eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.5هزار عکس
17.6هزار ویدیو
348 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
💚͜͡✨ همه‌در‌پناه‌مولائیم 💚#یکشنبه‌های‌علوی ✨#شهیدهادی_رفیق_شهیدم
1_1103244551.mp3
9.18M
🔳 (ع) 💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤 🌴ز غربت تو مدینه غوغاست 🌴زائرت امشب حضرت زهراست 🎙 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ سلام_بر_ابراهیم 💔دلتنگ رفیق شهید! ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘سرود پدر قهرمانم🏅 ✖️سرودخوانی بسیار زیبای امروز فرزندان شهدا در حضور حضرت آقا👌🏼 لحظه لحظه های خوشی های زندگی وامنیت کشورمون مدیون شهدا وخانواده های شهداییم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🎼 ما همه با تو شدیم روسفید.... 📆 4 تیر سالروز شهادت سرلشکر شهید علی هاشمی (فرمانده قرارگاه سری نصرت) گرامی باد💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🥀🏴🕊🥀🏴🕊🥀🏴🕊🥀🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
×                        شهدای روستای اراء پاسدار شهید میر عادل میر عمادی ....یاد مجنون  درخاطرم شد زنده یاد فاطمیون   یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون   تاریخ تولد:۱۳۳۶             تاریخ شهادت:۴./۴./۱۳۶۷             محل شهادت:جزیره مجنون + نوشته شده در چهارشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 9:55 توسط بچه هاي سفيد كوه اراء  | نظر بدهيد به بهانه نهمین یادواره شهدای بخش چهاردانگه ساری-اراء آرزو دارم که گردد کربلا آزاد/ تا نشینم بر مزار قاسم داماد   شهید سید عادل میرعمادی نام پدر : سید احمد تاریخ و محل تولد: 1336. روستای اراء تاریخ و محل شهادت : 15/ 3/ 1367- جزیره مجنون( 7 سال مفقود الاثر) علت شهادت: اصابت ترکش مزار : آرامگاه ملامجدالدین ساری(تاریخ تشییع : 1374) متأهل: دارای 6 فرزند  
زندگی نامه شهيد سيّد عادل ميرعمادي فرزند: احمد «مير احمد»، كشاورز بود و «سيّده حقيقه»، خانه­ دار. زوج متديّن و سخت­ كوشي كه در 3 فروردين ماه سال 1336 صاحب نوزادي شدند با نام «عادل». تحصيلات آكادميك­ش به مقطع ابتدايي در دبستان «سپاه دانش» روستاي «آراء» از توابع چهاردانگه ساري ختم مي­شود. سپس به حوزه عليمه قم راه يافت و به مدّت سه سال مشغول كسب معارف الهي شد. وي بعد از پايان دوره سربازي در كردستان، سال 1357 به صفوف انقلابيون پيوست و به توزيع و تكثير اعلاميه­ هاي امام خميني پرداخت. بعد از تشكيل بسيج و كميته نيز به اين ارگان­ها ملحق شد و فعاليت­هايش را در راستاي اهداف انقلاب از سر گرفت. سيّد عادل از 10/10/1362 الي 28/8/1364 در واحد حفاظت ساري مشغول خدمت شد. در سال 1365 و 1367 نيز به عنوان جانشين تداركات به جبهه نبرد با دشمن عزيمت كرد. علاوه بر آن در كِسوت راننده هم خدمات ارزنده­اي از خود به يادگار گذاشت. در نهايت، اين پاسدار رشيد در 4/4/1367 در جزيره مجنون به ضيافت معبود در عرش اعلي پيوست. پيكر مطهّرش نيز در سال 1373 با وداع يادگارانش، «معصومه،‌ خديجه، اسماعيل، فاطمه، ابراهيم و حسين»، در گلزار شهداي «ملامجدالدين» به خاك سپرده شد. «سيّده رقيه ميرعمادي» دفتر خاطرات آن روزهاي همسر شهيدش را اين­طور ورق مي­زند: «ساده­ زيست بود و به مولاي خود، حضرت علي (ع)،‌ اقتدا مي­كرد. چاي نمي­خورد تا سهميه قند و شكر خود را براي بچه­ هاي جبهه بفرستد. علاوه بر آن در تهيه كمك­هاي مردمي و ارسال آن براي رزمندگان نيز فعاليت داشت.» «محمود محمّديان» از دوستان­ وي، چنين مي­گويد: «شهيد بزرگوار فردي شوخ­ طبع و متواضع بود و در مشكلات، شكيبا. هميشه غذاهاي ساده تناول مي­كرد و لباس ساده مي­پوشيد.» 
  زندگینامه به گزارش رزمندگان شمال، شهید سید عادل میرعمادی در سال 1336 در خانواده ای متدین در روستای اراء از بخش چهاردانگه ساری متولد شد. سید عادل تا پایان دوره ابتدائی در روستا بسر برد و بعد از آن به عشق تحصیل در حوزه علمیه راهی شهر ساری شد تا از حضور اساتید روحانیت کسب فیض نماید. در سن 18 سالگی با همسری مومن و متعهد ازدواج کرد و پس از آن برای انجام خدمت مقدس سربازی عازم تربیت حیدریه شدد. بعد از اتمام دوران سربازی که مصادف شده بود با شروع انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد. در سپاه در قسمت حفاظت شخصیت های برجسته مشغول به خدمت شدد و علاوه بر انجام ماموریت به ادامه تحصیل دروس حوزوی نزد حاج آقا مهدوی امام جمعه وقت کیاسر مشغول و با آغاز جنگ تحمیلی، بارها به جبهه های نبرد اعزام شد. در بحبوحه جنگ، مسئولیت حفاظت از آقای سعیدی دادستان وقت مازندران به ایشان محول شد. همزمان به مناطق عملیاتی از جمله، فاو، اندیمشک و جزیره مجنون اعزام می شد که در مجنون، آموزش بسیجیان را بر عهده داشت. سیدعادل میرعمادی سرانجام در تاریخ 4/4/1367 در جزیره مجنون مفقودالاثر شده و پیکر مطهرش بعد از 8 سال در 19 ماه مبارک رمضان سال 1374 به زادگاهش برگشت و در گلزار شهدای ساری به خاک سپرده شد. از پاسدار شهید سیدعادل میرعمادی 6 فرزند (3 پسر و 3 دختر) به یادگار مانده که حسین فرزند آخرش در هنگام شهادت پدر بدنیا آمد.   میراحمد میرعمادی؛ پدر شهید میر عادل میرعمادی: لباس سیاه شهید میرعمادی در شب عروسی زمانی که هنوز وارد سپاه نشده بود، در شب دامادی اش آقای طالقانی فوت کرد. همین که خبر فوت آقای طالقانی را شنید، درخواست لباس سیاه کرد و همان شب لباس دامادی اش را عوض کرد و فردای آن روز با لباس سیاه برای قرائت قرآن و فاتحه جهت شادی روح آقای طالقانی به مسجد محل رفت، درحالی که طبق رسوم روستا فردای آن روز باید خدمت بزرگترها می رفت. چند سال شهید شما مفقود اثر بود و از این بی اطلاعی ناراحت بودیم. نمی دونستیم پسرمون شهید شده یا هنوز اسیر است. بارها به ما اطلاع دادند که بیائید بچه شما اسیر هست، اما می رفتیم می دیدیم که عکس بچه ما نیست. چند سال انتظار کشیدیم تا بالاخره خبر شهادتش را دادند. تنها انتظار من از این جوانان انقلابی این است که پشتیبان ولایت فقیه باشند و راه شهیدان را با اخلاص ادامه دهند.   خاطره ای از همسر شهید: آخرین حنابندان در آخرین دواع شب قبل از اعزام دست و پای خود را حنا کرد و به من گفت: این آخرین حنابندان من است. همان شب دوستانش به خوابش آمدند و به او گفتند: آماده باشد که می خواهند برود. وی از ایشان سئوال کرد آن شخص که در جلوی آنها پرپم در دست دارد کیست؟ دوستانش گفتند: آن آقا حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. فردا صبح موقع خداحافظی برای اعزام گفت: دیگر بر نمی گردم و این آخرین وداع است.  بالاخره به آرزوی قبلی و قلبی خود می رسم و شهید خواهم شد.   فرازی از وصیتنامه شهید میرعادل میرعمادی: باید رفت تا جبهه ها را پر کرد و با خون خود، درخت اسلام را در سراسر جهان آبیاری نمود درود و سلام بر منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و درود و سلام بر امام امت؛ رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که به ما زندگی دوباره بخشید. من به برادران حزب اله توصیه میکنم که با تمام توان و قدرت خود باید در خدمت اسلام عزیز باشند و در زیر پرچمی که این پرچم در دست روح اله قرار گرفته باقی بمانند تا امام آن را به دست صاحب اصلی آن امام زمان (عج) بسپارد. امید آن دارم که خداوند نعمت دعای همیشگی ام (الهم الرزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک) را نصیبم کند و اگر شاهد باز گردم به تکاپوی مداوم که دستیابی به شهادت است ادامه خواهم داد. من 3 چیز را که بر همه عشق ها ارجحیت دارد و نصیبم شده؛ اول عشق به اله، دوم عشق به امام عزیزم خمینی کبیر و سوم عشق به شهادت، بر همه عشقها ترجیح دادم و در نتیجه این 3 عشق همیشه برای شهادت به جبهه می روم.
از پدر و مادر و خواهران و برادران می خواهم از مردن من ناراحت نباشند هرچند داغ فرزند و برادر سخت است تحمل خود را زیاد کنید که با زیاد کردن صبر و تحمل، پوزه دشمنان اسلام و قرآن را به خاک می مالیم.   به فرزندان توصیه می کنم که پسران حسینی و دختران زینبی باشند همسر عزیزم! از تو می خواهم که پسرانم سید اسماعیل و سید ابراهیم را تربیت کنی که خداوند از شما می خواهد آن وقت اسلحه ام را در دست ایشان بده تا خودشان را قربانی دین خدا کنند. همانطور که آگاه هستید حضرت ابراهیم فرزند دلبند خود اسماعیل را قربانی کرد و از رسول خدا درس بگیریم و شما ای همسرم! از فاطمه زهرا(س) درس بگیرید و از شهادت من ناراحت نباشید چراکه فاطمه زهرا(س) محسن(ع) شش ماهه خود را در راه اسلام فدا کرد. به فرزندان توصیه می کنم که پسران حسینی و دختران زینبی باشند.   از خواهران حزب اله می خواهم که عفت خودشان را حفظ کنند ما باید سرنوشت خودمان را خود تعیین کنیم. تعیین کردن سرنوشت ما در همین جنگ است. با خودمان فکر کنیم که بودیم، چه شدیم، و به کجا می رسیم. همین خود یک قدرت خداوند تبارک و تعالی است. ای امت حزب اله هوشیار باشید، زمان بسیار حساس و سرنوشت سازی است که بر ما می گذرد. اگر امروز من و تو حرکت نکنیم پس از چه کسی انتظار حرکت هست؟ باید رفت و جبهه ها را پر کرد و با خون خود، درخت اسلام را در سراسر جهان آبیاری نمود. از خواهران حزب اله می خواهم که عفت خودشان را حفظ کنند.   پدر و مادر عزیزم! بعد از شهادتم با افتخار پای بکوبید که امانت خدا را بعد از عقد سرخ و وصلتی خون به او بازگرداندید پدر و مادر عزیزم! بعد از شهادتم با افتخار پای بکوبید و بر خود ببالید که امانت خدا را بعد از بستن عقد سرخ و وصلتی خون ما بین شان به او بازگرداندید و چون گریه بر شهید باعث تداوم نهضت است. در صورت گریه کردن، نخست برای شهیدان تاریخ اسلام حضرت حمزه (ع)، حضرت امام حسین(ع) و شهید مظلوم بهشتی گریه کنید و برای شهیدانی چون محمود قادری و شهید حسن عباسی (و من کل من علیها فان) و من اله التوفیق   سروده ای از سیده فاطمه میر عمادی(فرزند شهید) بدون او نگاهم همیشه برگریز است رق سکوت بودم فرشته ای صدا کرد دل شکسته ام را با دلش آشنا کرد مثال خیالی نشست توی قاب نگاهم دوباره جان گرفتند شکوفه های آهم چقدر خاطراتش برای من عزیز است بدون او نگاهم همیشه برگریز است دلم می خواد که یک شب پلاکش رو بیارم اونو مثل ستاره توی دلم بکارم  
عادل در تاريخ ۳ /۱/۱۳۳۶ در روستاي اراء از بخش چهاردانگه ساري چشم به جهان گشود، آن طور که پدر شهيد مي گويد:زماني که هنوز وارد سپاه نشده بود، در شب دامادي‌اش آيت الله طالقاني رحلت کرد. همين که خبر رحلت آقاي طالقاني را شنيد، درخواست لباس سياه کرد و همان شب لباس دامادي‌اش را عوض کرد و فرداي آن روز با لباس سياه براي قرائت قرآن و فاتحه جهت شادي روح آقاي طالقاني به مسجد محل رفت، درحالي که طبق رسوم روستا فرداي آن روز بايد خدمت بزرگترها مي رفت. همسر محترم شهيد مي گويد:شب قبل از اعزام به جبهه دست و پاي خود را حنا کرد و به من گفت: اين آخرين حنابندان من است. همان شب دوستانش به خوابش آمدند و به او گفتند: آماده باشد که مي‌خواهند برود. او از آنان پرسيد آن شخص که در جلوي آنها پرچم در دست دارد کيست؟ دوستانش گفتند: آن آقا حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. فردا صبح موقع خداحافظي براي اعزام گفت: «ديگر بر نمي‌گردم و اين آخرين وداع است. بالاخره به آرزوي قبلي و قلبي خود مي‌رسم و شهيد خواهم شد». در وصيتنامه‌اش نوشت: ما بايد سرنوشت خودمان را خود تعيين کنيم. تعيين کردن سرنوشت ما در همين جنگ است. با خودمان فکر کنيم که بوديم، چه شديم و به کجا مي‌رسيم. همين خود يک قدرت خداوند تبارک و تعالي است. من ۳ چيز را که بر همه عشق ها ارجحيت دارد و نصيبم شده؛ اول عشق به الله، دوم عشق به امام عزيزم خميني کبير و سوم عشق به شهادت، بر همه عشقها ترجيح دادم و در نتيجه اين ۳ عشق، هميشه براي شهادت به جبهه مي روم. اميد آن دارم که خداوند نعمت دعاي هميشگي‌ام (اللهم الرزقني توفيق الشهاده في سبيلک) را نصيبم کند و اگر شاهد باز گردم به تکاپوي مداوم که دستيابي به شهادت است ادامه خواهم داد. از پدر و مادر و خواهران و برادران مي‌خواهم از مردن من ناراحت نباشند هرچند داغ فرزند و برادر سخت است تحمل خود را زياد کنيد که با زياد کردن صبر و تحمل، پوزه دشمنان اسلام و قرآن را به خاک مي‌ماليم. از خواهران حزب الله مي‌خواهم که عفت خودشان را حفظ کنند. شهيد سيد عادل ميرعمادي سرانجام در تاريخ ۴/۴/۱۳۶۷ در جزيره مجنون مفقودالاثر شده و پيکر مطهرش بعد از ۸ سال در ۱۹ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۴ به زادگاهش برگشت و در گلزار شهداي ساري به خاک سپرده شد.
وصیت نامه *فرازی از وصیتنامه شهید میرعادل میرعمادی*   به نام خدا درود و سلام بر منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و درود و سلام بر امام امت رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که به ما زندگی دوباره بخشید. من به برادران حزب الله توصیه می کنم که با تمام توان و قدرت خود باید در خدمت اسلام عزیز باشند و در زیر پرچمی که این پرچم در دست روح اله قرار گرفته باقی بمانند تا امام آن را به دست صاحب اصلی آن امام زمان (عج) بسپارد. امید آن دارم که خداوند منان نعمت دعای همیشگی ام (اللهم الرزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک) را نصیبم کند و اگر شاهد باز گردم به تکاپوی راهم که دستیابی به شهادت است ادامه خواهم داد. من سه چیز را که بر همه عشقها ارجعیت دارد و نصیبم شده اول عشق به ا...، دوم به امام عزیزم امام خمینی کبیر، سوم عشق به شهادت، بر همه عشقها ترجیع دادم و در نتیجه این سه عشق همواره برای شهادت به جبهه می روم. از پدر و مادر و خواهران و برادران می خواهم از مردن من ناراحت نباشند هر چند داغ فرزند و برادر سخت است تحمل خودتان را زیاد کنید که با زیاد کردن صبر و تحمل پوزه دشمنان اسلام و قرآن را به خاک می مالیم. همسر عزیزم از تو می خواهم پسرانم سیداسماعیل و سید ابراهیم را تربیت کنی آن تربیتی که خداوند از شما می خواهد آن وقت اسلحه ام را در دست ایشان بده تا خودشان را قربانی دین خدا کنند همانطور که آگاه هستید که حضرت ابراهیم فرزند دلبند خود اسماعیل را قربانی کرد و از رسول خدا درس بگیریم و شما ای همسرم از فاطمه زهرا (س) درس بگیرید از شهادت من ناراحت نباشید چرا که فاطمه زهرا (س) محسن (ع) شش ماهه خود را در راه اسلام فدا کرد. ما باید با خودمان فکر کنیم که بودیم، چه شدیم و به کجا می رسیم همین خود یک قدرت خداوند تبارک و تعالی است. ای امت حزب اله هوشیار باشید زمان بسیار حساس و سرنوشت سازی است که بر ما می گذرد مخصوصاً به این نسل جوان که تمام مسئولیت به دوش او سنگینی می کند. پدر و مادر عزیزم بعد از شهادتم که با افتخار پای بکوبید و بر خود ببالید که امانت خدا را بعد از بستن عقد سرخ و وصلتی خون مابینشان به او بازگردانیدید و چون گریه به شهید باعث تداوم نهضت است در صورت گریه کردن نخست برای شهیدان تاریخ اسلام حضرت حمزه (ع) حضرت امام حسین (ع) و شهید مظلوم بهشتی گریه کنید و برای شهیدانی چون محمود قادری و شهید حسن عباسی (و من کل من علیها فان) خدا انشاءالله به مسلمین صبر بیشتر عنایت فرماید محل دفن بنده گلزار شهدای ساری می باشد. در صورت اعتراض مرا به زادگاهم ببرید. و من ا... التوفیق
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر # شهید_سید_عادل_میرعمادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیت نامه *فرازی از وصیتنامه شهید میرعادل میرعمادی*   به نام خدا درود و سلام بر منجی عالم بشریت
آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست دعوت شده شهدا هستید😍❤️ آخرین قلم 🍃 التماس دعا🕊 پست آخر شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻___________ ↳🥀🕊』 💌••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا