💠یک شب در عالم رویا دیدم در خانه قدیمی مان در طبقه بالا مجلسی گرفته بودیم که جمعیت زیادی از آقایان در آن شرکت کرده بودند، همه آماده ورود خطیب مجلس بودند که ناگاه حضرت ولی عصر روحی فداه تشریف آوردند، بر منبر نشستند و شروع به سخنرانی کردند، محور اصلی فرمایشات ایشان پیرامون پرهیز از مفاسد ماهواره بود.
💠همینکه این موضوع مطرح شد، تمام حضار با صدای بلند خندیدند، حضرت سر به زیر انداختند و لحظاتی سکوت کردند تا مجلس آرام شد، باز همان مطلب را درباره مفاسد ماهواره فرمودند و باز با خنده حضار مواجه شدند! برای بار سوم که این موضوع تکرار شد حضرت با ناراحتی مجلس را ترک فرمودند، در حالی که از پله ها پایین می آمدند، من ایشان را ملاقات کردم، عبایی کرم رنگ بر دوش و عمامه ای مشکی بر سر داشتند...
💠به چهره ایشان نگاه کردم، قسمتی از چهره مبارکشان کبود بود، از حضرت پرسیدم: "آقاجان! چرا چهره مبارکتان کبود است؟"
💠ایشان فرمودند:👈"هر گناهی که شیعیان من می کنند، یک سیلی است که بر صورت من می زنند!" و دردناکتر اینکه همانطور که در خواب دیده بودم به هر کس که توصیه حضرت راجع به پرهیز از ماهواره را می گفتم، به من می خندید!!!
📗مجله منتظران شماره ۲۳، بر اساس نامه ای از ف.ق از تهران
#غفلت_از_امام
#جمعه