خاطره شهید ابراهیم هادی
در عزاداری ها حال خوشی داشت.
خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصی پيدا مي كردند.
ابراهيم هر جایی که بود آنجا را کربلا ميكرد!گريه ها و ناله های ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد، نمونه آن در اربـعين سـال ۱۳۶۱ در هيئت عاشـقان حسين (ع) بود.
بچههای هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمي كنند، ابراهيم ذكر حـضرت زينب (س) را می گفت، او شـور عجيبی به مجلس داده بود، بعدهم ازحال رفت و غش كرد!
آن روز حالتی در بـچه ها پـيدا شد كه ديگر نديديم، مطمئن هسـتم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود.
ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نمي كرد، ولی هر جا كه مي خواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد.
ذكر شهدا را هيچ وقت فراموش نمی كرد.
♥️🌿
بههرکسمیرسمنامتوراباذوقمیگویم!
شبیهاولینتکلیفیکطفلدبستانی(:
مسیر خدا زجر داره، زحمت داره، تصادف داره، سوختن داره؛ هرکی از معبر توحید بره همینه، هرکی از راه خداپرستی بره همینه!
#حاج حسین یکتا
هر شب تو هیئت، بار معصیت رو بذار زمین و بار مسئولیت رو بگیر روی شونهت؛ تو این خیمه هرکی سرباز نشه، سربار میشه...
#حاج حسین یکتا
از چشم تا قلب راهیه که از عقل نمیگذره؛
مراقبِ ورودیهای چشمی باشید...
#هر_چیزی_ارزش_دیدن_نداره
#حاج حسین یکتا
داستان جناب حر در کربلا یعنی
پشیمانان را نیز به آغوش امامشان راهیست
#الی_الحبیب
#حاج حسین یکتا
باباجون همهی اون لحظههایی که
به سختی بغضتو قورت دادی که کسی اشکتو نبینه
همهی اون لحظهها رو #خدا دیده
#به_خودش_بسپار
#حاج حسین یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
نام :محمود
نام خانوادگي :صارمي
نام پدر :محمدرضا
تاريخ تولد :00/00/1347
ش.ش :1873
محل صدورشناسنامه :بروجرد
تاريخ شهادت :17/05/77
نوع حادثه :سايرحوادث
شرح حادثه :توسط عوامل استكباردرخارج ازكشور
استان :بنيادشهيد استان تهران
شهر :اداره بنيادشهيدمنطقه 6(راه آهن)
وصيت نامه :1470618 - صفايي فر - امير
«محمود صارمی» سال ۱۳۴۷ در شهرستان بروجرد متولد شد پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۶۷ و شرکت در کنکور سراسری و پذیرفته شدن در رشته «جغرافیا» دانشگاه به تهران مهاجرت کرد و دوران تحصیل در مقطع کارشناسی، خود را در سختترین شرایط زندگی، با کار کردن جهت امرار و معاش تأمین هزینههای تحصیل طی کرد. او همراه با تحصیل به دلیل علاقه شدید به ورزش «کاراته» داشت و در مدت کوتاهی با گذراندن دورههای مختلف این رشته موفق به کسب کمربند مشکی و کارت مربیگری شد و در مسابقات شهرستان و استان شرکت میکرد که موفقیتهایی را نیز در این زمینه به دست آورد.
اعزام به جبهههای حق علیه باطل
«محمود» در حالی که مشغول به تحصیل در دانشگاه بود، نتوانست نسبت به تجاوز دشمن به خاک سرزمینمان بیتفاوت باشد و مانند سایر جوانان ایران زمین عزمش را برای مقابله با دشمن بعثی جزم کرد و از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به جبهههای «کردستان»، «حلبچه» و جنوب «خرمشهر» اعزام شد و ۱۷ ماه در این جبههها در کنار سایر رزمندگان اسلام به دفاع از کیان و تمامیت ارضی کشور پرداخت پس از بازگشت از جبهه ضمن ادامه تحصیل در سال ۷۰ به استخدام ایرنا درامد و سپس در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد.
جذب شهید محمود صارمی در ایرنا
شهید محمود صارمی در سال ۱۳۷۰ جذب خبرگزاری جمهوری اسلامی شد و بعد از پنج سال تلاش و فعالیت، به خارج از کشور اعزام و مسوولیت دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی را در مزارشریف برعهده گرفت.
شهید صارمی ۲ سال به عنوان خبرنگار در افغانستان فعالیت کرده و در نهایت به شهادت رسید.
مسوولیت پذیری و متعهد بودن وی به اندازه ای بود که وقتی شهر مزار شریف توسط طالبان سقوط کرده و خود محل استقرار ایشان در معرض خطر بود لحظه ای دست از رسالت خود برنداشته و آخرین خبر وی برای ایرنا به شرح زیر است: 'مزار شریف سقوط کرد"
مزار شریف سقوط کرد
آخرین پیام مخابره شده از شهید محمود صارمی: «مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مرداد ماه ۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروهطالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، فوری .مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند به من بگویید که چه وظیفهای»
محمود خبرنگار شجاعی که بارها مورد سود قصد و اذیت و آزار قرار گرفته بود بعد از این خبر به دست افرادی متحجر به نام طالبان به آسمانها پرواز کرد و این خبر خود باعث شد تا دنیا از جنایت طالبان در افغانستان مطلع شود و این چنین بود که مظلومیت خبرنگاران در حین انجام کار برهمگان آشکار شد.
محمود به همراه هشت دیپلمات ایرانی تنها به جرم نشر حقایق در کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان از سوی گروه بی ریشه و متحجر طالبان مورد حمله قرار گرفتند و پس از رگبار گلوله در گوری دسته جمعی دفن شدند تا هرگز شناسایی نشوند.
بعد از ۱۷مرداد ۷۷ و بی خبری ایران از خبرنگار ایرانی و دیپلماتها وزارت خارجه اقدامات لازم را برای جستجوی این عزیزان به کار گرفت و بعد از گذشت بیش از ۲۰روز مشخص شد که این جوانان سراراز ایرانی بی گناه و مظلوئمان شهید شده اند.
عمق فاجعه به حدی بود که سه روز عزای عمومی از سوی رهبر فرزانه انقلاب اعلام، روسای جمهور بیش از ۱۸۰کشور جهان ضمن محکومیت این اقدام برای ایران اسلامی پیام تسلیت فرستادند و تمثال شهید صارمی تا مدتهای طولانی به پاس رشادت، جسارت و سخت کوشی شهید صارمی در مقابل سازمان ملل نصب شد.
آری ۱۷ مردادماه یادآور رشادت، جانفشانی و فداکاری شهید محمود صارمی است که شجاعانه در راه انجام وظیفه مهم خبرنگاری و اطلاع رسانی، جان خود را فدا کرد و شهید شد و در تشییع جنازه میلیونی این سرافرازان و سربازان ولایت رهبر فرزانه انقلاب حضور یافتند و بیا بوسه برتابوت شهید صارمی از مقام شامخ شهدا و شهدای عرصه خبر تجلیل کردند
شهید خبرنگار محمود صارمی
 شهید " محمود صارمی" در خرداد ماه 1347 در بروجرد متولد شد . او پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به تهران رفت . شهید "صارمی " بسیار پرکار ، پرتوان ، فعال ، خوش خلق و متواضع بود . او ورزشکاری پرتوان و دارای روحیه مردانگی بود و در رشته کاراته نیز مقام هایی در سطح شهرستان و استان کسب نمود و در دوران دفاع مقدس به مدت 17 ماه در میادین نبرد به عنوان بسیجی جنگید و همواره مدافع اسلام و اهل بیت بود . او تحصیلات خود را در رشته جغرافیا تا اخذ مدرک فوق لیسانس از دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد و در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به عنوان نیروی رسمی آغاز بکار کرد .
در سال 1375 به عنوان سرپرست خبرگزاری ایران در افغانستان انتخاب و به آن کشور عزیمت نمود . تا اینکه در روز 17 مرداد ماه در مزار شریف به همراه 8 نفر از همکاران ایرانی خود به اسارت طالبان در آمدند و روز 18 مرداد به پایگاه هوایی شینداد قندهار منتقل شدند - روز 18 شهریور 77 خبرگزاری رویترز شهادت دیپلماتها و خبرنگاران را تأیید نمود و روز 22 شهریور پیکر پاک او و 8 نفر از دیپلماتهای شهید به ایران حمل شدند .
پیکر پاک این شهید عرصه خبر و رسانه در روز 28 شهریور ماه 77 در بروجرد تشیع و به خاک سپرده شد .
روحش شاد و یادش گرامی
و هر ساله روز 17 مرداد همواره یادآور شهادت مظلومانه و غریبانه "شهید محمود صارمی" است که شورای عالی انقلاب فرهنگی به دلیل حساسیت حرفه خبرنگاری و ارج نهادن به جایگاه خبر و خبرنگار ، سالروز شهادت او را که در راه وظیفه خطیر خبرنگاری خود در معرفی و افشای چهره کریه گروه متحجر و پلید طالبان به شهادت رسید در تقویم ملی به عنوان روز خبرنگار ثبت نمود .
حکایت جاودانگی با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای تفحص و شهدای مدافع حرم و نگاهی به سیره قرآنی آن عزیزان از رادیو قرآن پخش میشود.
معرفی کتاب، گزیده ای از وصیتنامه شهید و فرازهای قرآنی آن، خاطرات شهید از زبان همسر، روایت گوشهای از زندگی شهید با صدای وی و خانواده، پخش گوشهای از فیلم، کلیپ و یا سریالی که با محوریت زندگی شهید مورد نظر ساخته شده و گزارش مردمی از بخشهای مختلف این برنامه مستند-ترکیبی است.
بر اساس این گزارش در برنامه روز پنجشنبه ۱۴ مرداد ماه و در آستانه روز خبرنگار به زندگینامه شهید «محمود صارمی» از شهدای خبرنگار، پرداخته میشود. شهدای خبرنگار که برای ثبت لحظات تقابل حق و باطل، برای ثبت لحظات ناب ایثار و گذشت هابیلیان در مقابل زور گویی قابیل صفتان سینه خود سپر تیر بلا قرار دادند جایگاه ویژه ای دارند. همانها که مصداق بارز آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفیٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیمُ» هستند.
شهید «محمود صارمی» خبرنگار شجاع و وظیفه شناس لرستانی بود که در هفدهم مرداد سال ۱۳۷۷ در کشور افغانستان توسط گروه تروریستی طالبان به شهادت رسید.
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۷۵ به عنوان مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در «مزارشریف» انتخاب و در ۲۶ دیماه همان سال به عنوان مسئول نمایندگی خبرگزاری راهی «کابل» شد یعنی زمانی که این کشور درگیر جنگهای داخلی بود و بهخوبی میدانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد، اما بر حسب وظیفه و رسالت و تکلیف، این راه را انتخاب کرد.
این بار دست جنایتکاران تاریخ از آستین گروه تروریستی «طالبان» درآمد و با حمله به سرکنسولگری ایران در شهر «مزارشریف» هشت نفر از کارکنان سرکنسولگری و «محمودصارمی» که رفته بود تا فریاد مظلومیت مردم بیگناه «افغانستان» را به گوش جهانیان برساند و راوی ددمنشی یزیدیان زمان باشد، به شهادت رساندند.
تا مدتها از سرنوشت این ۹ نفر گزارشی منتشر نشد، تا اینکه پیکرهای آنان در یک گور جمعی در خرابههای پشت کنسولگری به دست آمد. پیکر آنان ۲۲ شهریور ۱۳۷۷ به تهران منتقل شد و به خاک سپرده شد.
لازم به ذکر است، برنامه حکایت جاودانگی کاری گروه اطلاع رسانی و محافل به تهیه کنندگی سمیرا قنبری، گویندگی یاسر دعاگو، روایتگری فضه سادات حسینی پنجشنبهها ساعت ۱۶:۳۰ به مدت ۲۵ دقیقه از رادیو قرآن پخش میشود.
زندگينامه
محمود صارمي در سال 1347 در يكي از روستاهاي شهرستان بروجرد از توابع استان لرستان متولد شد. از آن جايي كه خانواده به كار كشاورزي مشغول بودند و پدر خانواده گاه و بيگاه براي يافتن كار راهي كشور كويت مي شد پس لازم بود كودكان از همان سال هاي نخستين زندگي دوشادوش خانواده مشغول به كار شوند، و محمود هم از اين قاعده مستثني نبود. دوره ابتدايي را در همان روستا به پايان رساند و برا ي ادامه تحصيل روانه شهر- ستان بروجرد شد و در منزل خواهرش سكونت نمود. پس از شر كت در كنكور سراسري و پذيرفته شدن در رشته جغرافيا به تهران مهاجرت كرد. خانواده محمود هم به شهر مهاجرت كردند و بعد از گذراندن چند ترم از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و مدت 17 ماه را در آن جا گذراند. مجدداً به دانشگاه بازگشت و به ادامه تحصيل پرداخت. محمود در سال 1370 مشغول به همكاري با خبرگزاري جمهوري اسلامي گرديد. در سال 1371 در حالي كه به تحصيلات خود در مقطع كارشناسي ارشد ادامه مي داد، ازدواج نمود. در تاريخ 1375به عنوان مسؤول دفتر خبر گزاري جمهوري اسلامي در مزار شريف افعانستان انتخاب شد و دو سال بعد در تاريخ 17/5/1377 به دست گروه طالبان در نهايت مظلوميت به شهادت رسيد. يادش گرامي باد.
آخرين حضور
او درطي بيش از دوسال حضورش در افغانستان بارها فرياد مظلوميت مردم ستمديده و رنج كشيده آن ديار مصيبت زده را به گوش جهانيان رساند.
شهيد صارمي خبر حمله طالبان و سقوط مزارشريف را با خون خود به سراسر جهان مخابره كرد و در نهايت پرواز روحش، خود به تنهايي خبر شد.
صارمي در سال 1375 طي حكمي از سوي سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي به مسووليت دفتر مزار شريف افغانستان منصوب شد و در 17 مرداد 1377 به همراه هشت نفر از اعضاي كنسولگري ايران در مزارشريف افغانستان، توسط نيروهاي افراطي و متحجر گروهك طالبان به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
آري صارمي مظلومانه در ديار غربت در راه اطلاع رساني شهيد شد تا اين عرصه، ايثار و شجاعت را دوباره تجربه كند و آرمانش راهي باشد تا هماره خبرنگاران بدانند كه وظيفه سنگيني بر دوش مي كشند و بر آن حرمت نهند.
اين روز از آن جهت در يادها ماندگار شد كه شهيد صارمي رسالت خبرنگاري را با خون خود آبياري كرد و حيات تازه اي بر آن بخشيد و ايثار و مقاومت را در عرصه اطلاع رساني معنا بخشيد.
از اينرو شوراي فرهنگ عمومي در اقدامي پسنديده و براي آنكه روز 17 مرداد 77 روز شهادت صارمي بر تارك سپهر خبرنگاري درخشنده بماند، به عنوان روز خبرنگار نامگذاري كرد.
با اين حسن اقدام 17 مرداد روزي شد تا به ياد شهيدان "غلامرضا رهبر"، "سيدمرتضي آويني"، "سيدحسن شاهچراغي"، "بهروز فلاحت پور"، "حسن هادي" ، "محمدرضا اماني" و عزيز بي نشان "كاظم اخوان" و ديگر شهداي اين راه در يادها جاودان بماند.
شهيد صارمي از جمله خبرنگاران پرتلاش و آزاده اي بود كه از حضور در خطرناك ترين ميدان ها ترسي به دل راه نداد و با وفاداري به رسالت خويش، خط سرخ شهادت را برگزيد تا عظمت "نون والقلم" را به ما در راه ماندگان بنماياند.
آرزوي خبرنگار آسماني يك هفته قبل از عروجش
همسر شهيد «محمود صارمي» گفت: يك هفته قبل از شهادت محمود، سرودي از تلويزيون پخش شد كه درباره فراق از شهادت و پايان جهاد بود؛ يك لحظه اشك در چشم هاي محمود حلقه زد و گفت «قطعاً جنگ خوب نيست اما حيف كه با تمام شدن جنگ، درهاي شهادت هم بسته شد».
روزبهاني مي گويد: زندگي مشترك ما با مراسمي خيلي ساده در بروجرد و تهران آغاز شد؛ در آن زمان خيلي به مشكلات كار خبرنگاري پي نبرده بودم و به ذهنم نمي رسيد كه همسرم چنين شغل خطيري دارد؛ شغلي كه گاهي در فضاي آرام منزل خلل ايجاد مي كرد.
شهيد صارمي در سال 1372 صاحب فرزندي شد كه او را «سينا» ناميد؛ روزبهاني اظهار مي دارد: پس از تولد سينا، محمود شب ها بيدار مي ماند و نوزاد را تا زماني كه بخوابد در آغوش مي گرفت؛ او بهترين پدر دنيا براي سينا بود؛ هميشه مي گفت «بايد با بچه به آرامي رفتار كرد و رفتار تند در خلقيات او تأثيرات منفي مي گذارد؛ سعي كن از لذت هاي خودت به خاطر سينا عبور كني».
وي ادامه مي دهد: شهيد صارمي هيچ وقت اضطراب كار خبري را به ما منتقل نمي كرد و هميشه سعي داشت فضاي خانه خيلي آرام باشد؛ در طول دو سال كه وي در افغانستان بود، در تماس هاي تلفني طوري صحبت مي كرد كه تصورم از افغانستان فضايي آرام بود.
شهيد صارمي در 26 دي ماه سال 1375 به عنوان مسئول دفتر خبرگزاري ايرنا در افغانستان، راهي مزار شريف شد و تا دو سال در آنجا ماند. وي مردم مظلوم افغانستان را همچون خانواده خود دوست داشت. او با آنها بر سر يك سفره مي نشست و از درد و مشكلات آنها رنج مي برد. محمود به قدري با آن مردم مأنوس شده بود كه درد آن ها را درد خود مي دانست و در سرماي زمستان، لباس هاي گرم خود را به آنها مي بخشيد.
همسر اين شهيد بيان مي دارد: خانواده شهيد و بنده موافق اعزام وي به افغانستان نبوديم؛ اما او مي گفت «در برابر شغلي كه به من محول شده است، مسئولم و علاوه بر اين براي كسب تجربه بايد در اين مأموريت حضور پيدا كنم».
وي مي افزايد: فكر اين را هم نمي كردم كه محمود روزي به شهادت برسد چرا كه هميشه آينده خود و محمود را تا دوران سالخوردگي مي ديدم؛ در آخرين روزهايي كه محمود براي ديدن ما به تهران آمده بود، يكي از مداحي هاي آقاي آهنگران از تلويزيون پخش شده كه به موضوع بسته شدن در شهادت اشاره داشت؛ با شنيدن اين مطلب اشك در چشم هاي محمود حلقه زد و گفت «قطعاً جنگ خوب نيست اما حيف كه با تمام شدن جنگ، درهاي شهادت هم بسته شد» شهيد صارمي همان لحظه خالصانه شهادت را از خدا خواست و در كمتر از يك هفته در نهايت مظلوميت به دست طالبان در مزار شريف افغانستان به آرزويش رسيد.
روزبهاني مي گويد: يك ساعت قبل از ورود طالبان به كنسولگري ايران در مزار شريف با محمود تلفني صحبت كردم و هيچ ناراحتي يا اضطرابي در صداي او وجود نداشت؛ او هميشه تأكيد زيادي به احترام به پدر و مادر داشت و در آخرين بار نيز گفت «ما فقط يك فرزند داريم با تمام وجود او را تربيت كن».
وي مي افزايد: 19 روز پس از شهادت محمود خبر شهادت را مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي به ما داد و من تا 3 سال بعد از شهادت محمود نتوانستم با موضوع فراق از او و شهادتش كنار بيايم. سينا هم كه در آن دوران حدوداً 4 سال و نيم داشت و سعي كردم به او نيز بفهمانم كه ديگر پدرش را نمي بيند.
همسر شهيد صارمي بيان داشت: محمود به يقين رسيده بود كه خبرنگار موظف است پيام مظلوميت گروهي را به گوش جهان برساند و بنابراين با مسئوليتي كه بر عهده داشت، تا پاي جان ايستاد و خداوند مزد جهاد او را شهادت قرار داد.
شهادت
17 مرداد 1377، محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي مستقر در مزار شريف افغانستان، به همراه 8 نفر از كاركنان سركنسولگري ايران در اين شهر توسط عوامل گروه طالبان به شهادت رسيدند. اين 9نفر عبارت بودند از:
1ـ ناصر ريگي سرپرست
2ـ مجيد نوري تباركي مسئول امور مالي
3ـ محمدناصر ناصري كارشناس امور فرهنگي
4ـ كريم حيدريان كارشناس امور كنسولي
5ـ محمدعلي قياسي كارشناس امور كنسولي
6ـ رشيد پارياوفلاح كارشناس امور كنسولي
7ـ نورالله نوروزي كارشناس امور كنسولي
8ـ حيدرعلي باقري كارمند فني
9ـ محمودصارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي
تا مدتها از سرنوشت اين 9 نفر گزارشي منتشر نشد، تا اين كه اجساد آنان در يك گور جمعي در خرابه هاي پشت كنسولگري به دست آمد. پيكر آنان 22 شهريور 1377 به تهران منتقل شد و به خاك سپرده شد.
در ميان اين 9 شهيد تنها محمود صارمي به سركنسولگري ايران وابستگي سازماني نداشت .
فرازي از وصيتنامه :
بسمه تعالي
اي برادران و خواهران جهادگر خطاهاي من گنه كار روسياه را كه باعث رنجش شما شده ببخشيد تا خداي بزرگ از من راضي شود .
اي خدا مرا كه در اثر غرور و خود پرستي گناه مي كنم ببخش زيرا اين بدن ضعيف من توانايي تحمل آتش جهنم را ندارد و خدايا مرا جزء توبه كاران واقعي قرار بده .
فرازی از وصیتنامه
بسمه تعالی
ای برادران و خواهران جهادگر خطاهای من گنه کار روسیاه را که باعث رنجش شما شده ببخشید تا خدای بزرگ از من راضی شود. ای خدا مرا که در اثر غرور و خودپرستی گناه میکنم ببخش زیرا این بدن ضعیف من توانایی تحمل آتش جهنم را ندارد و خدایا مرا جزء توبه کاران واقعی قرار بده.
سرانجام شهید محمودصارمی این جوان تربیت شده در مکتب اباعبدا..الحسین در سن ۳۰سالگی با نوشیدن شربت شهادت در کنار همرزمان شهیدش در زادگاهش شهر بروجرد در خاک ارمیدو به ارزوی خود که شهادت بود دست یافت و برای جامعه مطبوعاتی و رسانه ای کشور افتخار به ارمغان آورد.
در مرداد ۷۷ زمانی که جنگهای داخلی افغانستان در این سرزمین آشوب زده به اوج خود رسیده بود و سانسور خبری بر همه رسانه ها حاکم بود و از سوی شیطان بزرگ و سردمداران آن اجازه داده نمی شد تا جنایات طالبان آنروز و داعش امروز به جهان مخابره شود خبرنگار ایرانی محمود صارمی به تنهایی در مقابل آنها ایستاد و با بیان رخدادها و جنایتهای وحشیانه و ددمنشانه طالبان در افغانستان از جمله زنده به گور کردن زنان و دختران و ریختن خون شیعیان و صدهها جنایت دیگر با اطلاع رسانی خود از تریبون ایرنا پرده از جنایات طالبان برداشت و با نثار خون خود سرانجام برگ زرینی از مقاومت و جوانمردی در تاریخ رسانه ای ایران رقم زد و در سختترین لحظهها ماند و با مردانگیاش درس مقاومت و بزرگمردی را معنا کرد.