سورپرایز عقد؛ امام خطبه عقدمان را خواند
محمد از آرزویش برایم گفته بود اما اصلاً فکر نمیکردم این آرزو محقق شود. آنقدر پیگیری کرد تا اینکه بالاخره با خبر خوش سراغم آمد و گفت «خانم؛ قراره عقدمون را حضرت امام بخونه، دیدی بالاخره آرزوم برآورده شد».
باورش برایم سخت بود اما وقتی ۲۸ اردیبهشت ۶۲ به همراه محمد و پدرم از گیتهای بازرسی به جماران رفتیم و امام خمینی را دیدم تازه باورش کردم، آنقدر لذتبخش بود که لحظهبهلحظه آن را در یاد دارم، خیلی ذوقزده بودم، محو چهره نورانی و معنویت امام بودم. از شدت هیجان میلرزیدم و گریه میکردم، آقا محمد هم مثل من بود و حس عجیبی داشت.
یک عروس و داماد دیگر جلوتر از ما بودند، داماد بعد از عقد دست امام را بوسید و عروس هم بر روی چفیه ای که روی پاهای امام بود بوسه زد.
قبل از اینکه نوبت ما شود کلی مطلب آماده کرده بودم تا به امام بگویم، میخواستم شفاعت امام خمینی در روز قیامت را بهعنوان شرط ضمن عقد بخواهم و بگویم دعا کنند تا خداوند از سر تقصیراتم بگذرد و مرا ببخشد اما آن لحظات آنقدر هیجان داشتم و محو چهره نورانی امام بودم که نتوانستم هیچ حرفی بزنم.
برای خواندن عقد حضرت امام وکیل عروسها میشدند و آقایی از همراهان امام هم وکیل دامادها و اینگونه عقد خوانده میشد، زمان عقد ما که رسید حضرت امام از من اجازه گرفتند که وکیلم در هنگام عقد باشند و مرا به عقد محمدحسن درآورند، آن لحظات تنها توانستم بگویم «بهشرط شفاعت بله»؛ و اینگونه عقد ما خوانده شد.
مولود مافی همسر شهید
بوی پیراهن یوسف بعد از 14 سال انتظار
درب خانه که به صدا درآمد گویی قلبم هم به تکاپو افتاد. نگاهم را به کسانی دوختم که از طرف بنیاد شهید آمده بودند، 14 سال از فراغ یوسف شهیدم میگذشت و حالا خبر آورده بودند، آن هم چه خبری، خبر بازگشت محمدحسنم را.
چشم به راه بودن خیلی سخت و پیچیده است و شاید یکی از سختترین امتحانهای خدا باشد، انشاءالله به حق پنج تن آل عبا تمام خانوادههایی که چشم انتظار خبری از عزیزشان هستند به زودی این انتظارشان تمام شود.
بعد از شهادت محمد و مفقود الجسد بودن پیکرش خیلی سختی کشیدیم، هر روز حرفی می شنیدیم، یکی می گفت شاید اسیر شده باشد، برای همین تا مدتها به سراغ اسرا و رزمندگان میرفتیم تا خبری مطمئن از سرنوشت محمدحسن پیدا کنیم.
وقتی بعد از 14 سال چشم انتظاری خبر تفحص پیکر پسرم را شنیدم دیگر حس و حال خودم را نمیفهمیدم، پیکر محمدم در حالی که چیزی جز چند تکه استخوان از بدن مطهرش باقی نمانده بود تفحص شده بود و حالا در معراج شهدا بود.
پاهایم یاری نمیکرد اما شوق دیدار دوباره گمشدهام توان دوبارهای به پاهای بی رمقم میداد، با خانواده به معراج شهدا رفتیم، بله؛ محمدحسن من برگشته بود.
مادر شهید ماخانی
فرازی از وصیتنامه؛
شهید ماخانی در بخشی از وصیتنامه خود چنین نوشته است «اینجانب محمدحسن ماخانی با انتخاب احسن و با اختیار کامل جهت لبیک به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خمینی عزیز به جبهه رفتم تا شاید با دادن خون ناقابل خویش بتوانم درخت انقلاب را آبیاری کنم… برادران و خواهران! تا جان در بدن دارید، از امام عزیز و اسلام حمایت کرده و سراپا مطیع امام باشید و جز خط امام از هیچ خط و روشی پیروی نکنید… امروز روز آزمایش است و هر کس برای اسلام و انقلاب زحمت بکشد اجر و پاداشش را در روز قیامت خواهد گرفت».
وصیت نامه شهید محمدحسن ماخانی
تنها از خط امام پیروی کنید
این جانب محمدحسن ماخانى، با انتخاب صحیح و اختیار کامل جهت لبیک گفتن به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنى؟» حسین زمان، خمینى عزیز، به جبهه رفتم تا شاید با دادن خون –ناقابل- خود بتوانم درخت اسلام را آبیارى نمایم.
تنها نصیحت این حقیر به برادران و خواهران و خانواده ام این است: تا جان در بدن دارید، از امام عزیز و اسلام حمایت نمایید و سراپا مطیع امر رهبر باشید و از هیچ خطى، جز خط امام پیروى نکنید و دست از مبارزه علیه منافقین و کفار برندارید که امروز روز آزمایش است؛ هر کس امروز براى اسلام و انقلاب زحمت بکشد، اجر و پاداشش را روز قیامت خواهد گرفت.
سعى کنید –حتى المقدور- در برنامه هاى مذهبى اعم از: نماز جمعه و جماعت و مجالس دعا و دیگر امور شرکت کنید.
سخن بعدى من با خانواده ی گرامی ام مى باشد؛ مى گویند: «یکى از بهترین حالات خوشحالى و لذت براى پدر این است که فرزندش در مقابل او قدم بزند»؛ اما امروز این امر کاملاً عکس شده است! یعنى این بار پدر شهادت فرزندش را در مقابل می بیند و کوچک ترین ناراحتى به خود راه نمى دهد و این اوج سعادت و فلاح یک امت خدایى است.
پدر و مادر عزیزم! شما براى اینکه مرا به این سن و سال برسانید، زحمات فراوانى کشیدید و مشکلات و مشقات زیادى متحمل شدید و حاضر نبودید کوچک ترین ناراحتى به من وارد شود و این به خاطر این بود که شما هم مانند سایر پدر و مادرها فرزندتان را دوست داشتید.
اى مادر عزیز، پدر، خواهران و برادران عزیزم! از اینکه فردى از افراد خانواده را از دست مى دهید، ناراحت نباشید؛ چرا که شما باید به کل اسلام و انقلاب فکر کنید.
شما به این فکر کنید که این انقلاب و امام عزیز، با چه مشکلاتى و با چه خون دل ها، جراحت ها، تبعیدها و... به دست ما رسیده است.
اکنون نیز دیده ی میلیونها نفر از محرومین و مستضعفان جهان به قدوم مبارک رزمندگان اسلام است. در ثانى، شما فرزند خود را از دست ندادید؛ بلکه تازه به دست آوردید!
خانواده ی گرامی ام! شما اگر مى خواهید رضایت الهى و رضایت شهدا را جلب نمایید، باید پیروى از خط امام و اسلام و شرکت در تمام امورى که مربوط به اسلام و رضایت خداوند است، سرلوحه ی کار خود قرار دهید و سعی کنید در کلیه ی مراسم مذهبى، مانند: نماز جمعه و جماعت و مجالس دعا –حتى المقدور- شرکت کنید.
تنها از خط امام پیروى کنید و او را حمایت نمایید که -ان شاء الله- پیروزى رزمندگان اسلام و نابودى دشمنان و ظهور آقا امام زمان(عج) نزدیک است.
در آخر از شما خانواده ی عزیز که اینگونه فرزندى تربیت نمودید تا به اسلام و انقلاب خدمت کند، تشکر مى نمایم. اجر و پاداش واقعى شما نزد خداوند متعال و روز قیامت در مقابل ائمه اطهار است.
شهدا سربلند و پایدار هستند؛ دعا کنید که -ان شاء الله- خدا از گناهانم بگذارد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
# شهید_محمد_حسن_ماخانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیت نامه شهید محمدحسن ماخانی تنها از خط امام پیروی کنید این جانب محمدحسن ماخانى، با انتخاب صحیح و
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••