11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید کیومرث نوروزی

نام : کیومرث نوروزی
فرزند : صفر
متولد : 1341/05/01 در سمنان
تحصیلات : دیپلم
تاهل : متاهل
یگان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
مدت حضور :
مسئولیت : جانشین گردان
نوع عضویت : پایور
نوع شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1364/11/22
محل شهادت : شلمچه
عملیات : والفجر8
محل دفن : سمنان
نحوه شهادت:
اصابت ترکش
شهیدی که در شب میلاد حضرت زینب (س) گرهگشایی میکند
شهید «کیومرث (حسین) نوروزی فر»، اول مرداد سال 1341 در سمنان به دنیا آمد. پدرش درجهدار ارتش بود که در سال 57 خود را پیش از موعد بازنشسته کرد.
حسین دو سال از تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در تهران گذراند و تحصیلات دبیرستانی را در سمنان با بهترین رتبه در رشته ریاضی به پایان رسانید و در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد اما از دانشگاه به بسیج و بعد سپاه رفت.
نبوغ و استعداد سرشارش سبب شد تا در خط مقدم جبهه گرهگشای مشکلات شود، عملیاتهای متعدد و بزرگ والفجر مقدماتی، والفجر 3، محرم، خیبر، بدر و مخصوصاً عملیات والفجر 8 شاهد توانمندیهای او بودند.
شهید حسین (کیومرث) نوروزی و برادرش میثم (ایرج) از اوایل انقلاب تا هشت سال دفاع مقدس جزء فعالین انقلابی بودند. مادر این دو شهید میگوید «یکبار که هر دوشان از جبهه به خانه برگشتند، به آنها گفتم «حداقل یکیتان برود، یکی بماند».
میثم سکوت کرد و حسین سر تکان داد و گفت: «مادر تا کفر هست جبهه و جهاد هم هست» دیگر حرفی نزدم…».
میثم در عملیات «والفجر 3» در کنار حسین به شهادت رسید. حسین که فرمانده گردان بود، بعد از پایان عملیات، بر بالین برادر شهیدش نشست. بعد هم برای خاکسپاری برادرش به سمنان رفت و بلافاصله به منطقه برگشت.
سرانجام حسین نوروزیفر با مسئولیت فرمانده و قائم مقام گردان موسی بن جعفر (ع) در 22 بهمن 1364 در منطقه امالرصاص و طی عملیات «والفجر 8» با اصابت ترکش به بدن، سر و پا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده یحیی سمنان آرام گرفت.
حسین قبل از عملیات والفجر 8 ازدواج کرد. همسرش میگوید: «شب قبل از رفتن به جبهه گفت: «فردا میروم. شما بمانید تا برگردم». دلم گرفت، گفتم شما که به شهادت خودت آگاهی چرا اینطور حرف میزنی؟ جواب داد: «قول میدهم تا دو - سه ماه دیگه بیایم. «طبق گفته خودش دقیقاً سه ماه بعد پیکرش را آوردند.»
مادر شهید نوروزی میگوید: حسین وقتی که به جبهه اعزام شد، همسرش باردار بود. گفته بود «اگر بچهمان پسر شد، اسمش را بگذارید حسین و اگر دختر شد، زینب». او در عملیات «والفجر 8» شهید شد. مدتی بعد از شهادت پسرم، دخترش «زینب» به دنیا آمد.
دختر شهید میگوید: «پدرم در ایام ولادت حضرت زینب (س)، عجیب بذل و بخشش میکند». زینب نوروزی که شش ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمده، میگوید «برخی از آشنایان و مردم شهر ماهها در انتظار شب میلاد حضرت زینب (س) هستند تا در این روزها عیدی و حاجت خود را از او بگیرند.»
علي يغمايي :
يك روز به خانه آمدم. مادرم گفت: دوستت زنگ زد كارِت داشت. گفتم: كدام دوستم؟ گفت: هموني كه مي گه يا الله .
هميشه تكيه كلامش بود. اول صحبتش پاي تلفن مي گفت: يا ا... . يك بار ازش پرسيدم: چرا يا ا... مي گي؟
گفت: اولا ذكر خداست. ثانيا كلمه الو از بيگانگان است و بايد از بين برود.
خواهر شهيد :
هميشه تكيه كلامش اين بود: كار براي رضاي خدا باشه.
قبل از عمليات بدر بر اثر تصادف در منطقه زخم عميقي داشت. موقعي كه در بيمارستان به عيادتش رفتيم روي تخت دراز كشيده و به سقف خيره شده بود. چند نفر از دوستانش هم دور و برش بودند. با ديدن حسين بي اختيار به صورتم زدم. ناراحت شد و گفت:
چه خبره؟ مگه چي شده؟ جبهه نبودي تا وضع اونجا رو ببيني.
وقتي هم كه مرخص شد جلوي آينه ايستاد و پوسته زخمهاي صورتش را آرام آرام كند و گفت:
دوست ندارم مردم بگن توي جبهه اينطوري شده. خدا خودش بايد قبول كنه
«ای برادران اتحاد، وحدت و یکپارچگی خود را حفظ کنید. از تفرقه بپرهیزید که عامل نفاق و جدایی است. ای مربیان عزیز و ای سرپرستان محترم، دست به دست هم بدهید و به گفته امامتان لبیک گویید که گفت «در جامعه اسلامی، مربیان ورزش باید نمونه باشند تا بتوانند انسان بسازند.»
به خدا از طریق ورزش می توانید رزمندگانی تربیت کنید تا در آینده ای نزدیک راهی جبهه ها شوند. از حب ریاست و نفس پرستی بپرهیزید و فقط خدا را در نظر بگیرید، از مربیان و سرپرستان متعهد و مسئول استفاده کنید به سوابق افراد توجهی نداشته باشید، چشمان خود را باز کنید و ببینید در حال حاضر چه خدمتی می کنند.
معیار و ملاک انتخاب یک ورزشکار در تیم های شهر و باشگاه ها برای شما ابتدا برتری در بعد اخلاقی و عقیدتی و آنگاه لیاقت ورزشی و تخصص و به قول شما تکنیک و تاکتیک باشد.اگر خدایی نکرده در بین شما برادران، کسانی هستند که در این دو بعد عقیدتی و اخلاقی منحرف می باشند، ابتدا آنها را ارشاد و سپس اگر موثر واقع نشد آنها را سریعاً پاکسازی کنید، تیم های خود را طوری پرورش دهید که به موقع در مراسم دعا و نماز شرکت کنند و به موقع در مسابقات حاضر باشند.
عزیزان مرگ فرا می رسد پس چه بهتر که حال تا دیر نشده روش خود را عوض کرده و انسان بسازیم. حس ناسیونالیستی و گروه گرایی و تیم جویی را کنار بزنید و چشمان خود را باز کنید و واقعیت های جامعه را ببینید.
آنقدر در فکر برد و باخت نباشید، آیا سزاوار است که با این همه برنامه های ارشادی از انقلاب هنوز هم فکرمان فقط در توپ زدن و یا فوتبال بازی کردن باشد؟
آیا نمی خواهیم فکرمان در ارزش های اصیل ورزش قرار گیرد؟ بلکه می رویم تا جامعه ورزشی خود را بازسازی کرده و نوجوانان و جوانان متعهد و مسئول و درخط امام به جامعه ارائه دهیم، برادران ورزشکار آیا نمی خواهید بعد از فرا رسیدن مرگتان چیزی برای آن دنیا ذخیره کنید.
اگر یک روز تیم شما با حفظ این دو بعد اخلاقی و عقیدتی نسبت به تیم حریف بازنده گردید این را بدانید که شما در آن روز یک پیروزمند واقعی و الهی و یک بازنده سرفراز ورزشی خواهید بود.
ای برادران و دوستان ورزشکار که خود می دانید منظورم چه کسانی هستند بیایید و به عهد و قول خود وفا کنید، بروید در نمازها و دعاها شرکت کنید فعالانه در بسیج خدمت کنید که یک شاخه نظام امام زمانی است.
بارخدایا در زمین ورزش خطا و گناه زیاد کرده ام. الهی از گناهانم در گذر، برادران هم تیمی مبادا خدای ناکرده بعداز شهادت من از این تشکیلات گریزان شوید.
به کلیه مسئولین به ویژه دست اندرکاران ورزش هشدار می دهم که ای عزیزان بدانید که شما با خون شهدا به این مقام رسیده اید؛ پس در کار خود کوشا باشید.»