نام:حسين نام خانوادگی:ربيعي نام پدر:حيدر تاریخ تولد:1343/06/10 محل تولد:بوشهر - دير تاریخ شهادت:1361/04/30 محل شهادت:شلمچه مسئولیت:رزمنده نوع عضویت:بسيج شغل:دانش آموز تحصیلات:ديپلم مدفن:دير

شهید حسین ربیعی، در سال ۱۳۴۳ ، در شب عید سعید فطر در خانواده ای کشاورز و محروم در روستای گزنگ از توابع شهرستان دیّر، دیده به جهان گشود. پدر و مادر با عشق سیدالشهداء (ع) نام او را « حسین» نهادند. شهید از همان کودکی مودب، هوشیار و خوش رفتار بود. به علت فقر مادی، خانواده اش مجبور به مهاجرت به بندر دیّر می شوند و شهید نیز در همانجا به تحصیل ادامه می دهد و پنج سال تحصیلات ابتدایی را با موفقیت به پایان می رساند. با آغاز نهضت شکوهمند اسلامی در تظاهرات، شرکت می نماید. با شروع جنگ تحمیلی، شهید با شوقی عجیب و با روحیه ای بالا آماده ی رفتن به جبهه شد، می گفت برای ما ننگ است که دشمن در خانه مان باشد و ما بی تفاوت باشیم. در تاریخ ۱۴/۲/۱۳۶۱ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام می شود. پس از مدتی حضور در جبهه، پدرش برای دیدار وی می رود و از او می خواهد تا برای دیدار خانواده، چند روزی به دیّر بیاید، اما او در پاسخ می گوید آیا در حالی که اسلام عزیز این گونه مورد هجوم جنایتکاران قرار گرفته و خواهران ما در دست کفار بعثی اسیر می باشند، صد بار کشته شدن بهتر از چنین ملاقاتی نیست؟ شهید در همین دیدار به پدرش توصیه می کند: خواهشم از شما این است که من چه برگشتم و چه بر نگشتم، شما روز عاشورا [محرم]، عزاداری امام حسین (ع) را به پا دارید. و علت تاکید و سفارش شهید نیز این بود که در ایام عاشورای حسینی از سوی پدر شهید روضه و مرثیه خوانی سید و سالار شهیدان برگزار می گردید و این سنت حسنه تاکنون نیز ادامه دارد. شهید ربیعی، از نظر تیراندازی توانایی و مهارت بالایی داشت. همیشه در صف مقدم جبهه بود و سرانجام در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۶۱ در شب عید سعید فطر، با شرکت در عملیات رمضان و هنگامی که موشک آر پی جی را به سوی دشمن نشان رفته بود، همزمان با شلیک آن، به وسیله گلوله مستقیم کالیبر ۵۰، ندای حق را لبیک گفته و به درجه رفیع شهادت نائل می آید.

محل مزاردير وضعیت پیکر

بسم الله الرحمن الرحيم بادرود به سرورآزادگان حسين بن علي كه مكتب سرخ شهادت را به ما آموخت و با سلام به رهبر عاليقدر انقلاب و پدر و مادرعزيزم. هنگامی که وصیتنامه خود را می نویسم یک شور و هيجاني سخت در خود احساس مي كنم و نداي غيبي هر لحظه مرا به خود مي­آورد که تا­ كي بايد بنشينم و جسدهای پاره پاره عزيزان را مشاهده کنم. من اینک آماده [رفتن]  به جبهه حق عليه باطل هستم، به نداي هل من ناصرني حسین زمان خمینی بت شکن لبیک گفته و عازم جبهه جنگم و از مردم شهيد پرور دیّر تقاضا دارم که به نداي هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفته و به جبهه ها رهسپار گردند و از دستاوردهای انقلاب به خوبی حراست کنند و مبادا امام امت این قلب تپنده ملت تنها بگذارند و پيام خون من و هزاران شهيد ديگر اين است كه تا آخرین قطره خونی که در بدن دارید از انقلاب و از دستاوردهای انقلاب و از میهن عزیزم ایران دفاع کنند و از کشته شدن نهراسید که دست الهی همراه و پشتیبان شماست. اگربه ياري الله شهادت نصيب من شد، اي پدر جان و ای مادرعزیز و مهربانم ميدانم شما خيلي زحمت­ها كشيديد، مرا بزرگ كرديد و مادر جان تو از شيره جانت شيرم دادي و به امید اینکه در پیری عصايت را بگيرم ولي مادر جان و پدر جان به این آرزوی دیرینه خود رسیدم از شما تقاضای عاجزانه دارم که مرا ببخشید و مرا عفو کنید؛ چون خیلی شما را اذیت کردم ، حرفهاي شما را ناديده گرفتم. براي رضاي خدا و آرامش روحم مرا ببخشيد. من از تمام برادران، دوستان واقوامان كه ازمن  ناراحتی­ای و یا بدرفتاری ديده­اند تقاضای عاجزانه عاجزانه دارم مرا ببخشيد. پدرجان ومادرجان: بعد از من برادرانم را طوري تربيت بكنيد كه در جامعه الگو باشند. خداحافظ پدرجان، خداحافظ مادرجان، خداحافظ برادرانم. پس ازمرگم زراه دوست داري              بكن جانا به قبرستان گذاري مزارم جستجوكن زان ميانه                  ببين برتربتم اين رانشانه ببايدزين خواب خوش بيدارشد          سوي منزل بارفيقان يارشد مادرجان رفيقان را رسان از من سلامي: بگوي اگرشبهاي جمعه مي توانند              برايم سوره قرآن بخوانند مرادرامامزاده ابالقاسم دفن نماييد. (اعزامی از دیّر ، حسین ربیعی)

ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر # شهید_حسین_ربیعی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊