قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ر کرد و محمد شهاب ، دادستان انقلاب بیرجند شد . در سال ۱۳۵۸ ، اولین فرزندش به دنیا آمد و او که عاشق ا
داریم که در جوار حضرت معصومه سلام ا...علیها بتوانیم از خصوصیات محرم امسال استفاده ها از جلسات حسینی ببریم و الهامات از روح پر فتوحش بگیریم.
*** خاطره ای از علی دوستی : بعد از مدتی که از خدمت سربازی ام در تهران می گذشت برای مرخصی به بیرجند رفتم . در روستای ما عموی آقای شهاب به کربلایی عباس شهرت داشت . مردی مومن و متعهد. روزی در منزلش آدرسی به دستم داد و گفت : «اگر به قم رفتی حتماً احوالی از محمد بپرس . » . قبل از اینکه خود را به محل خدمت معرفی کنم به قم رفتم. سراغ حجره ی محمد آقا را از مدرسه حقانی گرفتم. وقتی نشانم دادند به خدمتشان رسیدم . پس از پایان مباحثه خودم را معرفی کردم . محمد آقا با گشاده رویی مرا در کنارش نشاند و پرسید : « کجا خدمت می کنی ؟» . با شنیدن این سووال یاد سفارش مسوولین مان افتادم که می گفتند : « محل کارتان را حتی به اقوام نزدیک نگویید. » . محمد آقا با دیدن تردید در نگاهم بحث را تغییر داد . اما بعد از صحبت های صادقانه و تکان دهنده اش گفتم که در دادرسی سربازی را می گذرانم . گرماگرم صحبت بودیم که محمد آقا از جا بلند شد . گوشه ی حجره دستش را لا به لای کتابی برد و با چند عکس برگشت. عکسها را مقابل صورتم گرفت و گفت : شما این افراد را در کجا دیده اید؟ به چهره ها دقیق شدن . نگاهم روی یک عکس ثابت ماند . اشک در چشمانم حلقه زده بود . خوب می شناختمش . او شهید بهشتی بود . تصویر چهره های دیگر را در ذهنم مرور کردم . آنها را هم در دادرسی دیده بودم . اما اسمشان را نمی دانستم . بعد ها فهمیدم که آن چهره های درخشان ، باهنر و مطهری هستند . سکوت را شکستم و گفتنم : محمد آقا در آنجا به ما می گویند اینها خائنین به مملکت هستند . این سید خدا بهشتی را چرا گرفته اند؟ تا این حرف را شنید اشک از چشمانش سرازیر شد . با صدایی بغض آلود گفت : بلند شو با هم به حرم حضرت معصومه (س) برویم. پس از زیارت از مسیر دیگری حرکت کرد . با خود فکر کردم حتماً می خواهد قدم بزند . با عبور از اولین خیابان ، جلو منزلی قدیمی توقف کرد. به اطراف نگاهی انداخت و زنگ را به صدا درآورد. مردی روحانی از لای در ظاهر شد . با اصرارش محمد آقا به داخل رفت و پس از مختصری صحبت برگشت . رو به من کرد و گفت : ایشان استاد من آقای قدوسی هستند . بیا در محضرشان چای بخوریم و صحبتی بکنیم . آن شب شهید قدوسی ما را به اتاقی هدایت کرد و از آن بالاتر مرا با کلام موثرش از خواب غفلت بیدار نمود. من که از شنیدن آن همه ظلم کاسه ی صبرم لبریز شده بود با هیجان گفتم : آقا اگر چه به افراد درجه یک دسترسی ندارم اما اگر اجازه دهید می توانم افراد رده دوم امنیتی را به درک واصل کنم . بگذارید ما هم قربانی اسلام شویم . آقای قدوسی با طمانینه گفت : در حال حاضر هیچ اقدامی نکنید . به محل خدمت برگردید و مانند گذشته رفتار کنید تا به شما مشکوک نشوند . صحبتش را به دیده منت پذیرفتم و بدون معطلی به محل خدمتم برگشتم . اما با خروج از منزلش با محمد آقا عهد کردم که در خدمت این جمع مخلص باشم . دومین باری که به خدمت آقای قدوسی رسیدم آقای شهاب مقداری اعلامیه و دست خط حضرت امام را به من دادند تا در محل خدمت توزیع کنم. در همان جلسه از راهنمایی های آیت الله مشکینی هم بهره بردم. روزی پس از برگشت به محل خدمت و توزیع اعلامیه ها به محل کار تیمسار زمانی در دادرسی رفتم . اعلامیه ای را به او نشان دادم و گفتم : « قربان من این را پیدا کرده ام » . تیمسار از دست من گرفت و با خشونت گفت : این را از کجا آورده ای ؟ گفتم : پیدایش کردم . مرا در بازداشتگاه انفرادی زندانی کرد تا اعتراف کنم . اما لب باز نکردم . پس از اینکه اطمینان کردند از جریان بی اطلاعم آزادم کردند . بعد از رهایی به حجره آقای شهاب و دیدن آقای قدوسی رفتم . جریان را گفتم . اما متوجه شدم آنها کاملاً از قضیه من اطلاع دارند . وقتی ماجرا را پرسیدم گفتند : سپبهد قرنی و تیمسار زمانی از خودی ها هستند . برای هر اقدامی با این دو نفر هماهنگ کنید . آنها در جریان بازداشت شما بودند . تازه فهمیدم چه سربازان گمنامی برای پیروزی انقلاب و سربلندی اسلام زحمت می کشند . »
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروزکانال روهدیه میکنیم به روح شهیدبزرگوار، شهید حجت الاسلام محمدشهاب
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
شادی روحشون صلوات.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
شبتون شهدایی ✨
وضوقبلخوابیادتون نره🙂✨
حلالکنید اگهخستتونکردیم🦋
التماسدعا🌿
یاعلی✋🏻🙂✨
⛅️ یا اباصالح المهدی ادرکنی
----------------------------------------
----------------------------------------
ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم،
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.
----------------------------------------
او می رسد درد بشر درمان بگیرد
این غربت و این غصه ها پایان بگیرد
ویرانی کل جهان سامان بگیرد
دین خدا از یک دم او جان بگیرد
شکر خدا ما وارثان عاشقانیم
چشم انتظار دولت صاحب زمانیم
یا رب الحسین
بحق الحسین
اشف صدر الحسین
بظهور الحجه
اى منتقم كوچه و گودال كجايى؟
----------------------------------------
----------------------------------------
الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج🌤️
کـی شــود نــدای انـالـمــهــدی بـشـنـویـم؟
----------------------------------------
----------------------------------------
🖋️پـیـشکـش بـاد بـه آنـان که بـا آرزو زیـستنـد و از درس انـتــظار یک جـمـعـه غـیــبت نکردند
✅كاش هر چه زودتر بانگ اناالمهدى مهدی فاطمه به گوش همگان می رسید و این نوا، مرهمى بر دلهاى پریشمانمان می گردید...
✅به یاد آنروز، دلهاى خود را آماده و گوشهاى خود را منتظر براى شنیدن نوایى روح بخش مى كنیم.
✅گوش كنید! صداى او را مى شنوید كه همگان را به نداى الهى دعوت مى كند و در اوج تنهایى اش دنبال همراهان و یاورانى می گردد كه او را از اعماق وجود پذیرفته اند.
✅خوشا آنان كه دلهاى خود را آماده و پذیراى قدمهاى آن نازنین كردند و هر لحظه آمدنش را انتظار مى كشند.
✅اگر كمى دلهاى خود را آماده كنیم صدایش را مى شنویم.
⛅صدایى كه در اوج تنهایى و مظلومیت است...
🕋زمانی که حضرت قائم (علیه السلام) ظهور میکند، کنار کعبه ما بین رکن و مقام میایستد و پنج ندا میدهد :
☑️ الأول:
ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم
✔️آگاه باشید ای جهانیان که منم امام قائم.
☑️ الثانی:
ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم
✔️آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.
☑️ الثالث:
ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشانا
✔️بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.
☑️ الرابع:
ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا
✔️بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین را برهنه روی خاک افکندند.
☑️ الخامس:
ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا
✔️آگاه باشید ای جهانیان که جدّ من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند
----------------------------------------
----------------------------------------
📚📚الزام الناصب ؛ فی اثبات الحجه الغائب (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، و کتاب الموائد