eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.2هزار عکس
20.1هزار ویدیو
439 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 *رفتن برای دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله‌علیها* دفعه اولی که به سوریه رفت، مأموریتش ۵۹ روز طول کشید. اولین سالگرد ازدواج‌مان، بدون روح‌الله گذشت. بسیار سخت و سنگین، اما به خواست خداوند، صبر و تحملم هر روز بیشتر می‌شد. نزدیک اربعین بود که برگشت. قرارمان بود بعد از مأموریتش به مسافرت برویم. دفترچه‌ای که همیشه برنامه زندگی‌مان را داخل آن می‌نوشت نگاه کردم. کل برنامه مسافرت‌مان را نوشته بود. حتی مایحتاج ریز و درشت را هم یادداشت کرده بود. وقتی برنامه‌ریزی دقیق روح‌الله را دیدم، بسیار خوشحال شدم که در شرایط سخت هم به فکر زندگی مشترک‌مان هست. 💠💠💠 ۱۳ شهریور، آخرین باری بود که روح‌الله به سوریه رفت. پنج‌شنبه صبح، چقدر خوشحال بود و من بغض دلتنگی عجیبی در گلو داشتم. غذای مورد علاقه‌اش را پختم. ناهار را خوردیم. از صبح ساکش را جمع کرده بودم. بهترین لباس‌هایش را پوشید. از زیر قرآن ردش کردم و راهی قرارگاه شدیم. مدام اصرار می‌کردم که زنگ بزند شاید مأموریتش عقب افتاده باشد، تا یک روز، یا یک نصف روز، و یا یک ساعت، لحظات و ثانیه‌های بیشتری را در کنار روح‌الله سپری کنم. تماس گرفت. گفتند ساعت پرواز تغیر نکرده است. پیاده شد و بدون خداحافظی رفت و به من هم گفت توقف نکنم. سریع ماشین را بردارم و حرکت کنم. نگاهم را سپردم به روح‌الله. به سرعت به‌ طرف قرارگاه حرکت کرد و من راهی خانه شدم. 💠💠💠 از سوریه هر چند روز یک مرتبه تماس می‌گرفت و از اوضاع و احوال همدیگر مطلع می‌شدیم. دو هفته قبل از شهادتش تماس گرفت. بعد از حال و احوال گفت: «خانم این دنیا خیلی بی‌وفا و کوتاه و بی‌ارزش است. مادرم، حاج آقا مجتبی و خیلی از بهترین‌های ما در زندگی رفتند. این دنیا خیلی کوتاه و کم است، و اگر خداوند روزی‌ام کرد و من در این سفر شهید شدم، غصه نخور. من به تو قول می‌دهم که در آن دنیا هم با تو همراه باشم؛ در برابر همه سختی‌ها و مشکلات زندگی صبر پیشه کن.» با این حرف‌های روح‌الله، دلم ریخت و خود به خود اشک‌هایم جاری شد. گفتم: «روح‌الله! نصف شب این چه حرفی است که می‌زنی؟» و فقط خدا می‌داند که آن شب را چطور به صبح رساندم. با همه اضطراب‌ها و نگرانی‌هایم فقط نفس می‌کشیدم. دیگر ادامه زندگی برایم سخت شده بود. دلتنگی همه وجودم را گرفته بود. مدام اخبار جبهه مقاومت را پی‌گیر بودم که سردار همدانی به شهادت رسیدند. شناخت زیادی روی ایشان نداشتم؛ اما از شهادت‌شان و اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی از فرماندهانش را از دست داده است بسیار متاثر و ناراحت شدم. چند روز بعد از شهادت سردار، روح‌الله تماس گرفت. من شروع کردم به گریه کردن و از شهادت سردار برایش گفتم. روح‌الله گفت: «چرا گریه می‌کنی؟! سردار عاقبت به‌ خیر شد و مزد زحماتش را گرفت. این همه زحمت برای نظام و انقلاب کشید و حالا اجر همه آن زحمت‌ها، شهادتی است که نصیبش شد. خانم! شما هم خودت را برای سختی‌ها و مشکلات زندگی آماده کن». 🌾 🌾
🌙 دو شب قبل از شهادتش، به من زنگ زد و کمی از اوضاع کارم پرسید. با نگرانی گفتم: «روح‌الله کی برمی‌گردی؟» از من خواست صبر و تحملم را زیاد کنم و از کودکان سوری، مظلومیت و غربت‌شان برایم گفت و اینکه نمی‌تواند ببیند کودکان در آن شرایط بد زندگی کنند و رهایشان کند و برگردد. آخرش هم، نام یک‌یک نزدیکان اقوام را برد و گفت: «سلام به همه‌شان برسان.» برایم کمی جای تعجب بود، چون همیشه می‌گفت سلام به همه برسان، اما این بار نام تک‌تک را برد. هر لحظه دلهره‌ام بیشتر و بیشتر می‌شد. از آن شب به بعد، اضطراب و نگرانی هم‌نشین همه دقایق زندگی من شد. 💠💠💠 روح‌الله دور روز بعد از شهید صدرزاده که خود را در لشکر فاطمیون جا کرده بود و حالا به شهادت رسیده بود، به شهادت رسید. روح‌الله همان شب دوباره زنگ زد و به من گفت: «حتماً سخنان همسر شهید صدرزاده را گوش کن و پیگیر باش و ببین که بعد از شهادت همسرش چه محکم ایستاده و بدون هیچ ترسی مثل کوه از شهادت همسرش صحبت می‌کند.» و این آخرین تماس تلفنی من و روح‌الله بود. 💠💠💠 شب شهادت روح‌الله یکی از اقوام به پدرم اطلاع داده بود. از نگرانی‌های پدرم و حالت مادرم، مضطرب شدم و دلهره همه وجودم را گرفت، که مادرم گفت همه نگرانی ما برای مادربزرگت است که بیمار است و مرا آرام کردند. از صبح مدام تلفن روح‌الله تماس‌های بی‌پاسخ از طرف دوستان و آشنایان داشت و پدرم که به مأموریت نرفت، من را هر لحظه نگران‌تر می‌کرد. خاله همسرم با من تماس گرفت و وقتی متوجه شده بود من از جایی خبرندارم تلفن را قطع کرد. پدرشوهرم زنگ زد و گفت: «می‌گویند روح‌الله مجروح شده است»، با پدرم تماس گرفتم. پدرم من را مطمئن کرد که روح‌الله مجروح شده. من هم خودم را راضی کردم که حتماً همسرم مجروح شده است. پدرم و برادرم به محل کارم آمدند و من را به خانه بردند. شلوغی دم در و دیدن چشمان گریان اقوام و بغض مادر که در بغل من ترکید و گفت: «روح‌الله آسمان‌نشین شد»، دانستم که همسرم شهید شده است.🕊 💠💠💠 روح‌الله به سوريه نرفت كه شهيد شود. او برای هدفش رفت كه دفاع از ارزش‌ها و اعتقاداتش بود. او مثل همه جوانان كشورم سرشار از اميد و آرزو بود. دوست داشت سردار شود و پنج بچه داشته باشد. روح‌الله می‌گفت من از شهادت فرار نمی‌کنم. ولی ما باید برویم، بجنگیم، نابود کنیم و ریشه ظلم را بکنیم، اگر خدا خواست به شهادت می‌رسیم؛ و خدا خواست و روح‌الله عاقبت به خیر شد و به فیض شهادت رسید. 🌾 🌾
🌙 *برشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم روح‌الله قربانی* 📝 منتهی فضل الهی، تقوی است. شهادت خوب است اما تقوی بهتر است. تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می‌کند... چیزی که نمی‌دانید، عمل نکنید. ادای کسی را در نیاورید. بدون علم درست، وارد کاری نشوید؛ مخصوصا دین. اول واجبات، بعد مستجبات مؤکد. مثل کمک به پدر و مادر و دور و بری‌ها؛ نه حج و کربلا صدبار بدون این کارها. هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا(ص)، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال برّ الوالدین و اولادها. مادر، از تو متشکرم وقتی تحلم کردی. وقتی با اسم ارباب شیرم دادی. وقتی دعا کردی شهید شوم. وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب، غرب و شرق بود و تو ما را بزرگ کردی، تنها و سخت. ان‌شاءالله همیشه پیرو بی‌بی باشی. ان شاءالله با شهادتم شفاعتت کنم. روح‌الله قربانی📝 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
کتاب  *دلتنگ نباش* به قلم «زینب مولایی» به رشته تحریر در آمده و اولین کتاب از زندگی شهدای مدافع حرم است که «رهبر معظم انقلاب» بر آن تقریظ کرده‌اند. سیر داستانی کتاب «دلتنگ نباش»، از زمان آشنایی و ازدواج روح‌الله با همسرش تا قبولی حضور در سوریه و در نهایت به شهادت رسیدن وی را روایت می‌کند. دلتنگ نباش در ۳۷۶ صفحه مصور در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسید و در طول یکسال چاپ دوازدهم آن راهی بازار نشر گردید. 🌙 🌾 🌾
🌙 نحوه شهادت خودروی روح‌الله قربانی و شهید قدیر سرلک روز چهارشنبه ۱۳ آبان سال ۹۴، ساعت ۳ بعدازظهر در شهر حلب سوریه، در روستای «تل عزان» مورد اصابت موشک کورنت اسرائیلی قرار گرفت و هر دو در مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیدند. پیکر مطهر شهید قربانی در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرا در جوار شهیدان محرم ترک و رسول خلیلی به خاک سپرده شد. 🌾 🌾
🌙 همسر شهید🎤 در معراج شهدا خيلی حالم بد بود و اصلاً متوجه اطرافم نبودم. نمی‌دانم چطور آن لحظات برايم گذشت. خيلی لحظات سختی بود. وقتی رسيديم به معراج، كمی معطل شديم تا او را آوردند. هنگام ورود، من از بالای سرش وارد شدم. چيزی از جسمش نمانده بود. اگر نمی‌گفتند او روح‌الله است نمی‌شناختمش. فقط سرش را به من نشان دادند. ولی با همه اين جراحات، من به جز زيبايی چيزی نديدم. صورت روح‌الله به من آرامش داد و از اضطراب‌ها و پريشانی‌هايم كم شد. دوری او در روزهای اول خيلی برايم سخت بود. چيزی كه مرا آرام می‌كند ياد امام حسين(ع) و مظلوميت اهل‌بيت اوست. وقتی آن لحظه كه امام حسين(ع) فرياد زد «كيست مرا ياری كند؟» و از طرفی غربت حرم خواهرش زينب(س)يادم می‌آيد به خودم می‌گويم: «زينب! روح‌الله و آرزوهايت را در راه امامی بخشيدی كه همه هستی‌اش را برای نجات ما داد. روح‌الله و امثال او چه ديده بودند و چقدر با غيرت بودند كه تمام آرزوها و جوانی‌شان را گذاشتند و رفتند. به هدف آنها كه فكر می‌كنم آرام می‌شوم. روح‌الله كار حسينی كرد و من بايد كار زينبی انجام دهم. با تمام شكستن‌ها و دلواپسی‌ها اجازه نمی‌دهيم دشمن شاد شود و بفهمد چقدر ناراحتيم و شب‌ها گريه می‌كنيم. به روح‌الله قول می‌دهم باشم و بايستم تا كار زينبی‌ای كه می‌خواست انجام دهم. كار روح‌الله بزرگ بود و من بايد به همه مردم، روح‌الله و هدفش را بفهمانم؛ اينكه در دنيا چطور بود و خدا را چطور ديد. 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
لیلا به تماشای جنون می‌آید از شهر حلب شمیم خون می‌آید 🌹خداحافظ روح و جانم🌹 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
فرمانده روح‌الله می‌گفت: «همیشه در کارهای رزمی نفر اول و پیشتاز بود. به یگان دریایی رفت و غواصی را تعلیم دید. روحیه خستگی ناپذیر و شجاعی داشت. 🌙 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
لبخند روح‌الله به شهید حاج محمد ناظری (جزیره فارور) 🌙 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
هیچ وقت پشت سر دیگران حرف نمی‌زد و بر اعتقاداتش استوار بود. 🌙 🌾 🌾
http://roshangari.ir/video/40632 ⏫⏫⏪◀️ مستند ملازمان حرم🎥 شهید روح‌الله قربانی به روایت همسرش زینب فروتن 🌙 🌾 🌾
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
✨می‌خوام امشب با دوستای قدیمیم هم‌سخن باشم ✨شاید من هم بتونم عاقبت مثل شهیدا شم 🎙سیدرضا نریمانی 🌙 🌾 🌾