eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.9هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 قرار بود پنجم آبان ماه، برای اولین بار به زیارت امام رضا علیه‌السلام برویم. از صبح همه کارها را انجام داده و چشم انتظار بودم تا خبری از امیرم برسد. ۸شب بود که با من تماس گرفت و گفت: «خیابان‌ها شلوغ شده؛ آشوبگرها به خیابان ریخته‌اند. من باید بیشتر بمانم.» نیمه‌شب شد و خبری از او نشد. با او تماس گرفتم. یکی از همکارانش گوشی را برداشت و گفت: «امیر دو - سه ساعت دیگر باز می‌گردد.» همین که گوشی را قطع کردم، دلشوره گرفتم. دوباره زنگ زدم. همکارش گوشی را برداشت و گفت: «امیر تصادف کرده و زخمی شده. ما او را به بیمارستان می‌بریم. شما نگران نباشید.» ولی هرلحظه نگرانی من بیشتر و بیشتر می‌شد. بار دیگر تماس گرفتم. این بار دیگر گوشی امیر خاموش شده بود. ساعت حدود دو نیمه شب بود. پدرشوهرم به خانه ما آمد. از من خواست آماده شوم و همراه بچه‌ها به خانه‌شان بروم. دلم را به قسم همکار امیر قرص کرده بودم که امیر فقط کمی مجروح شده! اما دلشوره امانم نمی‌داد و زیر لب صلوات می‌فرستادم. هنوز در شوک زخمی شدن امیر بودم. همین که به خانه مادر امیر رسیدیم، دیدم افراد زیادی در خانه‌اند. زمزمه‌ها و اشک‌ها را که می‌دیدم سعی می‌کردم به بقیه تسلی خاطر بدهم. می‌گفتم: «بابا! امیر فقط زخمی شده، شهید نشده نگران نباشید.» برادر امیر آمد و گفت: «قرار است همکاران امیر به خانه ما بیایند.» همانجا بود که دلم لرزید. امیر قبلا به من گفته بود اگر شهید شوم همکارانم خبر شهادتم را برایت می‌آورند. ساعتی گذشت. همکاران امیر به خانه آمدند و با مقدمه‌ای خبر شهادت امیر را به من دادند. صدای گریه‌ها که تا این لحظه آرام و بی‌صدا بود در خانه اوج گرفت. شیرین‌زبانی‌های نازنین‌زهرا نمک بر زخم همه می‌پاشید. همانجا به امیر گفتم: «چقدر زود به آرزوی خودت رسیدی و من را تنها گذاشتی.» آری نارنجک نفاق و کینه آشوبگران همه دارایی مرا به یکباره از من گرفت. وعده دیدار ما با پیکر شهید نزدیک بود اما زمان به کندی می‌گذشت. در معراج شهدا وقتی میان پرچم سه رنگی که برای اعتلا و عزتش، جانش را هدیه کرده بود دیدمش مات ماندم. مات مردی که خیلی زودتر از آن چیزی که من تصورش را می‌کردم به خواسته‌اش رسیده و شهادت نصیبش شده بود. رفتم نزدیک پیکرش؛ سلام کردم و گفتم: «امیر جان شهادتت مبارک.» تشییع او را هرگز از یاد نمی‌برم. او به تشییع حاج قاسم غبطه می‌خورد این همراهی مردم را سعادت می‌دانست و خدا خواست که او در همان حال و هوا تا خانه ابدی‌اش بدرقه شود. امیر طبق وصیت خودش در امام زاده حسن تشییع و تدفین شد. 🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
شیرین زبانی‌های نازنین‌زهرا برای پدر تمامی نداشت؛ حتی روزی که برای وداع با پدر کنار پیکرش نشست و گل های رنگارنگ را روی تابوت بابا چید… 🥀🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲🏻دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان یادمان شهدای دهلاویه🇮🇷
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
142676_308.mp3
4.15M
ماه رمضان با شهدا✨ 🎤تندخوانی جزء هشتم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی. ثوابی از روخوانیِ قرآن کریم، هدیه به امام زمان(عج) و تمامیِ شهدا، به خصوص شهید رسول خلیلی🌱 اموات رو فراموش نکنید..🤲🏻 🕊 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخندید ڪه بهترین ها درانتظارتان ست ❣به آرامش ابد رسیدید ازخوشے هاےڪوتاه دنیاچشم پوشیدید ❣به فوض عظیم رسیدید عندَربهم یُرزقون 🌱