👈🏻از #شهید_هادی_ذوالفقاری می پرسن چطور از دنیا دور بشیم؟
جوابش جالبه...
جوابی که شاید هممون میدونیم اما خدا وکیلی چنتامون مثل این شهدا #عالمباعمل هستیم!!؟💔
🌷یادشباذکر #صلوات
🌱🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مستند_اسارت 🌹
مصاحبه رزمنده #بسیجی رو میبینید که در اسارت دشمن بعثی هست و شجاعانه و از روی ایمان و اعتقاد به نظام #جمهوری_اسلامی چگونه جواب خبرنگار را میدهد🌷
بیا و بنشین کنار گل - گلریز -[ www.musicdownloader.online ].mp3
3.85M
🌹صدای ماندار🌹
این #آهنگ وقتی از خط پدافندی فاو برگشتیم از بلندگوی گردان پخش میشد در پادگان انبیا شوشتر
عجب صفای داشت اون موقع🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم_یادگاری🌹
طنز دفاع مقدس🌹
نشست تفریحی رزمندگان در #جبهه🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
سردار شهید بنامعلی محمدزاده
بنامعلي- معروف به علي 15 تير 1339 در روستاي "مستان آباد" از توابع شهرستان نیر متولد شد. بعد طی دوران کودکی و نوجوانی با شروع اولين جرقه هاي آتش انقلاب در بازار، با نام و اهداف حضرت امام خميني(ره) آشنا شد و با شروع تظاهرات در بازار تهران، علي رغم مخالفت اعضاي خانواده و اقوام، با جان و دل در راهپيمايي ها شركت كرد بدون اين كه با سازمان يا شخص خاصي در ارتباط باشد و در طول انقلاب و ماههاي اول پيروزي، خود را وقف انقلاب نمود.
او سال 1359 بعد از صدور فرمان تشكيل ارتش بیست ميليوني از سوی امام (ره) عضو بسيج مسجد صاحب الزمان (عج) "ياخچي آباد" تهران شد و اصول اوليه نظامي را فرا گرفت. در اين مدت انجمن اسلامي و كتابخانه مسجد را راه اندازی كرد و سپس در بدو ورود به سپاه اردبيل، به عنوان مسئول بسيج بخش نير، منصوب شد.
این شهید والامقام بعد از اتمام مأموريتش در بخش نير، به عنوان معاون عمليات سپاه اردبيل مشغول به خدمت و بعد از مدتي به منطقه عملياتي گيلان غرب و دهلران اعزام شد. پس از آن به منطقه كردستان شهر مهاباد رفت و در آنجا نيز در واحد عمليات، در پاكسازي محور ها فعاليت کرد و در سال 1362، مدتي مسئولیت سپاه شهر نمين اردبيل را به عهده گرفت كه اين مسئوليت او همزمان با كوچ خانواده اش به تهران مواجه شد. وی پس از آن مجدد عازم جبهه های مبارزه حق علیه باطل شد و در عمليات هاي مختلف از جمله بدر و خيبر شركت کرد. بعد از بازگشت، به سپاه تهران منتقل شد و مدتي به عنوان مربي تاكتيك در دانشكده علوم و فنون نظامي دانشگاه امام حسين (ع) مشغول به خدمت شد.
او سال 1365 همزمان با اعزام سپاهيان محمد (ص) به همراه چند تن از دوستان رهسپار قرارگاه عملياتي شد اما با احساس اينكه عملياتي آغاز خواهد شد و از آنجايي كه به لشكر 31 عاشورا عشق مي ورزيد به اين لشگر پيوست و بلافاصله از طرف فرمانده لشكر مسئوليت گردان "مقداد" به وي سپرده شد .
فرمانده خستگی ناپذیر خطه سبلان سرانجام در 26 دیماه سال 1365 در عمليات غرورآفرين كربلاي 5 در منطقه شلمچه از دنياي زميني به دنياي آسماني پرواز کرد و به فیض عالی شهادت رسید.
نقل است که گردان مقداد در همان عقب مورد بمباران شیمیایی قرار میگیرد و این امر باعث میشود که روحیه گردان تضعیف شود و رشته کار از دست برود اما بنامعلی با این که خودش شیمیایی شده بود با تدبیر و مدیریتی که داشت بلافاصله سخنرانی کرده و واقعه صحرای کربلا و ظهر عاشورا را برای بچههای گردان مجسم میکند به طوری این سخنان در روحیه پرسنل تاثیر میگذارد و روحیه میگیرند که حتی پرسنلی که شیمیایی شده بودند حاضر نمیشوند به عقب تخلیه شوند.
«بنامعلی محمدزاده» در سال ۱۳۳۹ در اردبیل به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه خود را در تهران به پایان رساند و تحصیلات نظامی را در دانشگاه امام حسین (ع) سپری کرد. کبری، اکبر، صغری وعلیاصغر هم ثمره ازدواج بنامعلی است. وی پس از ورود به سپاه، در سمت فرمانده گردان در دفاع مقدس شرکت کرد و روز ۲۶ دی سال ۱۳۶۵ در حالی که فرماندهی گردان مقداد و معاونت «تیپ ذوالفقار لشکر ۳۱ عاشورا» را برعهده داشت در منطقه شلمچه و «عملیات کربلای۵» بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید.
«بنامعلی محمدزاده» در سال ۱۳۳۹ در اردبیل به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه خود را در تهران به پایان رساند و تحصیلات نظامی را در دانشگاه امام حسین (ع) سپری کرد. کبری، اکبر، صغری وعلیاصغر هم ثمره ازدواج بنامعلی است. وی پس از ورود به سپاه، در سمت فرمانده گردان در دفاع مقدس شرکت کرد و روز ۲۶ دی سال ۱۳۶۵ در حالی که فرماندهی گردان مقداد و معاونت «تیپ ذوالفقار لشکر ۳۱ عاشورا» را برعهده داشت در منطقه شلمچه و «عملیات کربلای۵» بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید.
او و همرزم و دوستش سردار شهید داور یسری، فرمانده سپاه اردبیل را میتوان از فرماندهان و سرداران عاشورایی استان اردبیل برشمرد که با رشادتها و فداکاریهایی که از خود بر جا گذاشتند، هیچ وقت از ذهن مردم ایران فراموش نخواهند شد.
محمدزاده در عملیات والفجر مقدماتی، از ناحیه سینه مجروح و به تهران منتقل شد. پس از بهبودی، در عملیاتهای خیبر و بدر شرکت کرد. سال ۶۵ بود که به عنوان مربی در دانشکده علوم و فنون نظامی دانشگاه امام حسین (ع) به آموزش تاکتیک پرداخت، اما شهادت همرزمانش چنان در روحیه او تاثیر گذاشت که خدمت در پادگانها را رها کرده، به جبهه شتافت.
در قرارگاه کربلا مامور اطلاعات و عملیات شد. در همان دوران از لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) ماموریت یافت فرماندهی گردان مقداد از لشکر ۳۱ عاشور را بپذیرد. سردار امین شریعتی در دیدار با خانواده شهید گفته بود: «قبل از ورود محمدزاده به لشکر ما، روی گردان مقداد حسابی باز نکرده بودیم، ولی پس ازآنکه مسئولیت آن را قبول کرد سختترین مأموریتها را به وی میسپردیم.»
سردار ایرانزاده از فرماندهان ۳۱ عاشورا نیز میگوید: بعد از تحویل این خط به گردان مقداد، او شبانهروز فعالیت میکرد و استراحت نداشت. روزانه دو ساعت او را به عقب منتقل میکردیم که استراحت کند. روز آخر بعد از استراحت دو ساعته با یک حالت عجیبی بیدار شد. نسبت به روزهای دیگر دیرتر بلند شده بود. وقتی که میخواست به خط برود تعدادی از دوستان گفتند مثل این که این رفتن، آخرین رفتن بنامعلی است، زیرا حالت عجیبی دارد. همان شب بود که در بیسیم شنیدیم که محمدزاده شهید شده است و بالاخره بنامعلی محمدزاده در ساعات اولین بامداد روز ۲۶ دی ۱۳۶۵ بر اثر بمباران شیمیایی دشمن و اصابت ترکش، در پشت پنج ضلعی (شلمچه) – عملیات کربلای ۵- به شهادت رسید.
شیمیایی شدن فرمانده
نقل است که گردان مقداد در همان عقب مورد بمباران شیمیایی قرار میگیرد و این امر باعث میشود که روحیه گردان تضعیف شود و رشته کار از دست برود، اما بنامعلی با این که خودش شیمیایی شده بود با تدبیر و مدیریتی که داشت بلافاصله سخنرانی کرده و واقعه صحرای کربلا و ظهر عاشورا را برای بچههای گردان مجسم میکند به طوری این سخنان در روحیه پرسنل تاثیر میگذارد و روحیه میگیرند که حتی پرسنلی که شیمیایی شده بودند حاضر نمیشوند به عقب تخلیه شوند.
تواضع، خلوص و ایثار بنامعلی از بارزترین ویژگیهای وی بود. مثلا در یکی از عملیاتها هنگامی که نگهبانی یکی از پلها به عهده گردان مقداد سپرده شده بود شخصا مراقبت از آن پل را به عهده گرفت.
خصوصیات شهید
او نمونه اشداء علیالکفار و رحماء بینهم بود. از چاپلوسی و دورویی بیزار و نسبت به غیبت و تهمت بسیار حساس بود. بسیار کم سخن میگفت و هرگاه نیز کلامی میگفت بسیار سنجیده و متین بود. عشق و ارادت خاصی به خانوادههای شهدا داشت. به نماز اول وقت و جماعت اهمیت میداد. شاهد این سخن مسجد صاحبالزمان (عج)، مسجد یاخچیآباد، مسجد الرسول (ص) بازار دوم نازیآباد و مسجد جامع خانی آبادنو است. دائم الوضو بود و در اغلب روزهای رجب و شعبان حداقل یک روز در هفته را روزه میگرفت. بسیار صبور و بردبار بود و در برابر مشکلات همه را به صبر دعوت میکرد، به خصوص صبر در شهادتش.
حسینعلی بایری همرزم شهید روایت میکند: در عملیات کربلای ۵ در یک نقطه در کانال بودیم. شب را آنجا ماندیم و صبح هواپیماهای عراقی آمدند و آنجا را بمباران شیمیایی کردند. بچهها ماسکها را به صورتهایشان زدند، ولی بعضیها ماسک و فیلتر ماسک نداشتند. بنامعلی انتهای کانال نشسته بود و وقتی شنید بعضیها ماسک و فیلتر ندارند ماسک خودش را درآورد و گذاشت کنار کانال. بعدازظهر آن روز وقتی او را دیدم خون چشمهایش را گرفته بود. گفتم وضعیت خیلی خراب است برو اورژانس. گفت: مگر چه شده است؟ از وضع خودت خبر نداری، چشمهای هردویمان سرخ سرخ شده بود، ولی چشمهای محمدزاده در بد وضعیتی بودند. گفتم: وضع تو خراب است بهتر است بروی اورژانس. هر دو به هم گفتیم و آخر سر هم هیچ کداممان نرفتیم.