eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.4هزار عکس
17.6هزار ویدیو
346 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
تدیّن و تعبّد نسبت به اسلام عزیز، عشق و علاقه و تبعیّت محض از حضرت امام خمینی (ره) ، شجاعت فوق العاده و اخلاص در عمل، مکتوم داشتن کارهایی را که برای اسلام می‌کرد، بینش سیاسی و ذهن فعّال اطّلاعاتی و نظامی‌، راستگویی و صداقت در گفتار، تواضع، ساده پوشیدن، اهمّیت دادن به جماعت و پشتیبانی از خطّ امام و علاقه و ارادت فراوان نسبت به حضرت آیت اللّه العظمی‌منتظری (ره)، خصوصیات بارز اخلاقی وی را تشکیل می‌داد. که در سایه ارادت عاشقانه در محضر حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب «مدظله‌العالی» کسب نموده بود و احسان را استاد معنوی و عرفانی خود می‌دانست. علاقه به معارف اسلامی او را به فضای معنوی حوزه علمیه کشاند و با علاقه فراوان بخشی از عمر پر برکت خود را صرف این مهم نمود. به تجهّد، نماز شب، دعا، راز و نیاز، گریه و توسّل به ائمّه‌ی معصومین: خصوصاً امّ‌الائمّه فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) علاقه‌ی فراوان داشت و به ایشان متمسّک بود. به راحتی بخشش می‌کرد و انفاق و ایثار در وجودش مشهود بود.
با شروع جنگ تحمیلی دو بار به جبهه عزیمت نمود. اوّلین بار در عملیات طریق القدس شرکت نمود و از ناحیه‌ی بازو مجروح گردید ولی این عاشق شیفته در سفر دوّم  در عملیات بیت‌المقدّس (آزادی خرّمشهر) شرکت کرد و در جریان پاکسازی نخلستان‌های ابتدای خوئین شهر در تاریخ2/ 3/ 61 با اصابت تیر مستقیم به قلبش دعوت حق را لبیک گفت و سیر سریع حرکت الهی خود را با آن همه شور شوق برای رسیدن به مقصود با بهترین صورت به پایان رساند و به درجه‌ی رفیع شهادت نائل گردید. در نهایت پیکر مطهّر شهید احسان  حدائق در صحن بارگاه ملکوتی حضرت احمد بن موسی شاهچراغ7 به خاک سپرده شد.
. وصیت نامه شهید احسان حدائق بسم‌الله الرحمن‌الرحیم من وصیتی ندارم جز چند کلمه. در اصل می‌خواستم مطالبی را بنویسم ولی در خود ندیدم. جهت تذکر چند نکته را عرض می‌کنم: سلام مرا خدمت امام برسانید. به پدر و مادرم سلامم را ابلاغ کنید و طلب مغفرت برایم نمایید که هیچ زمانی نتوانستم فرزندی خوب برای آن‌ها باشم. نه خوب، بلکه بدتر از بد بودم. اما امید است که خدا عفوم نماید.در رابطه با نماز وروزه خدمت مادرم مطالبی عرض کردم که متذکر شوید. هر زمانی که سعادت شهادت نصیب حقیر سراپا تقصیر گردید، اگر ذکر و صحبتی از من به میان آمد از مصایب شهید مظلوم شهید بهشتی شود همان طور که حضرت امام فرمود: ما حتی امانت هم نیستیم ودر این گفتن امانت نفسانیت وجود دارد. امیدآن دارم که در راه خدا قطعه قطعه شوم و چیزی از این قفس باقی نماند.وحال اگر مقداری یا تمامی باقی ماند خود حضرت حق می داند که چه بکند و به مادرم بگویید که چیزی که در راه خدا دادم پس نمی‌گیرم و نیز بگویید که گریه را بر مظلومیت امام حسین (علیه السلام)  کند. تمامی برادران را تشویق به تحصیل علوم دینی کنید که امید آن دارم برادران‌مان بیش از پیش خدمت به اسلام کنند. خدمت سرور و پیر و مرادمان و مرید اماممان جناب سیدالاعلام حضرت حاج آقا سید علی‌محمّد دستغیب دامه افاضاته و دامه بقائه وجود شریف از جانب بنده تقدیم سلام و عرض کوچکی فرمایید و خدمت‌شان عرض کنید که از درگاه حضرت ایزد طلب عفو برایم فرمایند که نه حق کوچکی را به‌جا آوردم و نه حق شاگردی نسبت به استادی فنای فی اللّه وبقای باللّه ومجتهد کامل وعارف عامل  که ای کاش از وجودمقدسش استفاده کرده بودم برادران را ترغیب کنید که از وجودشان استفاده برند تا به کمال مطلق  برسند.که او خود رسیده است . رسم است یاد شهیدان می‌کنند کارهای آن‌ها را ذکر می‌کنند من از همه شما تقاضا دارم که هیچ سخنی یا کاری که شاید شما خیال کنید من کرده‌ام نگویید و به جای این مصایب اما حسین (علیه السلام)  و مصایب حسین زمان روح اللّه و سیدالشهدا انقلاب اسلامی بهشتی مظلوم قدس سره بگویید و از شهید سعید ابوالاحراری و رفقای شهید یاد نمایید. که من راضیم و اطمینان دارم که حضرت حق از تمامی ما راضی می شود از حضرت آیت اللّه العظمی منتظری پشتیبانی کنید و بر مخالفین ایشان که خیانت‌کار هستند سخت بگیرید که خدا با شماست.
 پدر ومادر بزرگوارسلام مرا به حضرت امام عرضه کنید وخود شما وبرادران  خواهرانم به دست بوسی وجود مقدس حضرت امام بروید تا از دریای فیاض نورش واز جذبه با صلابتش کسب فیض نمایید انشااللّه از تمامی برادران معذرت خواهی می کنم؛ به خدا سوگند در فکر تمامی شما بودم و هستم و می خواستم که همه با هم حرکت کنیم و اینجا بیاییم ولی تقدیر این نبود. و از برادر نبی رودکی عزیز معذرت می‌خواهم و طلب مغفرت را به واسطه او از درگاه حضرت احدیت خواستارم. دست یکایک شما برادران را از دور می بوسم و آرزو می کنم که ای کاش خاک بودم و شما همه پا بودید و بر من می‌نهادید تا بلکه کثافت‌هایم کم شود و به این طریق تطهیر شوم. از تمامی برادران مسجد خداحافظی کنید و از تمامی شما التماس دعا دارم. خدمت برادران اکبر، یوسف همت و یوسف ستارخان و جواد شقاقیان و محمّد علی و … سلام مرا ابلاغ کنید و به طلبه‌های آقا بگویید برایم در حد امکان قرآن بخوانند و طلب مغفرت و رحمت کنند. امروز  11 رجب است  و این روز حمله که مصادف با تولدم است امید است آخرین روز مصائبم باشد. «اللّهم اجعل وفاتی سریعا”» به یاد زهرا و به یاد امام امیرالمؤمنین و در انتظار دیدن رخ یار!   روحش شاد و یادش گرامی
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست دعوت شده شهدا هستید😍❤️ آخرین قلم 🍃 التماس دعا🕊 پست آخر شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻___________ ↳🥀🕊』 💌••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم❣ دلم آشفتــه و غم بی امان است که غم از دوری صاحب زمان است🌱 سه شنبه شور و حالم فرق دارد دلم مهمــــان صحن جمکران است🌱 🤲 💚 (عج)
🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «اِنَّ هذِهِ القُلوبَ لَتَصدَاُ کَما یَصدَاُ الحَدیدُ وَ اِنَّ جِلاءَها قِراءَةُ القُرآنِ» براستی این قلبها زنگار می‌گیرد، همان‌طور که آهن زنگار می‌گیرد، جلای قلب‌ها قرائت قرآن است. ارشاد القلوب /۷۸ ‌
برای رسیدن به آرامش، گاهی باید کر بود، گاهی کور و گاهی لال
🌷 حضرت امام هادی (علیه السلام) : کسی که در معاشرت با برادران دینی خود ، تواضع کند ، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب(علیه السلام)خواهد بود. 📚 احتجاج ، ۱ ، ص۴۶۰ ‌ ‌
🏴🕊🥀🏴🕊🥀🏴🕊🥀🏴🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید مدافع حرم محمود شفیعی حاج محمود شفیعی در 25 آبان 1355 مصادف با15 رمضان میلاد امام حسن مجتبی(ع) متولد شد و مادرش با دهان روزه محمود را به دنیا آورد. در زمان طاغوت، پدر شهید از سال 42، بعد از تبعید امام خمینی تا پیروزی انقلاب اسلامی در فعالیت‌های انقلابی مثل پخش اعلامیه‌های امام و شعارنویسی روی دیوارها فعال بوده و در تمام تظاهرات هم شرکت داشته است. حاج محمود دو، سه سالش بود و پدرش دستش را می‌گرفته و با هم به تظاهرات می‌رفتند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محمود بعد از انقلاب به یکی از اعضای فعال بسیج تبدیل شد و پس از خدمت سربازی در سپاه به خدمت درآمد، چون آرزویش سربازی کردن برای اسلام و ولایت بود. همزمان با فعالیت‌های نظامی و بسیج به فعالیت‌های جهادی در غرب کشور پرداخت. ویژگی ممتاز و کم‌نظیرش شرکت فعال در خدمات و اردوهای جهادی است. حضور فعال و پرشور و صمیمی در اردوهای جهادی داشت. در شهرستان پیشوا دو گروه جهادی تشکیل داد به نام‌های «سفیران عشق» و «طلایه‌داران ظهور» که فرمانده هر دو گروه خودش بود. بعدها این گروه‌ها به پنج گروه جهادی برادر و دو گروه جهادی خواهر افزایش پیدا کردند. سپس به اسلامشهر آمد و قرارگاه جهادی «معبری به آسمان» را تشکیل داد که شامل گروه‌های مختلف جهادی است و شهرت بسیار زیادی دارد و دستاوردهای فوق‌العاده کم‌نظیری داشته است. با این گروه سالی دوبار اردوی جهادی میرفت به مدت ده، پانزده روز و عیدها را هم همیشه آنجا بود. همسر و دو فرزندش را همیشه می‌برد و همسرش با خانم‌های دیگر حرفه‌هایی مثل آشپزی و خیاطی و گلدوزی در آبادی‌ها آموزش می‌دادند. نزدیک به ۷۰۰ نفر را از اسلامشهر ورامین و شهرهای مختلف در طول چند سال برای کارهای جهادی به اطراف و اکناف کشور برده بود. کسانی بودند که از ۱۳ سالگی وارد مجموعه شده بودند و الان خودشان هیئت می‌چرخانند، پایگاه بسیج اداره می‌کنند و…. سنگ بنای همه اینها را حاج محمود در اردوهای جهادی و کارهای تربیتی گذاشته بود. خرج کردن از جیب خود و استفاده مکرر از ماشین زیر پایش و میوه‌فروشی پدرش برای کمک به محرومان و پذیرایی از دوستان هیئتی و جهادی، از ویژگی‌های بارزش بود.
25 اسفند 92 اولین اعزامش به سوریه بود و در تاریخ 25 اردیبهشت 93 از سوریه بازگشت. قبل از اعزام دومش به سوریه، به مشهدالرضا رفت و در سفر مشهد از امام رضا(ع) حاجت سوریه را گرفت. قبل از شهادت حضرت رقیه(س) خیلی سریع از مشهد بازگشت و با خانواده به حرم عبدالعظیم(ع) رفتند. هیئت‌های بسیاری در حرم تجمع کرده بودند و حاجی مثل ابر بهاری ‌گریه می‌کرد و مدام از حضرت رقیه(س) خواسته‌ای را با تمام وجود زمزمه می‌کرد. آن شب همسرش از حضرت رقیه(س) می‌خواهد که اگر لیاقت همسر شهید بودن و نگهداری دو فرزند حاج محمود را دارد، حاجی به حاجت دیرینه‌اش برسد. در راه برگشت به خانه چهره‌اش عوض شد و انگار حاجتش را از سه ساله کربلا گرفته بود. فردای آن شب، روز شهادت حضرت رقیه(س) بود که به سوریه اعزام شد. در سوریه هم کار ادوات انجام می‌داد و هم پشتیبانی و البته غیر آنها باز همه کار می‌کرد. علاوه‌بر اینها در یک ابتکار منحصربفرد خدماتش در اردوهای جهادی را در سوریه برپا نمود و در مورد مردم سوریه انجام داد. در سوریه خیلی انسان شوخ‌طبع و بانشاط و شادابی بود. وجودش حال و هوای خاصی به محیط بخشیده بود. سریع با اطرافیان ارتباط می‌گرفت. همه جذب محمود بودند. یک برخورد خیلی عاشقانه‌ای با بچه‌ها داشت. همه را به یک چشم می‌دید. اصلاً ندیدند که بین بچه‌های فاطمیون، سوری و یا ایرانی‌ها فرق بگذارد.
شب شهادت امام حسن(ع) در حلب وصیتنامه نوشت و روز شهادت امام حسن عسگری(ع) (29 آذر 1394) در حلب و با اصابت تیر به پا و سر به شهادت نائل گردید. شب شهادت امام محمد باقر(ع) خبر شهادتش را به خانواده دادند  و روز شهادت امام جواد(ع) وسایلش را برای خانواده آوردند. پیکر مطهرش پس از دو سال در شهریور ۱۳۹۶ به وطن بازگشت. سر شهید جدا شده بود. لباس‌هایش هم در تنش بوده است. پیکر مطهر شهید جهادگر مدافع حرم حاج محمود شفیعی در 17 شهریور 1396 پس از تشییع روی دستان مردم، در جوار امامزاده عقیل(ع) در اسلامشهر به خاک سپرده شد. وداع شدیداً سوزناک و اشکبارِ خانواده و دوستان جهادی و هیئتی و حضور بسیار گسترده جمعیت مشهود بود. ارادت خاص به اهل‌بیت(ع) داشت و همیشه میگفت مجلس ختم من را در روز شهادت امام حسن عسکری(ع) بگیرید و تاکنون هر سال سالگرد شهادتش در همین مناسبت برگزار گردیده است.
حضرت زهرایی بودن در مقابل مشکلات خیلی صبور بود و سعی می‌کرد برای رفع آنها به اهل‌بیت(ع) توسل داشته باشد. دلسوخته اهل‌بیت(ع) بود. گواه این موضوع‌گریه‌ها و ناله ‌های جانسوزش در هیئت‌ها و روضه‌ها بود. در پیاده‌روی اربعین ذکر نوحه آماده کرده بود و نوشته بود روی کاغذ و به همه بچه‌ها داده بود. در راه با هم دم می‌گرفتند و سینه می‌زدند و می‌خواندند. به همه ائمه(ع) ارادت داشت، ولی ارادتش به حضرت زهرا(س) جور دیگری بود. ارادت شهید به حضرت زهرا(س) و زهرایی بودنش شهره خاص و عام است. همیشه به مداح‌های هیئت می‌گفت آخر مجلس را با نام حضرت زهرا(س) تمام کنید. در اردوهای جهادی به دوستانش می‌گفت هر کس از این بچه‌های روستا که خوب کار کرد و خواستید تشویقش کنید، سربند یا فاطمه‌الزهرا را به پیشانیش ببندید. طبق گفته یکی از همرزمانش در سوریه مدام درخواست روضه‌خوانی حضرت زهرا(س) را می‌نمود و در موقع اقامه روضه به نحوی‌گریه می‌کرد که شانه‌هایش می‌لرزید.
از شهید شفیعی دو دختر به نام‌های «فاطمه» و «زهرا» به یادگار مانده است که در زمان شهادت پدر، ده و دوازده سال داشتند. در زمان تولد فاطمه یک تابلوی یا فاطمه الزهرا به همسرش هدیه داد و برچسب‌های یا فاطمه را بر در و دیوار خانه زده بود. سوغاتی حاجی از سوریه برای خانواده دستمالی بود که به اشکش در روضه حضرت زهرا(س) تبرک داده شده بود.پیراهن مشکی ایام فاطمیه را خیلی دوست داشت و لحظه شهادت بر تنش بود. ایجاد هیئت امین‌الزّهرا هیئت امین‌الزّهرا را با دوستانش ایجاد کرد که هیئت بسیار معروفی است و در امامزاده عقیل اسلامشهر برنامه‌های مناسبتی متعددی هر سال دارد و سخنرانان و مداحان معروف کشوری مکرر در برنامه‌های مناسبتی‌اش حضور داشته‌اند و بارها مراسماتش فیلمبرداری و از صداوسیما پخش گردیده است. گاهی اوقات که تمام کارهای هیئت را انجام می‌داد، در جلسه نمی‌ماند تا کسی نفهمد که او کارها را انجام داده است. مدتی حاج احمد پناهیان هر هفته سخنران هیئت‌های هفتگی‌شان بود و حاج محمود هر هفته خودش به قم می‌رفت و حاج احمد را می‌آورد و بعد از هیئت باز حاجی را به قم برمی‌گرداند و نیمه‌شب بازمی‌گشت و صبحم باید سر کار می‌رفت.