11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید پنجعلی مجاوری فرزند مجتبی در سال 1339 در کندوان دیده به جهان گشود. او در تاریخ 5/8/61 در منطقه عملیاتی محرم به درجه رفیع شهادت نائل و به لقاءالله پیوست.
شهید پنجعلی دارای روحیه شهادت طلبی زیادی بود و در فرصت های مختلف در جبهه آب پیدا می کرد و غسل شهادت انجام می داد.
خطاب به دولت روبه افول آمریکا نوشت« شما نمی توانید با اسلام طرف شوید، چون خدا حامی اسلامی است.
تولد ومراحل زندگی
از طلابی که برای دفاع از کیان نظام اسلامی دراوج جوانی و لذت زندگانی جام شهادت را سرکشید، شهید پنجعلی مجاوری است. او به سال 1339 شمسی، در روستایی از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد.
به دلیل شرایط اقتصادی خانواده و عدم وجود مدرسه راهنمایی در محل، مشغول کار کمک به پدرش شد.
روحیه مذهبی و علاقه به دانش، سرانجام او را به حوزه راهنمایی کرد و در سن 17 سالگی طلبه مدرسه جعفریه شهر میانه شد. مدت دو سال در آن جا کسب فیض کرد و سپس به حوزه مقدس قم می رود. او در کنار تحصیل حوزوی به خواندن درس های کلاسیک و نیز همکاری با انتشارات جامعه مدرسین مشغول بود.
بصیرت شهید
به راستی شهدای گرامی از بصیرت ترین افراد زمان خود هستند که با رصد دقیق اتفاقات عصر خود، خود را در سپر ارزش های اسلامی می نمود و از جان شیرین خود می گذرند.
شهید مجاوری در سال 61 ش پس از کسب اجازه از والدین، از طریق بسیج شهر قم عازم جبهه گیلان غرب شد. او در حضور حدود 4 ماه اش، به انواع مختلف مثل اقامه نماز جماعت نوحه خوانی و... به تقویت روحیه رزمندگان می پرداخت.
مجاوری بالاخره به آرزوی دیرینه اش رسید و در سال 61 به یاران شهیدش پیوست.
منبع: حماسه سازان جاوید
معرفی شهید روحانی پنجعلی مجاوری
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا، شهید مجاوری فرزند کربلایی مجتبی در ۴/۷/۱۳۳۹، در روستای کندوان، ازتوابع شهرستان میانه چشم به جهان گشود. او در یک خانواده فقیر و در عین حال مذهبی بزرگ شد. در سن هفت سالگی در همان روستا به دبستان راه یافت؛ بعد از اتمام پنجم ابتدایی، چون در کندوان مدرسه راهنمایی نبود و از طرفی پدر نیز توان تامین هزینه تحصیلی او را نداشت، به ناچار در روستا ماند و برای پدرش کمک کرد. پدر شهید در آن زمان افتخار خادمی مسجد روستا را بر عهده داشت و به شغل کارگری هم میپرداخت. او هم از این فرصت استفاده کرده، در برنامه های مسجد و هر چه با شکوهتر شدن آن، تلاش و کوشش نمود و جوانان و نوجوانان روستا را جهت شرکت در جلسات مذهبی، تشویق میکرد. اما او افکار بلندی بر سر داشت و همیشه آرزویش این بود که یک روز امکانات تحصیلی وی فراهم شود تا بتواند به تحصیلات راهنمایی و دبیرستانی خود ادامه دهد. او تصمیم جدی داشت که در فرصت مناسب، به حوزه علمیه شهرستان میانه برود و دروس مقدماتی معارف اسلامی را در محضر علمای شهر فرا بگیرد. شهید مجاوری در ۱۷ سالگی به این آرزو عینیت بخشید و در «حوزه علمیه جعفریه» میانه به مدت دو سال، با شور و شوق فراوان به آموزش علوم دینی پرداخت. در کنار آن جهت تامین هزینه زندگی خود و پدر و مادر، به طور نیمه وقت در مغازه لوازم فروشی مکانیکی به کارگری همت گمارد. در ایام انقلاب ومبارزه با رژیم ستمشاهی، از آنجا که سربازان به دستور حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) از سربازخانه ها گریخته و به صفوف ملت پیوسته بودند و پس از پیروزی انقلاب پادگان های ارتش از سرباز و نیروی انسانی خالی شده بود، حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) طی صدور پیامی، از جوانان کشور خواستند، بروند و پادگانها و مراکز نظامی کشور را پر کنند؛ از این رو چون دوران سربازی شهید مجاوری هم فرا رسیده بود، به حسب وظیفه شرعی و انقلابی درس حوزه و شاگردی مغازه را کنار گذاشته و راهی مراکز آموزشی نظام وظیفه شد؛ دو سال خدمت سربازی خود را در ارتش به پایان رساند. پس از اتمام دوره خدمت سربازی، بلافاصله تصمیم گرفت به حوزه علمیه قم عزیمت کند و تحصیلات حوزوی خود را ادامه دهد. شهید ضمن ادامه تحصیل دروس حوزوی، آموزش دوره راهنمایی را به طور شبانه در مدرسه کامکار واقع در میدان شهدای شهر قم دنبال کرد و چند ساعت از روز را نیز در انتشارات جامعه مدرسین به کار و تلاش پرداخت و به این ترتیب شهید مجاوری یک سال دیگر با تلاش و پشتکار ستودنی به تحصیلات حوزوی خود ادامه داد. در تابستان ۱۳۶۱ که سرنوشت جبهه جنگ به مرحله حساسی رسیده بود و به نیروهای کارآمد و تجربه دیده احتیاج مبرم داشت، شهید مجاوری با این که دو سال خدمت سربازی را انجام داده بود، این بار نیز در بسیج مقاومت شهر قم ثبت نام کرد و همنوا با کاروانیان عشق آماده عزیمت به جبهه شد. او پس از کسب اجازه از والدین و خداحافظی با بستگان و دوستان، از طریق بسیج شهرستان قم عازم جبهه «گیلان غرب» شد؛ به مدت سه ماه و نیم درآن منطقه حضور حماسی پیدا کرد، با اقامه نماز جماعت و تشکیل کلاسهای احکام و اجرای مراسم عزاداری و نوحه خوانی، در جهت تقویت بنیه معنوی رزمندگان کوشید. او که مؤذنی را از پدر گرانقدرش یاد گرفته بود، وقت نماز به اذان بر میخاست و با صدای دلنشین خود رزمندگان اسلام را به سوی معبود متعال فرا می خواند. البته او خودش نیز شیفته عبادت و عاشق دلباخته معبودش بود، بزرگترین آرزویش این بود که در راه خدا و پیروزی اسلام، به شهادت برسد؛ به همین سبب از فرصتهایی که به دست می آورد، به دنبال آب می رفت و غسل شهادت به جا میآورد و خود را برای جانبازی در راه خدا آماده میکرد. سرانجام وعده حق فرا رسید و این سرباز فداکار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) پس از عمری تلاش و کوشش در راه معبود، در ۱/۸/۱۳۶۱ در منطقه «گیلان غرب» به درجه رفیع شهادت
نایل آمد و تن خسته اش برای همیشه آرام گرفت. پیکر غرق به خون این شهید عزیز به شهر خون و قیام قم منتقل و پس از طواف به دور حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) با شکوه فراوان به طرف گلزار شهدای علی بن جعفر (علیه السلام) تشییع و به خاک سپرده شد. «لذت لقاء پروردگارش افزون باد»
خاطرات – «امتحان»
آماده عزیمت به جبهه شد تا به همراه دیگر رزمندگان حرکت کند، ابتدا جهت کسب اجازه و جلب رضایت، نزد من آمد. من که در آن هنگام میخواستم او را امتحان کنم و بدانم او به من چه جوابی می دهد؟ به او گفتم: تو که دو سال خدمت سربازی را در جبهه انجام داده ای و همین کافی است، دیگر اعزام مجدد برای چیست؟ بگذار کسانی که هنوز نرفته اند اعزام بشوند. او با احترام و ادب کامل در جواب گفت: « در چنین موقعیت بسیار حساس که اسلام و قرآن احتیاج مبرم به کمک دارد، وظیفه شرعی هر مسلمانی است که با جان و مال خود از آن دفاع نماید. من خواستم شما اجازه بدهید و الا طبق وظیفه شرعی خود عمل میکنم و اگر شما اجازه ندهید فردای قیامت خودتان شرمنده خواهید شد.» «پدر شهید»