⭕️ اهمیت حق الناس ⭕️
✍ #پیامبراکرم (صلی الله عليه وآله):
با نخستین قطره خونے ڪه از شهید
ریخته مےشود همه گناهانش
بخشیده مے شود"مگر" حَـقُ الـنّٰاس
📚 #کنزالعمال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌امام زمانت رو بشناس...
امر به معروف و نهی از منکر کن..
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنقدر به تصاویر زیبای شهدا نگاه کنیم تا خدا ما رو با اونها محشور کنه♥️
#امام_حسین #محرم #اربعین #کربلا #شهادت
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
خبرنگار شهید "سردار وهاب شهرانی" | با همین دوربین، ضبط صوت و میکروفونم امشب به خط مقدم میروم
وصیت نامه
نوید شاهد - خبرنگار شهید "سردار وهاب شهرانی کُرانی" در وصیتنامه خود که شب قبل از عملیات بر روی نوار کاست ضبط کرده است، چنین می گوید: «..نتوانستم خودم را کنترل کنم. زیرا پیرمردانی 90 ساله و کودکانی 13 ساله در رزم شرکت کنند و جوانانی چون سرو، که نوعروسان خودشان را در خانه گذاشته و بدون هیچ گونه چشمداشتی در این جهاد مقدس شرکت کنند و بنده بینصیب بمانم؟! لذا من با اسلحهای که دارم، با همین دوربین، ضبط صوت و میکروفونم امشب به خط مقدم میروم و با یاران با هم و پا به پای آنها حرکت میکنم و میجنگم. امیدوارم که خداوند قبول کند و ظهور آقا امام زمان(عج) را نزدیک گرداند. در این لحظاتی که آمادهایم تا برای حمله به خط مقدم اعزام شویم، به خون همه شهدای انقلاب اسلامی، شهدای آینده و شهدای اسلام قسمتان میدهم که جز راه "اسلام فقاهتی" راهی را نپیمائید. بیشتر به خودسازی پرداخته، غل و غشها و سیاست بازیها و دیگر راههائی که انسان را به انحراف میکشند نروید. به خدا بیشتر توجه کنید.»
به گزارش نويد شاهد چهارمحال و بختياري؛ سردار شهید وهاب شهرانی کُرانی پانزدهم بهمن 1339، در روستای کران از توابع شهرستان فارسان به دنیا آمد. پدرش شیر آقا و مادرش خانم کوچک نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. در رشته ورزشی کونگفو فعالیت می کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. هجدهم بهمن 1361، با سمت فرمانده گروهان، مسئول تبلیغات سپاه، و خبرنگار صدا و سیما در منطقه رقابیه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و هجدهم آذر 1369، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. وی را عبدالوهاب نیز می نامیدند.
شهید وهاب شهرانی کُرانی
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»
ما همه از خدائیم و بسوی خداوند باز میگردیم
بنده حقیر سراپا تقصیر وهّاب شهرانی فرزند شیرآقا اهل و ساکن کُرّان وظیفهام پاسداری از انقلاب و عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرکرد متاهل دارای زن و یک پسر بنام یاسر هستم. از آنجا که امروز و امشب که دارم این صحبتها را میکنم شب حمله وسیعی به بعثیون عراقی است. با توجه به صحبت بعضی دوستان و در خواستهای این عزیزان بخود اجازه دادم که چند کلمهای هم از خودم صحبت کنم؛ من که برنامه رادیوئی تهیه میکردم در رابطه با خانوادههای شهدا، اگر پیام مکتوب یا بصورت گفتاری از شهیدان باقی مانده بود، برایم جای بسی خوشحالی بود، زیرا میتوانستم آنها را به خوبی به مردم برسانم.
با کولهباری از گناه و معصیت میروم
با توجه به اینکه هر کسی خودش پیامی دارد و باید روشنگر راه عدهای دیگر گردد. هر چند حقیر آن لیاقت را ندارم و مطئمن هستم، لازم دانستم امشب که با کولهباری از گناه و معصیت میروم تا اگر خدا قبول فرماید به دیدارش نایل شوم، کلماتی چند برای عزیزان صحبت میکنم، بنده در سال 1339 در روستان کران در خانوادهای بسیار مستضعف و خانزده به دنیا آمدم.
تحصیلات
همانطور که بعضی دوستان و اهالی منطقه میزدج و شهرکرد و بعضی جاهای دیگر با بنده آشنائی دارند، دوران تحصیلات ابتدائیم را در همان روستای کران تمام کردم و سه سال دورة راهنمائی را با مشقت فراوان که همکلاسیهایم شاید بیشتر بیاد داشته باشند در آن سرما و کولاک شدید منطقه خودمان از [روستای] کران به فارسان میرفتم و درس میخواندم. بعد از آن با همّت برادر عزیز و بزرگوارم این نور چشمم. این برادری که همه چیزم از اوست، مظاهر عزیز که شبانه درس میخواند و روزها در ذوبآهن اصفهان کار میکرد و فشار طاقتفرسایی را تحمل میکرد، بنده توانستم در اصفهان ادامه تحصیل بدهم و تا دوم نظری ( رشته فیزیک ریاضی) در آنجا بودم. بعد هم در دبیرستان آیتا... شهید دکتربهشتی شهرکرد به تحصیل ادامه دادم. آمدنم به شهرکرد مصادف با اوج انقلاب اسلامی بود. خوب کم و بیش با برادران در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت داشتیم و برنامههای مختلفی را دنبال میکردیم. بعد از پیروزی انقلاب به کمیته رفتم و مدتی در آنجا بودم. بعد از مدتی سپاه تشکیل شد به سپاه آمدم و فعالیتهای خود را در قالب سپاه انجام دادم و دوباره به کمیته برگشتم.
همکاری با صدا و سیما
در کمیته فعّالیت میکردم تا اینکه از همه [کار] دست کشیده تا تحصیلات خود را ادامه دهم، این بود که برادران از صدا و سیمای جمهوری اسلامی شهرکرد بنده را دعوت کردند و خواستند که با آنها همکاری کنم. مدّت 9 ماه در آن مرکز مشغول نویسندگی و گویندگی بودم. در همین اوقات بود که جنگ تحمیلی شروع شد.
بارها خواستم به جبهه بروم
بارهاخواستم