eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.2هزار عکس
17.9هزار ویدیو
353 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ یک شهید؛ یک خاطره... 🌷 آموزگار شهید ▫️ تاریخ تولد: اول اسفند 1339 ▫️ نام پدر : حسین ▫️ شهرستان: تبریز ▫️ تحصیلات: دیپلم صنایع غذایی از هنرستان کشاورزی تبریز ▫️ شغل: آموزگار دبستان دولتی قیام تبریز ▫️ تاریخ شهادت: 5 خرداد 1361 (عملیات بیت المقدس) ▫️ محل خاکسپاری: گلزار شهدای تبریز 🔹 روایت عاشقی: 1️⃣ هم می توانست خوشگل بپوشد و هم به ش می آمد که خوش تیپ بگردد. می گفتم: پس چرا نونوار نمی کنی؟ می گفت:«تا وقتی یک عده هستند که ندارند لباس خوب بپوشند، من لباس گرون تنم کنم که چی بشه؟!» 2️⃣ مادر بود دیگر؛ گاهی دلش می خواست برای بچه ها سفره رنگین بچیند. دو جور غذا درست می کرد. ماست و ترشی و سبزی خوردن و... قیامت می کرد. می گفت:«وقتی خیلی ها شب گرسنه می خوابند، ما چرا سفره این جوری داشته باشیم؟» جدی جدی ناراحت می شد و لب به غذا نمی زد. 👤 راوی: برادر شهید پروانه 📕 منبع: کتاب
شهید مهدی پروانه شهید مهدی پروانه در اسفند ماه سال 1339 در شهر تبریز در یک خانوادة مذهبی چشم به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی خود را از دبستان گلزار و دبیرستان پاسارگاد با موفقیت بسیار پشت سر نهاد. عطش او به آموختن چنان بود که دمی از یادگیری و خواندن غافل نمیشد. شهید از همان اوان کودکی روح بزرگش را با قرآن تطهیر نمود و با اسلام عجین شد. شهید مهدی که ارزش مسجد و نقش سازنده اش را فهمیده بود همیشه در مسجد حضور می یافت و در جلسات هفتگی قرآن که در مسجد برگزار می شد شرکت می جست. او پس از طی تحصیلات ابتدایی در دبیرستان پاسارگاد نام نویسی کرد. همگامی که دوران خدمت او بود موقعی بود که صدام تجاوزگر به ایران اسلامی حمله کرده بود و وی یکی دو بار به جبهه اعزام شده بود. شهید مهدی فقر حاکم بر جامعه را در اثر سیستم شاهنشاهی حاکم بر جامعه می دانست و هیچگاه به خود اجازه نمی داد که بیش از یک لباس و یا حداقل لباسی نسبتاً گران قیمت بپوشد و هر وقت که چنین پیشنهادی به او میشد می گفت تا وقتی که این محرومان هستند و لباس خوب ندارند بپوشند ما نمی توانیم لباس خوب بپوشیم و هر گاه سر سفره بیش از یک رقم غذا می دید ناراحت می شد و آن را نمی خورد و می گفت در جایی که خیلی ها شب را گرسنه سر بر بالین می گذارند و می خوابند خوردن چند نوع غذا از طرف شما صلاح نیست. وی دوستدار کمک کردن به فقیران و مستمندان بود زن بیوه ای بود که کسی را نداشت برایش کمک کند شب هنگام که فرا می رسید بدون اینکه شخصی مطلع از کمک کردن وی باشد به در خانة وی می رفت و برایش آنچه که لازم بود فراهم می کرد وقتی وی از شهادت او باخبر شد بی نهایت متأثر شده با چشمان گریان گفت او مانند امامش علی (ع) شب هنگام به در خانه من می آمد و آنچه را که نیاز داشتم با هر چه سختی برای فراهم می ساخت. شهید مهدی پروانه وقتی که دیپلم خود را از هنرستان کشاورزی گرفت برای امام لبیک گفته، و گفته ی امام عزیزمان را با دل و جان پذیرفت و به خدمت سربازی مشغول شد و چهار ماه در تبریز آموزش دید که در آن هنگام جریان حزب منحله خلق مسلمان به پیش آمد که توطئه بیش نبود وی وقتی از این جریان باخبر می شود بدون اینکه فرمانده اش مرخصی بدهد چند شبانه روز را در رادیو- تلویزیون تبریز نگهبانی می داد. روزی که ما نشسته بودیم یک سربازی به منزل ما آمد که مهدی پروانه فرار کرده که چند روز است در پادگان نیست. بعد از اینکه مطلع شدیم دیدیم که در رادیو- تلویزیون تبریز نگهبانی می دهد که با زور برادر بزرگش به پادگان برده شد. وقتی که دوره ی آموزش به سر رسید برای بقیه خدمتش به شرفخانه منتقل شد و در آنجا نامه ای به ژاندارمری تبریز نوشت که من به دلخواه خودم به جبهه اعزام می شوم. بعد از موافقت فرمانده اش عازم جبهه کردستان گردید تا آخر خدمتش در کردستان بود وقتی که خدمتش تمام شد خیلی فعالیت می کرد که در آموزش و پرورش استخدام بشود و بعد از چند ماه تلاش به استخدام فرهنگ در آمد. در اول استخدامش در تبریز در خیابان جمشید در دبستان بهار مشغول شد و یک سال در آنجا به تدریس مشغول شد و بعد از یک سال خواست که در یکی از دهات تبریز مشغول تدریس شود و بعد از آن به روستای کجاباد رفته و مشغول تدریس شد. در آنجا بود که به جبهه حق علیه باطل اعزام شده و در هویزه در حمله بیت المقدس در مورخه 1361/2/24 به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست .
شهیدی که دو مزار دارد/ روایت پروانه ای که در آتش عشق آزادسازی خرمشهر سوخت! شهید مهدی پروانه، در هویزه و در عملیات بیت المقدس و یک هفته قبل از آزادسازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست. آنگونه که برادر زاده شهید می گوید: از نکات جالب در مورد این شهید تدارک دو مزار برای اوست. یک مزار در هویزه برای او ساخته اند و یک مزار در تبریز. به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، فرمانده سپاه عاشورا به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، با خانواده یکی از شهدای عزیز عملیات آزادسازی خرمشهر دیدار کرد. شهید مهدی پروانه، به گفته مادرش، معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در هویزه و در عملیات بیت المقدس و یک هفته قبل از آزادسازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست. آنگونه که برادر زاده شهید می گوید: از نکات جالب در مورد این شهید تدارک دو مزار برای اوست. یک مزار در هویزه برای او ساخته اند و یک مزار در تبریز.
مادر شهید پروانه با اشاره به شخصیت مومن و انقلابی این شهید گفت: از اول انقلاب خودش را وقف انقلاب کرد. در ماجرای خلق مسلمان و در دفاع از امام و انقلاب شبانه روز تلاش کرد. با شروع جنگ نیز به جبهه ها شتافت و در عملیات آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. سردار عابدین خرّم فرمانده سپاه عاشورا نیز در ابتدای دیدار به والدین شهید ادای احترام کرده و گفت: احترام به شما بزرگترین تکلیف ماست. فرمانده سپاه عاشورا در ادامه افزود: آمده ایم با شهید شما پیمان ببندیم که در آزادی خرمشهرهای پیش رو با تمام توان تلاش کنیم. وی با اشاره به پیروزی های اخیر جبهه مقاومت در فلسطین گفت: امروز به برکت خون فرزندان شما شاهد خلق حماسه هایی از جنس آزادسازی خرمشهر در قدس شریف هستیم. این فتوحات امتداد آزادسازی خرمشهر است و باید با الهام از فتح خرمشهر و با حمایت از جوانان فلسطینی، فتح نهایی را شاهد باشیم.  شهید پروانه  در قسمتی از وصیت نامه خود آورده: "شما خانواده عزیزم خوشحال باشید از اینکه توانستید یک فرزند امانتی خود را در راه خدا قربانی دهید و دعا کنید که خدا قربانی شما را قبول کند و در روز قیامت پیش حضرت فاطمه زهرا (س) روسفید هستید که در راه خدا یک شهید داده اید و از شما مردم حزب اللهی و همیشه در صحنه می خواهم که امام را دعا کنید و مواظب امام باشید و از امام اطاعت کنید. اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا."
شهید مهدی پروانه، در هویزه و در عملیات بیت المقدس و یک هفته قبل از آزادسازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست. آنگونه که برادر زاده شهید می گوید: از نکات جالب در مورد این شهید تدارک دو مزار برای اوست. یک مزار در هویزه برای او ساخته اند و یک مزار در تبریز