فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سین های قشنگ رابراتون ارزومندم
شب همگی بخیر✋
اعمال قبل از تحویل سال:
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
۱- صد و سی و دو مرتبه ذکر صلوات
۲ - چهارده مرتبه خواندن آیه نور
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » »
۳- یک مرتبه خواندن آیة الکرسی
۴- خواندن ده مرتبه سوره قدر هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها
۵ - سیصد و شصت و پنج مرتبه گفتن ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه
۶- خواندن یک مرتبه دعای فرج « الهی عظم البلاء »
۷- خواندن یک مرتبه دعای نور حضرت زهرا سلام الله علیها
۸- خواندن یک مرتبه سوره یاسین هدیه به حضرت رسول اکرم ( ص )
۹- گفتن هفتاد مرتبه « سلام قولا من رب الرحیم »
۱۰ - هنگام تحویل سال ذکر « یا ذالجلال و الاکرام » را زیادبگویید
۱۱ - خواندن دعای تحویل سال
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یامقلب القلوب والابصار
یامدبراللیل والنهار
یامحول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
ای برگرداننده دلهاودیدگان🌷
ای تدبیرکننده شب وروز💐
ای تغییر دهنده سال وحالات🌺
حال مارابه بهترین حال تغییر بده🤲🏼
🌱ما را از دعای خیرتون فراموش نکنید
🕊قرارگاه شهدا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اباصالح
ای امید قلبمون کجایی...؟
کاش میشد امسال
سال #ظهورت باشه ...
«اللهم عجل لولیک الفرج»
🕊قرارگاه شهدا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🤍✨
بیا جانا که آمدنت مارا بس است.....
پویش همگانی #لحظه_طلایی
در لحظه تحویل سال ۱۴۰۳ شمسی
مثل هر سال، همه باهم دعای فرج ( إلهی عَظُمَ البَلاء) را برای رسیدن به لحظهی تحویلِ جهان به دست صاحب جهان، قرائت میکنیم.
#استوری 🎥
🕊قرارگاه شهدا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂"تقدیم به پدری که غریبانه دنبالمان میگردد...
🌱به امید نگاه تو هر قدمم
پر شورمو دل شدهی حرمم
من که سال تازه را بی تو تحویل نمیگیرم.
هزار بهار هم که بیاید،و برود
تا آخرین ثانیهی نبودنت، جهان زمستانی است! مهدی جانم
#ربیع_الانام
#اللهم_عجل_بظهورالحجه
🕊قرارگاه شهدا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
سالم عوض میشه_6032971575202942942.mp3
1.99M
سالم عوض میشه
فقط با اسمت حالم عوض میشه...
#نوروز
🌤#حضرت_مولا 🏞#نوروز
🌷🌕#امام_زمان (عج)
اى کاش كه زینت بهارش باشيم / در شادى و غم هميشه يارش باشيم
اندازهٔ یک روز در اين سال جدید / آرامش قلب بیقرارش باشیم
🌴🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب (س)
حرفهای زیادی روی دلم مانده است
میشود با بهار بیایی؟
🌸 السَّلاَمُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ فِطْرَةِ الْأَيَّامِ
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
#لحظه_طلایی
#نوروز
#امام_زمان
monajat-masjed-koofeh-samavati-edited.mp3
5.75M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️در ساعات باقیمانده سال چه کنیم؟
🎙 آقامجتبی تهرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
---🕊🕊🕊🕊🕊
🇮🇷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
19.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 نکته طلایی لحظه سال تحویل امسال
🔷️ لحظه سال تحویل امسال با توجه به تقارن با ماه مبارک بسیار مبارک است
#سال_تحویل
#عید_نوروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
🖇
هروقت از کوچهشان رد میشدم تصویر بزرگش کنار درب خانهشان، نظرم را جلب میکرد.
صورت نورانی و خندانی که زیر آن نوشته بود: «برایم صلوات بر محمد و آل محمد بسیار بفرستید.»
آرزویم شده بود یک روز زنگ خانهشان را بزنم؛ بروم داخل و با مادرش همصحبت شوم.
تا اینکه در اتفاقی غیرمنتظره افتخار دیدار «مادر شهید محمد صالحه» روزیام شد. توی دستهای لرزانش برگه کاغذی بود که شماره تلفن «خانم ملکمحمدی» روی آن نوشته شده بود. خوشحال بودم که از خدا چیز دیگری نخواستهام.
به خواستهام رسیدم اما شنیدن کی بود مانند دیدن...
باید برایش صلوات زیاد بفرستم.
شما هم یادتان نرود! امروز، در این اولین روز سال، برای احسنالحالتان به روح «شهید محمدجلال ملکمحمدی» زیاد صلوات بفرستید...
🌻
نام و نام خانوادگی شهید: محمدجلال ملکمحمدی
تولد: ۱۳۶۳/۹/۲۳، تهران.
مجروحیت: ۱۳۹۶/۳/۵، موصل، عراق.
شهادت: ۱۳۹۶/۴/۱۲، بیمارستان بقیهالله (عجل الله تعالی فرجهالشریف)، تهران.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلاماللهعلیها، قطعه ۲۶، ردیف ۷۹، شماره ۱۳.
🦋
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_جهادی
#شهدای_استان_تهران
#روز_نهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻
📚 آخرین دیدار
قبل از مأموریت آمد دیدنم. چای ریختم و مثل همیشه قربان صدقهاش رفتم.
کمی نشست و رفت.
هنوز چند ساعتی نگذشته بود که صدای زنگ خانه بلند شد. دوباره جلال بود. با آن لبخند شیرینی که همیشه روی لبانش داشت، گفت: «سلام مادر! رفتم براتون هندونه خریدم.»
هندوانه را برداشتم. خیلی تعجب کردم! نکند چیزی شده باشد!
به دلم افتاد که نکند آخرین باری است که جلال را میبینم!
بوی عطر هندوانه که در آشپزخانه پیچید باعث شد از فکر و خیال در بیایم.
یک قاچ برایش بردم؛ داشت سر به سر برادر کوچکش میگذاشت.
با خودم گفتم من که هر وقت به او زنگ میزنم، میگوید در منطقه کاری جز حمل و نقل ندارد، پس این نگرانیها نگرانیهای مادرانه است و نباید بد به دلم راه بدهم.
جلال رفت و باز نگرانیهایم شروع شد.
تا آخر شب قرآن خواندم تا کمی قلبم آرام شود.
اما دیگر قلبم آرام نشد...
✍🏻بهار کیانی ۱۶ ساله ۱۴۰۲/۱۱/۶
👩🏻💻طراح: مطهرهسادات میرکاظمی
🎙با صدای: الهام گرجی
🎞تدوین: زهرا فرحپور
🦋
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_جهادی
#شهدای_استان_تهران
#روز_نهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌻
حال و هوای خانهشان ساده است و صمیمی. تصویر تمام قد شهیدشان، کنار سالن پذیرایی به همه خوشامد میگوید.
کمی آن طرفتر، داخل بوفهای که باید ظروف گرانقیمت در آن نگهداری شود، از بالا تا پایین، وسایل شهید محمدجلال در آن با عشقی مادرانه و ظرافتی زنانه چیده شده است. از دستبند روز تولدش تا کارت عروسی و انگشتر و نامههای میوه دلش.
مادر مهربانش، کنارمان مینشیند و شروع به گفتگویی میکند که روحمان را پرواز میدهد. دلتنگیاش را از خیسی گوشهی چشمانش که اشک میشود و سر میخورد روی گونههایش شاهدیم.
ما از او بوی شهید را تمنا میکنیم چرا که
دامن مادران شهدا بوی شهادت میدهد.
🦋
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_جهادی
#شهدای_استان_تهران
#روز_نهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌻
پای حرفهای دل مادر🎤
جلال از همان کودکی، عاشق خانوادهاش بود اما برادر بزرگترش را جور عجیبی دوست داشت. در همه مراحل زندگی پشت و پناه هم بودند. الان که ۶ سال از شهادتش میگذرد پنجشنبهای نبوده که برادرش سر مزارش نرود و شبی نبوده که خواب راحتی داشته باشد.
روزی که جلال میرفت، اوج ظلم داعش بود. برادرم میگفت: «خواهر! جلوی جلال را بگیر. نگذار برود.» اما من دلم رضا نمیداد. میگفتم: «من بگویم نرو! اگر توی خیابان ماشین به او بزند چه؟! آن موقع جواب خدا را چه بدهم؟! هم پشیمان میشوم و هم نگذاشتهام پسرم راهی را که دوست دارد برود.»
داغ جلال برای همهی ما خیلی سخت بود. تنها کاری که توانستیم بکنیم به خدا پناه بردیم؛ چون شهدا مال خدایند و خدا خودش شهدایش را انتخاب میکند.
جلال در نیروی قدس فعال بود. برای رسمی شدنش ۴ سال تلاش کرد. همیشه وقت اعزامش به سوریه به من میگفت: «مادر! نگران من نباش، من آنجا فقط یک رانندهام.» من هم ساده بودم و باور میکردم.
در جریان آزادسازی موصل، وقتی مجروح شد خیالم راحت بود زود خوب میشود؛ چرا که بارها برای پدرش در زمان جنگ، این اتفاق افتاده بود.
اما داعشیها ظالمتر از این حرفهایند! آنها تلههایی در بشکههای بزرگ مواد منفجره با ساچمههایی زیاد که آلوده به سمی خطرناک شده بود را در مسیرشان گذاشته و منفجر کرده بودند.
آنروز همراه با سردار «شعبان نصیری» و یک نفر دیگر بودند. سردار نصیری همانجا شهید شد. جلال را برای مداوا به تهران منتقل کردند. بعدا فهمیدم که حدود ۳۰۰ ترکش در بدن او وجود داشته است.
وقتی به بیمارستان رسیدم جلال نگذاشت ببینم چه بلایی سرش آمده است! ملحفهای را روی خودش کشیده بود و خوشحال و خندان با همه صحبت میکرد. و ما غافل از اینکه سمّ وارد خونش شده و چند روز بعد به بیماری «قارچ سیاه» تبدیل خواهد شد.
بعد از آن، برای خروج آن سمّ خطرناک از بدنش، شبانهروز در اتاق عمل بود. روزهای آخر به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد. دیگر نمیتوانست حرف بزند. با پایش به ما علامت میداد.
تا اینکه بعد از ۴۰ روز، با آنهمه درد و جراحت، پسرم به شهادت رسید.
جلال دوتا دختر داشت که عاشقشان بود. با خودم میگفتم به خاطر این دخترها هم که شده شهید نخواهد شد. اما شوقش به شهادت باعث شد به همه عشقهای دیگرش پشت پا بزند و برود.
همیشه میگفت: «مادر! تو ۵ فرزند داری. باید خمسش را بدهی!» میگفتم: «من راهتان را نمیبندم. اما طاقت نبودنتان را هم ندارم.» خب مادر است دیگر! مگر میتواند از فرزندش دست بکشد؟! اما انگار حکمت خدا چیز دیگری بود.
🦋
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_جهادی
#شهدای_استان_تهران
#روز_نهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid