شعبان) مجالس مهدوی برپا کنیم.
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی
#سید جواد هاشمی
در شبکه نسیم میگوید :
من خیلی به امام رضا ع ارادت دارم زیارت هر امامی که بروم زیارت نامه امام رضا را هم میخوانم در صحن حضرت ابالفضل ع نشسته بودم دلم یاد امام رضا کرد شروع به خواندن این زیارت کردم چند دقیقه بعد دیدم یکی از خدام حرم آمد کنارم ، شنید زیارت امام رضا میخوانم نشست پشت سرم و شروع کرد با من زیارت را تکرار کردن و اشک میریخت ، بعد از اتمام زیارت رو کرد به من و گفت :
زیارت امام رضا را در کنار ضریح حضرت عباس میخوانی؟ گفتم اشکالی داره گفت نه، من خودم آزاد شده امام رضا هستم پرسیدم چطور ؟گفت :
زمان جنگ من اعتقاد داشتم امام رضا در دست ایرانی ها اسیر شده و باید حرمش را آزاد کنیم لذا به مادرم که عاشق امام رضا بود قول دادم که بروم به جنگ ایرانی ها برای آزاد سازی حرم امام رضا به همین خاطر داوطلبانه به جیش الشعبی پیوستم و مرتب برای مادرم نامه مینوشتم که مثلا من الان در شلمچه هستم جایی که امام ع از آنجا وارد ایران شد ، تا اینکه یک روز بلندگوی گردان مرا صدا زد و گفتند تلفن با تو کار داره ،رفتم مادرم بود پای تلفن گریه میکرد، گفت
تو مطمئنی راه درستی انتخاب کرده ای گفتم چطور؟ گفت دیشب خواب دیدم در یک صحرای بزرگ امام رضا ع دستهایش را بازکرده و زائرانش را به آغوش میگیرد هم اینکه تو نزدیکش شدی دستهایش را بست و به توگفت تو با ما نیستی تو گفتی من برای آزاد کردن شما و حرمتان آمدم امام فرمود تو سپاه را اشتباه آمده ای جبهه من اینطرفه تو طرف دشمنان منی، مادر که این رو گفت چند روز فکر میکردم دیدم رفتار نیروهای ما شبیه یاران امام رضا نیست تصمیم گرفتم به طرف ایرانی ها بیام حرکت کردم به سمت خاکریز ایرانی ها و فریاد میزدم آمدم تسلیم بشم آمدم بیام پیش امام رضا ، از خاکریز ایرانی ها تیراندازی کردند دو تا تیر به پاهام خورد ولی یکی از سربازهای ایرانی که عرب خوزستان بود فهمید چی میگم به کمکم آمد و من را نجات داد تو آمبولانس گذاشتنم چیزی نفهمیدم چشمام رو که باز کردم تو یک بیمارستان بودم گفتم من کجام ؟ گفتند اینجا بیمارستانی در مشهد امام رضا است از پنجره به بیرون نگاه کردم گنبد امام رضا را دیدم ، گفتم آقا آزاد شده توام این زخم گلوله ها نشان محبت و عشق منه ،
بعد از اون به لشگر بدر ملحق شدم و در جبهه بر علیه حزب بعث و صدام جنگیدم ،استخبارات صدام پدر و مادر و دو برادرم را اعدام و شهید کرد، به همین خاطر وقتی زیارت امام رضا ع راخواندی کنارت نشستم و با تو همراه شدم ،من آزاد شده امام رضایم
🍃
🦋🍃
چه دعای قشنگیه!!
خُدایا!
به مَن خوب زیستَن را بیاموز
تا مَن خوب مُردَن را خودَم بیاموزم.
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🎞| #استوری』
شهادت مقصد نیست
راه است، مقصد خداست و شهادت
معقولترین راهِ رسیدن به خداست:)
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•🌸
شهیدسید حسین میرزازاده ازشهدای روستای ورزگ
نام :حسین نام خانوادگى :میرزازاده نام پدر :میرزایوسف
تاریختولد :03/02/1342 ش.ش :18 محلصدورشناسنامه :قائن
تاریخ شهادت :16/02/63 نوع حادثه :حوادثمربوط بهجنگتحمیلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسط دشمندرجبهه
شهید سیدحسین میرزازاده سوم اردیبهشت ۱۳۴2 در خانوادهای مذهبی در یکی از روستاهای قاینات متولد شد . به خاطر وضعیت معیشت خانواده تا دوران ابتدایی بیشتر تحصیل نکرد و به قالی بافی مشغول شد. در دوران انقلاب با پخش اعلامیه در مبارزات مردمی شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت. و حرفش با والدینش این بود که از شما می خواهم که قدر خود را بدانید که توانستید فرزندی را در راه خدا هدیه دهید.و بنازید به خود که چنین افتخاری عاید شما شد. بعد از ماه ها دلاوری شهید سیدحسین میرزازاده ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ در جزیره مجنون به شهادت رسید.
وصیت نامه شهیدسید حسین میرزازاده
انا لله و انا الیه راجعون
سلام بر حسین شهید (ع)
با درود به رهبر كبیر انقلاب اسلامى ایران كه راه سرخ حسینى را ادامه مىدهد.
ما همه از آن او هستیم و بازگشت ما به سوى او است پس چه بهتر كه با روئى باز و سرفراز به سوى او برویم.
اكنون كه درخت اسلام احتیاج به ایثار جان و مال و بر هر كس كه توانائى دارد واجب است كه به جبهه برود و از وطن اسلامى ایران كه با خون هزاران جوان و پیر و كودك به دست آمده است دفاع كند اگرچه به قیمت جان تمام شود، لذا بنده واجب دانستم كه به خدمت سربازى بیایم و از آنجا به جبهه و در خدمت مردم و براى خدا به جهاد علیه دشمنان اسلام به رزم ادامه دهم تا آنكه انشاء الله اسلام پیروز شود كه هست.
و شما اى پدر و مادر بزرگوارم كه حدود بیست سال زحمت كشیدهاید و مرا به اینجا رسانیدهاید و من امانتى بودهام در دست شما كه خدا امانت خود را روزى باز مىگیرد. بنده از شما مىخواهم كه بعد از من راه مرا ادامه بدهید و هیچگونه ناراحتى نداشته باشید و هر وقت كه ناراحت بودید على اكبر حسین (ع) و على اصغر حسین (ع) و شهیدان ایران را به یاد بیاورید و احساس هم دردى بكنید و همچنین از برادرانم مىخواهم كه گول این و آن را نخورند راه خدا یكى است و آن صراط مستقیم است. زیاد به فكر دنیا نباشید چون هر چه توى دنیا هست از آن انسان است نه انسان براى او، همه براى انسان و انسان براى خداوند، یك وقت خداى نكرده بنده دنیا یا جاه و مقام نباشیم كه انشاء الله نیستیم و از شما مىخواهم كه قدر خود را بدانید كه توانستید فرزندى را در راه خدا هدیه بدهید و بنازید به خود كه چنین افتخارى عاید شما شد.
بعدا عرض مىشود كه بنده یك ساك اینجا دارم و دیگر هر چه كه آنجا دارم كه ندارم خودتان مىدانید كه هر چه مى خواهید بكنید، امیدوارم كه مرا ببخشید و مرا حلالم كنید.