معرفی شهید
حاج احمد بشی ...
شهیدی از خطه خونگرم جنوب - استان بوشهر - شهرستان کنگان
او آزاده و جانباز دفاع مقدس بود که ارادت خاصی به اهل بیت و ائمه اطهار داشت. مردی مهربان که به عنوان ریشسفید محل دارای محبوبیت ویژهای در بین اهالی محل بود و امین و مورد اعتماد همه. وی در اواخر عمر ارزشمند خود اقدام به تامین زمین و ساخت مسجد و حسینیهای در محله کرد که باقیاتالصالحات شد....
وی که جانباز شیمیایی بود پس از حدود ۴ سال تحمل درد و رنج فراوان در ۲۷ خردادماه ۱۳۸۲ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روز یکم فروردین سال 1327 شمسی در روستای چاهه جم در خانواده ای مذهبی و محروم بدنیا آمد. از پنج سالگی به شغل دامداری مشغول شد،زیرا درآمد خانواده ایشان از همین راه بوده و در روستا نیز می زیسته اند.
در 12سالگی پدر خود را از دست داده و ازسن 14 سالگی برای امرار معاش خود و چهار برادر و خواهرو مادر خود راهی کشور قطر شدند.
در 18سالگی برای انجام خدمت سربازی به کردستان اعزام و مدت 2سال حتی یک روز نیز به مرخصی نرفت چرا که او به سختی خو گرفته بود.
در سن 22 سالگی بعد از پایان خدمت و دو سال کار کشاورزی در ایران و کار ساختمانی در خارج کشور و جمع آوری مبلغ ناچیزی بدون هیچگونه پشتوانه و همکاری دیگری با دختری از خانوادای کاملاً مذهبی ازدواج کرد و بعد از یک سال صاحب اولین فرزند خود شدند.
در اولین انقلاب بدلیل فعالیتهای انقلابی و ضدیت با رژیم سابق به عنوان مرکزمبارزات بود و با چند نفر ازدوستان از جمله مرحوم آزاده عبدالرسول عابدی و مرحوم عبدالعلی شاکر صفت به جمع آوری سلاح های ژاندارمری پرداختند و توانستند حکومت موقت محلی را بدست گیرند تا انجام کامل نیروهای بسیج .
در سال 67 بعد از چندین با اعزام به جبهه های حق علیه باطل در جزیره مجنون مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی در آمد و مدت 2سال و نیم در اردوگاه رومادیه عراق بسر بردند.
در سال69 به همراه بقه اسراء آزاد گردیده و به آ غوش خانواده بازگشتند،پس از هفت سال برگشت از اسارت یعنی 76 هنگامی که ایشان بدلیل داشتن شغل کارمندی تقریباً زندگی آرامی داشت همسر خود را که45 سال سن داشت بدلیل عدم تشخیص درست پزشکان و عدم درمان بموقع ، از دست دادند.
این مصیبت برای ایشان خیلی سخت بود ، ضربه شدید روحی و روانی و مشکل خفته جسمانی بدلیل مجروحیت ایام جنگ باعث شروع نوعی بیماری آزار دهنده در ایشان شد.
نوعی بیماری که در سال بعد شدت بیشتری یافت ولی بدلیل ضعف مالی موفق به درمان آن نگردید. درسال 78 بعد از مراجعه به پزشک در بیمارستان مسلمین شیراز مورد درمان قرار گرفت ، و بعد از آن به تهران انتقال یافت و زیر نظر بیمارستان لبافی نژاد درمان را ادامه داد.
ایشان در سال 76 کار دومین مسجد نیز در کوی شهید بهشتی کنگان به پایان رساند، ساخت مسجد اول ایشان به همراه چند نفر از دوستان دیگر در بندر طاهری در زمان جنگ بود.و حل دیگر او برای ساخت مدرسه ، فضای سبز و غیره کوشش فراوان می کرد، حتی با وضعیت این بیماری خطرناک شیمایی بازهم از پا ننشست م به دنبال زمین برای مدرسه مدام به بوشهر و شیراز می رفت.
شیمیایی او را همچون آتشی بر سر شمع آب می کرد ، زره زره و قطره قطره هنگامی که در خانه در بستر بیماری بود علی رغم بیماری سختش فقط نام ائمه و شکر خدا بر لب داشت و از اطرافیان بدلیل مراقبت و پرستاری از خویش دائماً تشکر می کرد.
سرانجام پس از شش سال دوران سخت بیماری و آلودگی شیمیایی در 27/3/82 شربت شیرین شهادت را نوشید.
روحش شاد و راحش پر رهرو باد.
خدمت سربازی
خاطرات خدمت سربازی شهید حاج احمد بشی:
ایشان خدمت سربازی خود را در منطقه کردستان انجام داد، در طول دوران خدمت بدلیل مصائب مالی و بعد مسافت تا بندر سیراف که محل زندگی خانوده اش بود ، هرگز نتوانست به مرخصی و ملاقات خانواده برود.
تنها از طریق نامه نگاری وضعیت سلامت خود را به اطلاع خانواده اش میرساند. سرمای شدید منطقه کردستان و سختگیریهای ارتش رژیم شاهنشاهی به سربازان، فشار این دوران را بر وی مضاعف کرده بود و تاب تحمل را از آنان گرفته بود.
لیکن با تحمل تمام مشکلات ، این دوران را با سربلندی سپری کرد و موفق به دریافت کارت پایان خدمت وظیفه گردید.
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_احمد_بشی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
خدمت سربازی خاطرات خدمت سربازی شهید حاج احمد بشی: ایشان خدمت سربازی خود را در منطقه کردستان انجام
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••