💠💢💠💢💠💢💠
#زندگینامه_شهید 👇
💥در دوران جنگ در اورژانس جبهه با کمال اشتیاق و رغبت و از روی احساس وظیفه امور محوله را به نحو احسن انجام می داد و از این کار احساس لذت می کرد.
دوست شهید که با وی در آن دوران در اورژانس جبهه بوده نقل می کند: در یکی از شب های مهتابی در زمان مأموریت ما در جبهه، مرا از سوله صدا زد.
وقتی بیرون آمدم و علت را جویا شدم ایشان گفتند بیا در مورد خدا و خلقت و زیبایی های نهفته در آن صحبت کنیم که برای من توجه ایشان به بحث پیرامون زیبایی خدا و خلقت در آن شرایط سخت جبهه و جنگ تعجب آور بود. در آن شب ساعاتی را بدین گونه با هم سپری کردیم.
شهید بعد از فارغ التحصیلی در رشته پزشکی جهت گذراندن دوره نظام وظیفه به عنوان پزشک به سپاه پاسداران معرفی گردید و به کردستان اعزام شد
. دکتر حمید آزاده در تاریخ ۶۵/۱۰/۲۲ زمانی که خودرو حامل آنها در جاده بوکان مشغول حرکت بود ظاهرا مورد اصابت خمپاره قرار گرفته و واژگون می گردد و به درجه رفیع شهادت نائل می شود.
✨به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
✨ بود که قرعه دولت بنام ما افتد
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
🌱🔰🌱🔰🌱🔰
#خاطرات_شهدا_و_رزمندگان_جنگ_تحمیلی
خاطرهای از شهید مهدی خندان
به روایت از حاج آقا پروازی
خدا، شهید مهدی خندان را رحمت کند. مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیروهای تهران بود. ستون بچهها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. وقتی به کمین دشمن رسیدیم، همه عزا گرفته بودندکه چطور باید از این کمین رد شوند. فاصله ما تا نیروهای دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جملهای بود که از دهان همه شنیده میشد. شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او میتوانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول میدهم کسی شمارا نبیند.» بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از ۱ شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه اینها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.»
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات