eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف قبل از آغاز مرحلۀ دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس، نیروها پشت خاکریزی پناه گرفته بودند که عقب‌تر از خاکریز جادۀ آسفالتۀ اهواز‌ خرمشهر بود. قرار بود آنان در این مرحله از عملیات به سمت مرز بین‌المللی حرکت کنند که مرتضی نزد آن‌ها رفت و گفت : من قرار است بروم. اگر صحبتی یا نامه‌ای دارید، بدهید تا برایتان ببرم . گفتند : الان که عملیات است، کجا می‌خواهی بروی؟ جواب داد : می‌خواهم نزد رجایی و باهنر بروم ! لحظاتی بعد گلوله‌ای در کنارش منفجر شد و ترکش‌های آن به جمجمه‌اش اصابت کرد و شربت شیرین را نوشید و آسمانی شد . 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف برای رضایت گرفتن از پدرش به منظور اعزام به جبهه، پیش او رفت و گفت : پدر جان، شما فرزند دارید و باید فرزندانت را بدهی 🌹 🕊 🌹 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف قبل از آغاز مرحلۀ دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس، نیروها پشت خاکریزی پناه گرفته بودند که عقب‌تر از خاکریز جادۀ آسفالتۀ اهواز‌ خرمشهر بود. قرار بود آنان در این مرحله از عملیات به سمت مرز بین‌المللی حرکت کنند که مرتضی نزد آن‌ها رفت و گفت : من قرار است بروم. اگر صحبتی یا نامه‌ای دارید، بدهید تا برایتان ببرم . گفتند : الان که عملیات است، کجا می‌خواهی بروی؟ جواب داد : می‌خواهم نزد رجایی و باهنر بروم ! لحظاتی بعد گلوله‌ای در کنارش منفجر شد و ترکش‌های آن به جمجمه‌اش اصابت کرد و شربت شیرین را نوشید و آسمانی شد . 🌹 🕊 🥀 🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف قبل از آغاز مرحلۀ دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس، نیروها پشت خاکریزی پناه گرفته بودند که عقب‌تر از خاکریز جادۀ آسفالتۀ اهواز‌ خرمشهر بود. قرار بود آنان در این مرحله از عملیات به سمت مرز بین‌المللی حرکت کنند که مرتضی نزد آن‌ها رفت و گفت : من قرار است بروم. اگر صحبتی یا نامه‌ای دارید، بدهید تا برایتان ببرم . گفتند : الان که عملیات است، کجا می‌خواهی بروی؟ جواب داد : می‌خواهم نزد رجایی و باهنر بروم ! لحظاتی بعد گلوله‌ای در کنارش منفجر شد و ترکش‌های آن به جمجمه‌اش اصابت کرد و شربت شیرین را نوشید و آسمانی شد . 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف برای رضایت گرفتن از پدرش به منظور اعزام به جبهه، پیش او رفت و گفت : پدر جان، شما فرزند دارید و باید فرزندانت را بدهی 🌹 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف برای رضایت گرفتن از پدرش به منظور اعزام به جبهه، پیش او رفت و گفت : پدر جان، شما فرزند دارید و باید فرزندانت را بدهی 🌹 🌹🕊