eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41هزار عکس
17.8هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
غم مخور مادر، که شیرت خفته در دریای عشق شیرمردی محکم و بی‌باک و بی‌پروای عشق ناوها را با جسارت کرده او فرماندهی سربلند او از رسیدن در ره والای عشق ✍🏻فاطمه شعرا، ملیحه بلندیان ۱/۲/۱۰ 🚢💥🕊️ شهید غلامحسین توسلی سی‌روز سی‌شهید ۱۲
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
با توجه به سفارش مقام معظم رهبری در رابطه با خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه و امیدواری ایشان به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ درکنار رعایت تمام مسائل پزشکی و بهداشتی توصیه شده پزشکان،لازم است، هر روز این دعا قرائت شود. متن دعای هفتم صحیفه سجادیه: یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. ترجمه دعای هفتم: ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود، و ای آن که سختیِ دشواری‌ها با تو آسان می‌گردد، و ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست. سختی‌ها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطف تو اسباب کارها فراهم آیند. فرمانِ الاهی به نیروی تو به انجام رسد، و چیزها، به اراده‌ی تو موجود شوند. و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند. تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش، و در ناگواری‌ها بدو پناه برند. هیچ بلایی از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانی، و هیچ اندوهی بر طرف نشود مگر تو آن را از دل برانی. ای پروردگار من، اینک بلایی بر سرم فرود آمده که سنگینی‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمده‌ام که با آن مدارا نتوانم کرد. این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آورده‌ای و به سوی من روان کرده‌ای. آنچه تو بر من وارد آورده‌ای، هیچ کس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوی من روان کرده‌ای، هیچ کس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی. کَس نگشاید، و دری را که تو گشوده باشی، کَس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی، هیچ کس آسان نکند، و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. ای پروردگار من، به احسانِ خویش دَرِ آسایش به روی من بگشا، و به نیروی خود، سختیِ اندوهم را درهم شکن، و در آنچه زبان شکایت بدان گشوده‌ام، به نیکی بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شیرینیِ استجابت بچشان، و از پیشِ خود، رحمت و گشایشی دلخواه به من ده، و راه بیرون شدن از این گرفتاری را پیش پایم نِه و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار. ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ... 🌱سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام . 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها سلام علیکم طاعاتتون قبول 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯 نام و نام خانوادگی جانباز: سیدمعین انجوی‌نژاد تولد: ۱۳۴۷/۵/۱۰، شیراز. اولین اعزام: ۱۳۵۹/۷/۱. 🍎 ۱۲ 🆔https://zil.ink/30rooz30shahid
🕯 📚 خادم الحسین(ع) روی تاب گوشه حیاط، لم داده بودم و پایم را روی زمین می‌کشیدم. انگار دل آسمان هم مثل دل من، گرفته بود. بغض داشت، اما گریه نمی‌کرد. از شیمیایی شدنم نه ماه می‌گذشت. نه ماهی که کلش را درگیر دکتر پوست و ریه بودم. از چند روز پیش که معلم علوممان، با آقاجون صحبت کرد، دل توی دلم نبود مزه‌ی دهنش را برای بازگشتم به جبهه، بدانم. اما اصلا روی باز کردن سر صحبت را نداشتم؛ مجروحیت‌های پشت سر هم و تیر و ترکش‌هایی که از عملیات‌ها برایش سوغات آورده‌ بودم، همه‌شان شده بود چین و چروک روی صورت مهربانش. شیمیایی شدنم در عملیات خیبر هم که کمر آقا جون را بیشتر از همه‌ی خانواده خم کرده بود، اما خم به ابرو نمی‌آورد. هربار که مجروح برمی‌گشتم، خودش می‌شد پرستار تمام وقت و آشپز مخصوصم تا زودتر سرپا بشوم. با احساس سنگینی نگاهی، به خود آمدم. آقاجون آن طرف حیاط، کنار حوض نشسته و به نقطه‌ای خیره شده بود. _ آقای مهاجر می‌گفت کل کتاب علومت رو عکس تانک و تفنگ کشیدی! اصلا تو کلاس نیستی، همه حرفت از جبهه است، می‌خوای برگردی؟ معین! تو دیگه مردی شدی واسه خودت. مثل نوجوونای شونزده ساله نیستی، ماشاالله فهمیده‌ای! من دوست ندارم جلوی راهتو بگیرم، اما! نکنه بری جبهه و به خاطر وضعیت جسمیت بشی سربار بقیه. از خدا خواسته از جا پریدم. _ نه آقاجون! به‌ خدا قول می‌دم سربار کسی نشم. اگه نتونستم برم خط، می‌رم تدارکات، می‌شم خادم الحسین(ع)، یا وردست اوس عطا تابلوهای تبلیغاتو رنگ می‌کنم؛ اصلا شاید هم رفتم کارگاه خیاطی... نزدیکتر آمد، دستم را گرفت؛ _ ان‌شاءالله خودت پدر می‌شی می‌فهمی چقدر سخته دوری از فرزند. از لحظه‌ای که می‌ری من و مادرت دلواپسیم و هر آن منتظر قاصد شهادت! دستی به ریش‌های سفیدش کشیدم. _ می‌دونم! اینها روزی که من رفتم جبهه این رنگی نبود؛ غصه مجروحیت‌های من اینجوری‌شون کرد. بغض‌هایمان هم زمان با بغض آسمان، ترکید. و کجا برای فرود اشک‌هایم بهتر از شانه‌ی آقا جون... ✍🏻 زهرا سادات هاشمی @zari270073 👩🏻‍💻طراح کلیپ: مطهره‌سادات میرکاظمی 💻تدوین: زهرا فرح‌پور @z_farahpour 🍎 ۱۲ 🆔https://zil.ink/30rooz30shahid