با هر نفسے سلام ڪردن عشق است
آقا بہ تو احترام ڪردن عشق است
اسم قشنگت بہ میان چون آید
از روے ادب قیام ڪردن عشق است
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام بر قطب عالم امڪان
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با مناجات با خدا و اهل بیت علیهم السلام
مناجات امام زمان علیه السلام بانوای بی نظیر حاج محمود کریمی
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
همیشہ میگفت :
💠 در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه
⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد.
⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد.
👈 و این رمز موفقیت او در
برخوردهایش بود .👌
#شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم
به سراغ آپارتمان اعلام شده رفتیم و بدون درگیری شخص مورد نظر رو دستگیرکردیم. وقتی میخواستیم از ساختمان خارج شویم جمعیت زیادی جمع شده بودن تا فرد مظنون رو مشاهده کنند. خیلی از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.
ناگهان ابراهیم برگشت داخل آپارتمان و گفت: صبر کنید!
با تعجب پرسیدیم: چی شده؟!
چیزی نگفت فقط #چفیهای که به کمرش بسته بود رو باز کرد و به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم:"ابرام چیکار میکنی !؟
با آرامش خاصی جواب داد: "ما بر اساس یه تماس و یه خبر، این آقا رو بازداشت کردیم. اگه آنچه که گفتن درست نباشه، آبروی این آقا رو بردیم و دیگه نمیتونه اینجا زندگی بکنه. همه مردم هم به چهره یک متهم به او نگاه میکنند. اما این طوری کسی اون رو نمیشناسه. اگر فردا هم آزاد بشه مشکلی پیش نمییاد".
وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت و من به دقت نظر ابراهیم فکر میکردم که چقدر آبرو و شخصیت انسانها در نظرش مهم بود.
سلام بر ابراهیم
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
السلام علیک یا اباصالح المهدی🌱✨
#امامزمان(عج)
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
السلام علیک یا اباصالح المهدی🌱✨
#امامزمان(عج)
--------🍃🌸🍃-------
#تلنگر_شهدایی 🔔
🔹برنامه خودسازی شهید صدر زاده
..............................
🌺🍃ماجرای کرامت شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بعد از شهادت🍃🌺
《امضای سرخ♥️》
✅ بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار آنجا برگزار شود. به همین خاطر ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند.
❣آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است. خودشان می گویند در آن روز همه اش احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان پخش می کند و از بچه ها می خواهد که والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه بر می گردند.
✨بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود.
آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟
پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم.
🌸زهرا می گوید خوب من می روم برای شما غذا بیاورم. پدر می گوید نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور.
دخترم می گوید کدام برگه؟
پدرش می گوید همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد.
زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند. او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد.
☘بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند در حال رسیدگی به باغچه است.
🌱 آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه برمی گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست.
🌤 این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد.
💐صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. موقع رفتن به مدرسه که با عجله وسایلش را آماده می کند، ناگهان چشمش به برنامه امتحانی اش می افتد که با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد.
خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید.
💥شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم.
علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─