. . . #فرار_شاه ... . . ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

🇮🇷 ۲۶ دی ماه سالروز فرار شاه از کشور 😎✌️ ●الهم عجل الولیک الفرج🕊 قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

✳️ قرنِ سرنوشت‌ساز ▫️ امام خمینی رحمه‌الله: قرن گذشته گرچه برای ملت عزیز ما و برای اسلام و کشور مصیبت‌بار بود، لکن نهضت اسلامی ایران در اواخر این قرنْ سرنوشت امّت اسلام را در قرن آتی دگرگون خواهند نمود. ۵ آبان ۱۳۵۸ ▫️ رهبر معظّم انقلاب: عزیزان من! ما امروز یا مواجه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت می‌کنیم؛ این دوّمی شاید درست‌تر باشد. دنیا دارد تغییر می‌کند، [آن هم] تغییرات اساسی؛ تغییرات اساسی و بزرگ را نمی‌شود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید؛ این‌ها بتدریج انجام می‌گیرد. باید مسلّط باشید ببینید در دنیا چه دارد اتّفاق می‌افتد، در کشور چه اتّفاقی دارد می‌افتد. ۲۲ دی ۱۴۰۱ ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

🎧| #پادکست 📚| #ستاره‌هاچیدنی‌نیستند اسلام کدام دین است؛ دینی که به زنان کرامت و حقوق انسانی داد، یا دینی که مردان را از زنان برتر دانست و دستور داد که زنان مطیع مردان باشند؟ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

...مصطفی هرندی می گوید: خیلی بی تاب بود ، ناراحتی در چهره اش موج میزد . پرسیدم چیزی شده !؟ ابراهیم با ناراحتی گفت : دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی ، تو راه برگشت ، درست در کنار مواضع دشمن ، ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد . عراقی ها تیر اندازی میکردند و ما هم مجبور شدیم برگردیم . علت ناراحتیش را فهمیدم ، هوا که تاریک شد حرکت کرد ، نیمه های شب هم برگشت ،خوشحال و سر حال ، مرتب فریاد میزد امدادگر امدادگر ، سریع بیا ، ماشاالله زنده است ! بچه ها خوشحال بودند ، ماشاالله را سوار آمبولانس کردیم ، اما ابراهیم در گوشه ای نشسته بود و غرق در فکر بود . کنارش نشستم ، با تعجب پرسیدم در چه فکری هستی ؟ مکثی کرد و گفت : ماشاالله وسط میدان مین افتاده بود ، کنار سنگر عراقی ها ، اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود ! کمی عقب تر پیدایش کردم ، دور از دید دشمن ! در مکانی امن نشسته بود و منتظر من بود...! ✨خون زیادی از پای من رفته بود ، بی حس شده بودم ، عراقی ها مطمئن بودند که زنده نیستم ، حالت عجیبی داشتم ، زیر لب میگفتم : یا صاحب الزمان ادرکنی... هوا تاریک شده بود ، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد ، چشمانم را به سختی باز کردم ، مرا به آرامی بلند کرد ، دردی حس نمیکردم ، از میدان مین خارج شد در گوشه ای امن آهسته و آرام مرا روی زمین گذاشت گفت : کسی می آید و تو را نجات میدهد ، او دوست ماست ! لحظاتی بعد #ابراهیم_هادی آمد با همان صلابت همیشگی ، مرا به دوش گرفت و حرکت کرد . آن جمال نورانی ، ابراهیم را دوست خود معرفی کرده بود خوشا به حالش .😔 📩 اینها را ماشاالله در دفتر خاطراتش از جبهه ی گیلانغرب نوشته بود.. 📚سلام بر ابراهیم – ص 117 قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

تو حاجت روام کردی.. 💔 قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

❇️خری به درختی بسته شده بود. شیطان آمد و خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر کرد و خر راکشت. صاحب خر وقتی صحنه را دید عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد صاحب خر را از پای دراورد به شیطان گفتند چکار کردی؟!!!گفت من فقط یک خر را رها کردم،همین. ✅قانون زندگی مثه قانون دومینوئه یه ضربه بد ممکنه یه زندگی رو بد کنه و یه حرکت خراب راهُ برای کلی خرابی باز. 👌حتی بین کارایی که شاید بد نباشن ولی عواقب به شدت وحشتناکی دارن. ❌مثه اونیکه یه روز رفت مِیخونه ببینه چه خبر الان همه خبرای زندگیش شده مِی و مِیخونه 💕وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ ⛔️یادت نره آوار شدنِ ساختمونای خیلی بزرگ و استوار با یه تَرَکِ کوچیک شروع شد... قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp

🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊

✅روایتی از غسل پیکر شهید سلیمانی و شهدای جبهه مقاومت 🔹شبی که قرار بود شهدا را به اهواز بیاورند، با دوستانم ‌در فرودگاه ‌در تماس بودم و آنها گفتند هنوز پیکرهای شهدا را به اهواز نیاورده‌اند.خودم را به بیمارستان نفت اهواز رساندم. انگار یک کسی به من می‌گفت همین جا بمان. 🔹زمانی که شهدا را آوردند دیگر در حال خودم‌ نبودم، ‌زیر تابوت پیکرهای شهدا رفتم و خدا را هزاران بار شکر کردم. زمانی که به سالن بیمارستان رفتیم هرکسی آنجا بود، همه را بیرون کردند و قرار بود کار DNA را انجام ‌دهند. 🔹یک آقایی من را صدا زد و مسئول غسل پیکر مطهر شهدا شدیم. نخستین شهیدی را که غسل دادم حاج قاسم بود. ‌تمام پیکرها «اربا اربا» بود، انگار صحنه کربلا بود. زمانی که پیکرهای شهدا را غسل می‌دادیم انگار روضه کربلا بود.😭 🔹هنگامی که به غسل دادن دست مبارک حاج قاسم رسیدم دست حاج قاسم را روی سینه‌ام گذاشتم و گفتم‌ «حاج قاسم دعایم کن عاقبت بخیر بشوم».‌ 💔 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp