فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
🔸اومدم با آه گریه،این قشنگترین سلامه
همه ی دارو ندارم اشک روی گونه هامه🔸
💎در روایتی از امام صادق «علیه السلام» چنین نقل شده است:
«مردی از فرزندان موسی بن جعفر به پا خواهد خواست، نام او مانند نام امیرالمؤمنین، علی است و او در طوس در سرزمین خراسان مدفون خواهد شد. او به وسیله سم کشته و در همان جا غریبانه دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند در حالی که حقش را بشناسد، خدا پاداش کسانی را به او خواهد داد که قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق کرده و جنگیده اند»
📗(من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 583)
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
از ابراهیم هادی به همه جوانان
وقت های خالی خودت را با کار و ورزش پر کن. تا وقتی که زمان ازدواجت نرسیده، دنبال ارتباط کلامی با نامحرم نرو؛ چون کم کم خودت رو به نابودی میکشی.
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌#شهیدابراهیمهادی
آدمهرکاریراکهمیتواندبایدبرای
بندههایخدا،انجامدهد.🤍✨
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ما را از مرگ میترسانند
غافل از آنکه مادران این مردان
در عزای به خون غلتیدن عزیزشان
خدا را شکر میکنند
و زینب وار ایستادهاند...
🔹مادر شهید محمد قنبری نمادی شد برای غیرت و شجاعت تا دشمنان این آب و خاک بدانند تا امثال این شیرزنان باشند سیدعلی خامنهای خیالش راحت است...
#شهید_محمد_قنبری
#تروریست
#مادرکیان_پاسخگوباش
💔امروز به فرزندان و خانواده
شهید قنبری چه گذشت؟
#شهید_قنبری
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
🖼 #عکس_نوشت | رفیق، نمیشه!
💬 رفیق! امروز که جنگِ فکرها و عقلهاست، جنگِ دلهاست، نمیشه تو بدونِ معرفت و بصیرت، بدونِ یه دل پاک، بدون وضو پشت کامپیوتر بشینی و اون گوشهی دنیا، توی یه خونهای، توی یه اتاقی، دل یه جوون رو ببری! نمیشه تو بدون وضو پشت دستگاه بشینی و اثر وضعی داشته باشی؛ حداقل، اثرش کمه. نمیشه که حواست پرت باشه و بخوای حواس دیگران رو جمع کنی. مگه میشه؟ بخدا نمیشه!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
دلتنگ اون لحظهای هستم که روی خاکهای شلمچه نشسته بودیم، حاج حسینآقا روایتگری میکردن و میگفتن: «بچهها! دستتون که روی این خاکها باشه، تو دستِ شهداست! میدونید چرا؟ چون استخووناشونُ بردن، اما گوشتِشون اینجاست، پوستِشون اینجاست، خونِشون اینجاست، اینجا شلمچهس...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
میگفت: سر پُست بود، تنها، ساعت ۲ تا ۴ صبح، وقت نگهبانی، سر خاکریز. رفتم پست رو ازش تحویل بگیرم دیدم تیر خورده تو پیشونیش افتاده کف سنگر. خیلی دلم سوخت؛ تنها بود شهید شد، کسی بالا سرش نبود سرش رو تو بغل بگیره. از غصه بیرون نمیرفتم از فکرش. شب خوابشو دیدم! گفتم خیلی ناراحت بودم تنهایی شهید شدی. گفت: فقط بهت بگم تیر که خوردم، قبل از اینکه بخورم کف سنگر، افتادم تو دامن امام حسین علیهالسلام!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
دانشجوي شهيد :محمدحسين(مسعود) اوحدي
نام پدر: محمد كاظم محل شهادت:رقابيه
تاريخ تولد: 1337 نام دانشگاه:تهران
محل تولد: بروجرد رشته تحصيلي:مهندسي عمران
تاريخ شهادت: 1361/11/08 مقطع تحصيلي:كارشناسي
اطلاعات کلی
نام: محمدحسین(مسعود)
نام خانوادگی: اوحدی
نام پدر: محمدکاظم
وضعیت تاهل: متاهل
تاریخ تولد: 1337/11/18
محل تولد: بروجرد
سن: 24 سـال
دین و مذهب: اسلام شیعه
شغل: دانشجو
ملیت: ایرانی
دسـته اعـزامـی: اطلاعاتی موجود نیست
مسئولیت نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
درجـه نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
تـحصیـلات: دانشجوی سال آخر
جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت: 1361/11/18
کـشور شـهادت: عراق
مـحل شـهادت: رقابیه
عـملیـات: والفجر مقدماتی
نـحوه شـهادت: اصابت ترکش خمپاره
جـزئیات مزار و تصویر
مـحل مـزار: گلزار شهدای بروجرد
وضـعیت پـیکر: مـشـخـص
قطعه: اطلاعاتی موجود نیست
ردیف: اطلاعاتی موجود نیست
شماره: اطلاعاتی موجود نیست
دانشجوی شهید محمدحسین(مسعود) اوحدی در سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مؤمن و فرهنگی در بروجرد دیده به جهان گشود. در کودکی استعداد و سرشاری هوش او معروف بود. دوران دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک آغاز کرد و ۲ سال آخر دبیرستان را به تهران و دبیرستان دکتر هشترودی رفت و آنجا موفق به اخذ دیپلم با نمرات عالی شد. وی همان سال در کنکور سراسری رتبه سوم را کسب و در رشته مهندسی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
با آغاز جنگ و در حالی که تنها چند ماه به پایان تحصیلاتش مانده بود راهی منطقه شد و نهایتاً در تاریخ ۱۸ بهمنماه ۱۳۶۱ در منطقة عملیاتی رقابیه در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.
قسمتي از زندگينامه شهيد:
شهيدمحمدحسين اوحدي در سال 1337 در خانواده اي مؤمن و فرهنگي در شهرستان بروجرد ديده به جهان گشود .
دوران دبيرستان را در رشتة رياضي فيزيك درزادگاهش آغاز نمود، و دو سال آخر دبيرستان را به خاطر استفادة بيشتر از امكانات تحصيلي به تهران رفت و در دبيرستان دكتر هشترودي با نمرات بسيار عالي ديپلم گرفت. با شركت در كنكور سراسري همانطوري كه انتظار ميرفت موفق شد در بين هزاران شركت كنند مقام سوم را در گروه رياضي در كل كشور كسب كند ،و در رشتة مهندسي ساختمان دانشكدة فني دانشگاه تهران پذيرفته شد.
با شركت در هيئت هفت نفره واگذاري زمين و اعزام به جبهه آن هم هنگامي كه روح بلند پروازش بيش از پيش با عرفان و معنويت جبهه مأنوس شده بود، با وجود اينكه فقط 8 ماه به اتمام تحصيلاتش در دانشگاه باقي مانده بود ، عاشقانه به سوي جبهه هاي حق عليه باطل شتافت ودر تاريخ 1361/11/08 در منطقة عملياتي رقابيه در عمليات والفجر مقدماتي قاسم گونه به سوي معشوق ازلي شتافت
ازنوشته هاي شهيد:
به نظر من جبهة اصلي هر فرد زمينه اي است كه بايد در هر شرايط و محيط براي خودش فراهم كند و از هر امكاناتي استفاده كند كه خودش را تزكيه نمايد و علم بياموزد آن وقت در مرحلة بعد جنگيدن با دشمن ضروري است.
گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، مریم مجتهدزاده، رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس با حضور در منزل شهید اوحدی، با مادر این شهید گرانقدر دیدار و از وی دلجویی کرد. در این دیدار فاطمه قربان، معاون برنامهریزی و مالی اداری سازمان و شهناز اشکیان، معاون امور استانهای سازمان نیز حضور داشتند.
مجتهدزاده مادران شهدا را شاهدانی بیادعا که نزد پروردگارشان مأجورند، معرفی کرد و اظهار داشت: مادران شهدا با خدا معامله کردند و قطعاً اجر شهیدپروری کمتر از شهادت نیست. مادران و همسران شهدا در طول هشت سال دفاع مقدس حماسههای جاویدی ساختند که تاریخ همیشه از آن یاد خواهد کرد. آنها با صبر و استقامت خود دشواریها را تحمل کردند و هماکنون نیز در تمام عرصههای مختلف کشور، حضوری پررنگ دارند و دیگر بانوان کشور را پیوسته به این حضور تشویق میکنند.
رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس ادامه داد: اگر شهیدان ما با تأسی از اعمال و رفتار امام حسین(ع) درس فداکاری و وفاداری و از خودگذشتگی و شجاعت و شهامت آموختند و در عمل نیز آن را به اثبات رساندند و در راه دفاع از اهداف مقدس اسلام جانفشانی کردند و حماسهای جاوید آفریدند، بیشک آموزگاری داشتهاند بهنام «مادر» که در دامان پرمهر او و در کلاس درس او، به این مقام رسیدند.
در ادامه مادر شهید اوحدی گفت: خداوند سه پسر به من عنایت کرد، هر سه پسرم با هم در یک روز به جبهه رفتند. شب عملیات والفجر مقدماتی سعید اسیر شد و محمدحسین شهید و پسر کوچکم مجروح شد. محمدحسین چند ماه قبل از شهادتش گفت میخواهم ازدواج کنم. عقد کرد و به جبهه رفت. در واقع قاسموار ازدواج کرد، مهریه همسرش مهریه حضرت زهرا(س) بود و در اتاقش روی کاغذ دیواری نوشته بود «ارزش این ازدواج را نه پول و طلا بلکه فریادهای الله اکبر خمینی رهبر رزمندگان تعیین میکند.
وی افزود: بعد از این موضوع من احساس کردم دیگر آماده شدهام و آمادگیاش را دارم، وقتی خبر شهادتش را شنیدم خوشحال شدم و در مراسمش مشکی نپوشیدم. لباسی سبز با سربندی قرمز که از جبهه برایم آورده بودند تنها وسایل بازمانده از شهید بود. دوست نداشتم کسی به من تسلیت بگوید. شهادت پسرم تبریک داشت نه تسلیت ما هم با الگو گرفتن از صبر حضرت زینب(س) توانستیم به فضل خدا صبر پیشه کنیم.
خانم اوحدی مادر شهید محمدحسین (مسعود) اوحدی در یادمان شلمچه حضور یافت و به مقام شامخ شهدای گمنام ادای احترام کرد.
در حاشیه این حضور مادر شهید محمد حسین اوحدی در گفت گو با خبرنگار مستقر در یادمان شلمچه گفت: وقتی پسرم شهید شد سجده کردم و شکرگزار خدا بودم چون پسرم به آرزویش رسید.
خانم اوحدی گفت: خداوند ۳ پسر به من عنایت کرد که سعید در آمریکا درس خوانده بود اما ۶ ماه مانده به اتمام تحصیلش درس و دانشگاه را رها کرد و به ایران آمد محمد حسین پسر دوم من بود که دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد رشته مهندسی راه و ساختمان و شاگرد اول دانشگاه تهران و پسر کوچکم هم مرحله اول کنکور سراسری قبول شده بود.
وی بیان کرد: هر ۳ پسرم با هم در یک روز به جبهه رفتند. شب عملیات والفجر مقدماتی سعید اسیر شد و محمدحسین شهید و پسر کوچکم مجروح گردید.
این مادر شهید در پاسخ به این سوال که چگونه یک مادر از فرزندش دل میکند این گونه عنوان کرد: محمدحسین همیشه از سختی های زندگی حضرت زهرا (س)، مظلومیت امام حسین(ع) و صبر حضرت زینب (س) برای ما میگفت و در واقع برای ما این آماده سازی را به وجود آورده بود.
وی ادامه داد: چند ماه قبل از شهادتش گفت میخواهم ازداواج کنم، عقد کرد، به جبهه رفت در واقع قاسم وار ازدواج کرد، مهریه همسرش مهریه حضرت زهرا بود و در اتاقش روی کاغذ دیواری نوشته بود «ارزش این ازداواج را نه پول و طلا بلکه فریادهای الله اکبر خمینی، رهبر رزمندگان تعیین میکند.»
خانم اوحدی گفت: بعد از این موضوع من احساس کردم دیگر آماده شده ام و آمادگی اش را دارم، وقتی خبر شهادتش را شنیدم خوشحال شدم و در مراسمش مشکی نپوشیدم لباسی سبز با سربندی قرمز که از جبهه برایم آورده بود، دوست نداشتم کسی به من تسلیت بگوید شهادت پسرم تبریک داشت نه تسلبت ما هم با الگو گرفتن از صبر حضرت زینب (س) توانستیم به فضل خدا صبر پیشه کنیم.
وی در ادامه درباره فرزند دیگرش سعید اوحدی گفت: ۱۰ سال در اسارت بوده و چه سختی های زیادی را متحمل شد اما هیچ کدام به اندازه فاجعه منا او را آزار نداده است.
این مادر شهید خاطرنشان کرد: بعد از فاجعه منا ما با سعید در تماس بودیم و او خیلی متاثر بود و به شدت گریه و گاهی بریده بریده صحبت میکرد و در حال جستجوی اجساد قربانیانی بود که با بی کفایتی مسئولین صعودی از تشنگی و خفگی به شهادت رسیدند.
وی درباره شعار امسال راهیان نور یعنی ما آماده ایم تاکید کرد که ما جوانان خوبی داریم اما باید به آنها فرصت داد تا به خود ببایند.
خانم اوحدی گفت: این درست است که بعضی از جوان ها با پوششان با رفتارشان به شهدا و خانواده شهدا بی احترامی میکنند این ها از بد ذاتی آنها نیست از عدم شناخت می آید و الا همین جوانان اسم ایران و غیرت و ناموس به میان بیاید مثل جوانهای نسل انقلاب و جنگ دنیا را متحیر خواهند میکنند.