فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی اگر قشنگیایی زندگیم زیاد بشه بازم تو زيباترين شونی... 🌱
#عزیزبرادرم
#ابراهیم_هادي
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
🌙 ماه رمضان شهدایی
🌷غروب ماه رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم: داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت: آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند 🌷
#رفیق_شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌱!'
-
رفاقت با تو را با تمام دنیا عوض نمیکنم تویـے کھ در اوج ناامیدی دستانم را گرفتی و راھ را نشانم دادی ، تویی که از آبرویت برای من مایه گذاشتی
تویی که از من نپرسیدی نام و نشانم را
تویی که از من معرفت به خرج دادی پاۍ رفاقتمان ؛
تویی که کنارم ماندی تا بھ خدا برسم
برادرشهیدم به رفاقتمان سوگند جان میدهم پای رفاقتم با تو :)♥
| #ماه_رمضان . #رفیقآسموننشینِمن |
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
۱ . همه چیز دست خداست 🕊️🤍 رابطه عاشقانه ای با خدا داشت. این را از صحبت های خصوصی اش میفهمیدم.من از
۲ . سوءظن🕊️🤍
توی گیلان غرب و جزو نیروهای گروه اندرزگو بودم.یکی دوروز بود که رفتار ابراهیم با من تغییر کرد!خیلی مرا تحویل نمیگرفت.شب بهش گفتم:چیزی شده؟گفت:از تو توقع نداشتم فلان کار را انجام بدهی . با تعجب گفتم :من؟!اشتباه میکنی .
بعد ثابت کردم من این کار را نکردم.ابراهیم صبح روز بعد مرا زد. اگر اجازه میدادم حاضر بود جلوی جمع دستم را ببوسد. خیلی معذرت خواهی کرد و گفت : من به خاطر حرفی که یک آدم ...زده بود درمورد تو سوءظن پیدا کردم . خواهش میکنم من رو ببخش.
دیگه نشنیدم که ابراهیم با شنیدن سخن این و آن ، زود تصمیم بگیرد. چون قرآن می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ
ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید. (حجرات/۶) 🥲🕊️
#ابراهیم_هادی_دلها
#شهید_هادی
#کتاب_خدای_خوبِ_ابراهیم
یکی چشمش را برای خدا می دهد!
امّا من و تو میتوانیم برای خدا
چشممان را کنترل کنیم ...👌
#شهید_مرتضی_چیتگری🕊
#غضوا_ابصارهم_عماحرماللهعلیهم
#شهیدانه♥️
#خاطرات_شهدا🌷
بعد از مرحله پنجم عملیات رمضان، آقا مهدی جلسه گذاشت. فرمانده گردان ها و مسئولین گزارش می دادند که چه اتفاقاتی افتاده و چقدر شهید دادیم.
یک نفر گفت: در فلان محور هفتاد شهید دادیم.
آقا مهدی به سر خودش زد و با گریه گفت: نگویید هفتاد شهید، نگویید پنجاه شهید؛ بگویید هفتاد دردِ شهید، هفتاد دردِ بیوه ی شهید...!
#شهید_مهدی_زین_الدین🕊