eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.1هزار عکس
20.1هزار ویدیو
438 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🕊🌺🕊🕊🌹 بسم ربِ الشهید اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای که جامانده : به خداوندیِ خدا سوگند به زمینی که آفریده قسم زیر این آسمانِ چرخِ کبود بچه بازی که نیست دادنِ جان جگری همچو شیر میخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم نیمه شب/مستند/روایتِ فتح آلیاژِ صدای آوینی ! با همان لحن خاص میفرمود : به دوکوهه رسیدم و گشتم روی دیوار یادگاری بود خیره شد چشم من به این جمله : حرف من را مجیدِ پازوکی در تفحص نشاند و بر کرسی روی مین پیکرش تلاوت کرد : دستغیب و سعیدِ طوقانی مدنی و حسینِ فهمیده نه به سن کم است نه ریشِ سفید سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت : که ملاک حال فعلیِ فرد است طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛ به اسیری که آمده گفتند : ای مهاجر بگو ز احوالت با دلی خون و چشم گریان گفت : سر قبری خبرنگاری گفت : اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی ! پدر آن پاسخ داد : بین فرزندهای یک خانه هر گلی دارد عطری و اما ! مادرِ یک میداند چشم فرزند یک افتاد جلوی مدرسه به باباها ! بهر تسکین درد خود میگفت : دشت سمسور و محسنِ سیفی دهلران دست احمد گلبان حاجیان رفت تا بگوید که : خنده های محمدِ عبدی در کفن آتشی به جانها زد معنیِ رفتنش فقط این بود : شهرک غرب/فتنه گر/خودرو یک بسیجی کف زمین له شد سال هشتاد و هشت فهمیدیم روح پاک علی خلیلی شاد خون ز رگهای غیرتش پاشید غرق خون مثل مرد ثابت کرد کاروان مدافعان حرم ؛ چشم امیدِ من بسوی شماست آه ؛ یادم نبود این نکته : شادی روح و
🌹🕊🕊🌺🕊🕊🌹 بسم ربِ الشهید اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای که جامانده : به خداوندیِ خدا سوگند به زمینی که آفریده قسم زیر این آسمانِ چرخِ کبود بچه بازی که نیست دادنِ جان جگری همچو شیر میخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم نیمه شب/مستند/روایتِ فتح آلیاژِ صدای آوینی ! با همان لحن خاص میفرمود : به دوکوهه رسیدم و گشتم روی دیوار یادگاری بود خیره شد چشم من به این جمله : حرف من را مجیدِ پازوکی در تفحص نشاند و بر کرسی روی مین پیکرش تلاوت کرد : دستغیب و سعیدِ طوقانی مدنی و حسینِ فهمیده نه به سن کم است نه ریشِ سفید سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت : که ملاک حال فعلیِ فرد است طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛ به اسیری که آمده گفتند : ای مهاجر بگو ز احوالت با دلی خون و چشم گریان گفت : سر قبری خبرنگاری گفت : اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی ! پدر آن پاسخ داد : بین فرزندهای یک خانه هر گلی دارد عطری و اما ! مادرِ یک میداند چشم فرزند یک افتاد جلوی مدرسه به باباها ! بهر تسکین درد خود میگفت : دشت سمسور و محسنِ سیفی دهلران دست احمد گلبان حاجیان رفت تا بگوید که : خنده های محمدِ عبدی در کفن آتشی به جانها زد معنیِ رفتنش فقط این بود : شهرک غرب/فتنه گر/خودرو یک بسیجی کف زمین له شد سال هشتاد و هشت فهمیدیم روح پاک علی خلیلی شاد خون ز رگهای غیرتش پاشید غرق خون مثل مرد ثابت کرد کاروان مدافعان حرم ؛ چشم امیدِ من بسوی شماست آه ؛ یادم نبود این نکته : شادی روح و 🌹 🥀🕊