خطبهی عقد خوانده میشد اما داماد نبود!
لحظهی جاریشدن خطبهی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد، خطبه را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. بهآرامی گفت: «میدانی که #نماز_اول_وقت برایم مهم است.
نمیخواستم شروع مهمترین فراز زندگیام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود.
راوی: همسر شهید سعید حسینی🕊🌹
#اطلاعیه_مراسم_گرامیداشت
شهیده فائزه رحیمی
مجاهد و فعال عرصه عفاف و حجاب
قاری:
حاج مسعود سیاح گرجی
سخنران:
حجت الاسلام پناهیان
روایتگری:
حاج حسین یکتا
مداح:
حاج امیر عباسی
🗓 یکشنبه ۱۷ دیماه
⏰ بعد از نماز عشاء
📍میدان بهارستان، خیابان شهید مصطفی خمینی، خیابان شهید صیرفیپور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب (سرچشمه)
با حضور خانواده محترم شهیده
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیدار دوباره کشتیگیران با غلامرضا تختی
✅پنجاه و ششمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختی با حضور پرشور دوستدارانش در مزار این قهرمان مردمی برگزار شد.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
ساواک با تختی مشکل داشت!
یک سال بعد از فوت پهلوان غلامرضا تختی، طبق این اسناد، ساواک از برگزاری مراسم سالگرد تختی جلوگیری کرد.
بهمن ماه ۱۳۴۶، انتشارات مهر تصمیم گرفت تا یه کتابی با اسم «اشعار و مقالات برگزیده درباره تختی» را چاپ کنه که با مخالفت ساواک روبهرو و قبل از چاپ تمامی نسخ آن جمعآوری شد.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
ازهرچیزتعریفکردند
بگوکارخداست،مالخداست...
نکندخدارابپوشانیوآنرابهخودت
نسبتدهی،کهظلمیبزرگترازایننیست...!
-حاجاسماعیلدولابی🌱
♥️¦← #خدا
🎙¦← #حاج_اسماعیل_دولابی
برای تسلای دل خانواده شهدا یک حمد خوانده بشه هدیه به روح مادر سادات😢🦋🖤
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
تا خودش بود از خودش
بعد از خودش؛ از عکسش
حالا هم از تجمع زائراش میترسن!
#کرمان | #حاج_قاسم
#حسین_یکتا
کسی که نه تنها روز شهادتش تاریخی شد
که حتی #ساعت شهادتش هم
موضوعیت پیدا کرد!
و ساعت ۱:۲۰ شد بِرند جبهه مقاومت…
#کرمان | #حاج_قاسم
#حسین_یکتا
باید بخوایم تا بشه!
مثل شهدا که هرچی خواستن همون شد.
یکی روضهی پهلوی شکستهی خانوم فاطمهٔ زهرا سلاماللهعلیها رو گوش میداد و با پهلوی شکسته شهید شد.
عکس: طلبه شهید علیرضا محمدیپور از شهدای جنایت تروریستی کرمان که از ناحیه پهلو ترکش خورد و به شهادت رسید.
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلیها اول انقلاب گفتند مرگ بر شاه، ولی نماز جمعه نیامدند، نماز جمعه آمدند ولی به جبهه نرفتند، به جبهه آمدند ولی جرأت نداشتند به خط مقدم بروند؛ دو نفر آرپیجی دست گرفتند و یک نفرشان شهید شد!
امروز خون حاج قاسم، مدافعان حرم، مدافعان سلامت و خون دلهایی که خورده شده، دارد اثر میکند.
زور دشمن به سربازان مقاومت نمیرسد و میآید زن و کودک زائر حاج قاسم را به خاک و خون میکشد.
#شهدای_کرمان
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #انیمیشن | بچههای بالای دکل
📻 به روایت حاج حسین یکتا
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار سال گذشته و هنوز هم...
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
«شهید مهناز صحرانورد»، بيست و ششم فروردين 1341 ، در شهرستان سبزوار به دنيا آمد. پدرش «محمدرضا»، بنا بود و مادرش «زهرا»، نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته علوم انساني بود. دوازدهم شهريور 1360 ، در گرگان هنگام درگيري با نيروهاي سازمان مجاهدين خلق منافقين بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي امامزاده عبدالله شهرستان گرگان قرار دارد.
مهناز در خانواده ای مذهبی و متدین در شهر سبزوار دیده به جهان گشود. مهناز پنجمین فرزند و کوچکترین دختر خانواده بود. هنوز خردسال بود که خانواده به کردستان رفتند و او تا سن هفت سالگی در کردستان زندگی مرد و از سن هفت سالگی به گرگان آمدند و در همان جا زندگی کردند.
در سال 1348، او به مدرسه رفت و از جمله دانش آموزان ممتاز بود و در بسیاری از امور کنجکاوی می نمودند.
از همان اوایل کودکی مادر او را با بهترین زن عالم حضرت زهرا «س»، آشنا ساخت و از او خواست که این بانوی بزرگوار را الگو قرار دهد. مهناز از سن هشت سالگی نماز خواندن را آغاز کرد و از همان سنین بود که قرآن خواندن را فرا گرفت و با احکام اسلامی آشنا شد.
با وجود اینکه در سال های پیش از انقلاب دختران کمتر به دنبال علم و دانش بودند ولیکن پدر و مادر مهناز او را ترغیب می کردند که به مدرسه برود. مهناز خود نیز به علم و دانش علاقه مند بود، ولیکن در کنار علم و دانش به کارهای هنری زیادی می پرداخت.
وقتی به سن نوجوانی رسید سعی کرد کتاب های زیادی را در مورد افکاری که توسط مکاتب مختلف در جامعه رواج یافته بود. بیشتر مطالعه کند. در همان سال ها بود که با اندیشه های امام و استاد مطهری آشنا گشت در نتیجه راه امام و افکار استاد را سرلوحه هدفش قرار داد.
در کلاس درس تنها به درس خواندن بسنده نمی کرد بلکه در کنار درس بحث های سیاسی و با دوستان و کسانی که بر خلاف افکار او رفتار می کردند، می پرداخت. زیرا به عنوان یک دختر متدین آموخته بود که سیاست ما عین دیانت ماست.
خواهرش نقل می کند هفت روز از مراسم نامزدی می گذشت که به دنبالم آمد، تا با هم برویم برایش جهیزیه بخریم. از بازارهای مختلف گرگان دیدن کردند به بازار نعلبندان رسیدند، آنجا مثل همیشه شلوغ بود.
در سال 1360 گروهک های ضد انقلاب در این قسمت گرگان فعالیت های زیادی انجام می دادند. در امن منطقه جمع می شدند و علیه نظام و انقلاب شعار می دادند. و مردم را نیز وادار می کردند تا شعار دهند. یکی از همراهان مهناز «زن برادرش»، نقل می کند: من نیز آن روز برای خرید جهیزیه مهناز همراهش بودم ولی پدر و مادرش بعد از خرید چند وسیله بازگشتند.
در نتیجه من و خاله مهناز و دختر خاله اش به بازار نعلبندان رفتیم وقتی در یکی از مغازه ها رسیدیم ناگهان موتوری با سرعت نزدیک ما ایستاد دو نفر بودند هر دو لباس های یک رنگ پوشیده بودند و صورتشان را نیز پوشانده بودند.
آنها ما را تهدید کردند که بر علیه نظام شعار دهیم ولی ما از این کار خودداری کردیم. آنها تیری به قلب خاله مهناز شلیک کردند و او همانجا شهید شد. دو نیر هم به سوی مهناز خرد یکی به پا و دیگری به شکم. خون زیادی از او رفت من فریاد می زدم . کمک می خواستم تا اینکه عده ای با آمبولانس مهناز و خاله را به بیمارستان بردند ولی آنها به شهادت رسیده بودند.
آری مهناز که خود را در سال های جوانی برای زندگی مشترک آماده می کرد در دوازدهم شهریور سال 1360، به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. این در حالی بود که نوزده بهار از زندگی اش بیشتر نمی گذشت. خانواده اش خزان زندگی او را به نظاره نشستند.
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرنده فرهنگی شهدا
«شهید مهناز صحرانورد»، بیست و ششم فروردین 1341 ، در شهرستان سبزوار به دنیا آمد. پدرش «محمدرضا»، بنا بود و مادرش «زهرا»، نام داشت.
دانش آموز چهارم متوسطه در رشته علوم انسانی بود، دوازدهم شهریور 1360، در گرگان هنگام درگیری با نیروهای سازمان مجاهدین خلق منافقین بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهرستان گرگان قرار دارد.
مهناز در خانوادهای مذهبی و متدین در شهر سبزوار دیده به جهان گشود، مهناز پنجمین فرزند و کوچکترین دختر خانواده بود، هنوز خردسال بود که خانواده به کردستان رفتند و او تا سن هفت سالگی در کردستان زندگی مرد و از سن هفت سالگی به گرگان آمدند و در همان جا زندگی کردند.
در سال 1348، او به مدرسه رفت و از جمله دانش آموزان ممتاز بود و در بسیاری از امور کنجکاوی میکردند.
از همان اوایل کودکی مادر او را با بهترین زن عالم حضرت زهرا «س»، آشنا ساخت و از او خواست که این بانوی بزرگوار را الگو قرار دهد، مهناز از سن هشت سالگی نماز خواندن را آغاز کرد و از همان سنین بود که قرآن خواندن را فرا گرفت و با احکام اسلامی آشنا شد.
با وجود اینکه در سالهای پیش از انقلاب دختران کمتر به دنبال علم و دانش بودند اما پدر و مادر مهناز او را ترغیب میکردند که به مدرسه برود. مهناز خود نیز به علم و دانش علاقهمند بود، ولیکن در کنار علم و دانش به کارهای هنری زیادی میپرداخت.
وقتی به سن نوجوانی رسید سعی کرد کتابهای زیادی را در مورد افکاری که توسط مکاتب مختلف در جامعه رواج یافته بود، بیشتر مطالعه کند. در همان سالها بود که با اندیشه های امام و استاد مطهری آشنا گشت در نتیجه راه امام و افکار استاد را سرلوحه هدفش قرار داد.
در کلاس درس تنها به درس خواندن بسنده نمیکرد بلکه در کنار درس بحثهای سیاسی و با دوستان و کسانی که برخلاف افکار او رفتار میکردند، میپرداخت، زیرا به عنوان یک دختر متدین آموخته بود که سیاست ما عین دیانت ماست.
خواهرش نقل می کند هفت روز از مراسم نامزدی می گذشت که به دنبالم آمد، تا با هم برویم برایش جهیزیه بخریم، از بازارهای مختلف گرگان دیدن کردند به بازار نعلبندان رسیدند، آنجا مثل همیشه شلوغ بود.
در سال 1360 گروهکهای ضدانقلاب در این قسمت گرگان فعالیتهای زیادی انجام میدادند، در امن منطقه جمع میشدند و علیه نظام و انقلاب شعار میدادند و مردم را نیز وادار میکردند تا شعار دهند، یکی از همراهان مهناز «زن برادرش»، نقل میکند: من نیز آن روز برای خرید جهیزیه مهناز همراهش بودم ولی پدر و مادرش بعد از خرید چند وسیله بازگشتند.
در نتیجه من و خاله مهناز و دختر خالهاش به بازار نعلبندان رفتیم وقتی در یکی از مغازهها رسیدیم ناگهان موتوری با سرعت نزدیک ما ایستاد دو نفر بودند هر دو لباسهای یک رنگ پوشیده بودند و صورتشان را نیز پوشانده بودند.
آنها ما را تهدید کردند که بر علیه نظام شعار دهیم ولی ما از این کار خودداری کردیم، آنها تیری به قلب خاله مهناز شلیک کردند و او همانجا شهید شد، دو نیر هم به سوی مهناز خرد یکی به پا و دیگری به شکم. خون زیادی از او رفت من فریاد میزدم. کمک میخواستم تا اینکه عدهای با آمبولانس مهناز و خاله را به بیمارستان بردند ولی آنها به شهادت رسیده بودند.
آری مهناز که خود را در سالهای جوانی برای زندگی مشترک آماده میکرد در دوازدهم شهریور سال 1360، به دست منافقین کوردل به شهادت رسید، این در حالی بود که نوزده بهار از زندگیاش بیشتر نمیگذشت، خانوادهاش خزان زندگی او را به نظاره نشستند.
انتهای پیام/2307/
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهیده_مهناز_صحرانورد
🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊