🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 #مادرانه مادر بالای سرش قرآن گرفت، او از زیر قرآن رد شد و از مادر خداحافظی کرد. مادر پشت سر فرزندش کاسه ای آب ریخت تا فرزندش دوباره به آغوشش باز گردد، دوباره عطر تنش را ببوید و طعم مادری را بچشد، اما نمی دانست که این دیدار آخر آنهاست، قدم هایی که فرزندش از در خانه برمیدارد و او از پشت نظاره گر است، آخرین قدم برداشتن هاییست که از فرزندش می بیند. چندی بعد خبر #شهادت فرزندش به گوشش می رسد و این داغ همیشه بر سر دل او خواهد ماند که دوباره فرزندش را در آغوش بکشد و دوباره عطر تنش را ببوید. مادران #شهدا را می گویم، همان ها که روزی قرآن به دست فرزندشان را بدرقه کردند اما نمی دانستند این بدرقه آخرین بدرقه شان است. #پنجشنبه_های_دلتنگی شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🥀 🕊🌹

آزاد شدگان زیارت عاشورا آقا یادگاری از مدافعان حرم تعریف می کند : داعشی ها ما را اسیر کردند ، شش ماه در دستشان اسیر بودیم در طول این شش ماه هر روز ما را شکنجه های روحی و جسمی می دادند ما را به مسلح می بردند و در حالی که خطی با خنجر روی گلویمان می کشیدند از ما فیلم برداری می کردند یا هر روز با وسایلی مثل کابل و سیم بکسل و طلابی قطور ما را می‌زدند . در این مدت غذا ما که حدود چهل نفر بودیم یک سطل ماست و نان خشک بود که به هر نفر یک قاشق ماست و یک تکیه نان خشک می‌رسید . بعد از گذشت شش ماه دیگر از این وضعیت خسته شده بودیم و تصمیم گرفتیم برای نجات خود زیارت عاشورا بخوانیم هر کس هرچه از زیارت حفظ بود میخواند بعد از گذشت پنج روز صبح دیدم یکی از اسرا که مردی ۵۵ ساله بود به شدت گریه می کند وقتی از علت گریه او پرسیدم در جواب گفت : من دیشب در حالی که شکایت حضرت زینب (س) را به امیر المومنین (ع) می کردم و از رسم میان نوازی ایشان گله می کردم خوابم برد . در عالم رویا حضرت رقیه (س) را با بدن مجروح وکبود دیدم حضرت به من فرمود ما در راه خدا این قدر رنج کشیدیم و گله نکردیم چرا شکایت ما را به جدمان امیر المومنین (ع) کردی ، شما امروز آزاد میشوید شما آزاد شدگان زیارت عاشورا هستید . و به گفته آقا یادگاری همان روز همگی اسرا آزاد شدند .

۱۸ مرداد سالروز شهادت شهید محسن حججی و روز تجلیل از مدافعان حرم گرامی باد

🍀🏴🕊🌹🕊🏴🍀 #السلام_علیک #یااباعبدالله_الحسین_ع کرامت #امام_حسین_ع #التماس_دعای_فرج 🌴 🌹🍀

🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسمت_پنجم از طرفی مخالفینش وی را به ضدیت با دولت ملی دکتر مصدق و همراهی دکتر مظفر بقایی، لیدر حزب زحمتکشان ایران، متهم می‌کردند و مدعی بودند که آیت در دوران تحصیل دانشگاهی، در حمایت از رژیم پهلوی فعال بوده و حتی در دبیرستان‌های تهران کتاب « انقلاب سفید» محمدرضا پهلوی را تدریس می‌کرده است. این اتهامات را احمد سلامتیان یکی از نمایندگان اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی که از یاران اصلی بنی‌صدر به حساب می‌آمد در جریان بررسی اعتبارنامه آیت در جلسه علنی مجلس مطرح کرد. سلامتیان به طور مشروح گذشته سیاسی و حتی اجتماعی و اخلاقی آیت را تیره و تار نشان داد و توانست درگیری‌های رسانه‌ای حسن آیت و بنی‌صدر را به اصطلاح تلافی کند. در این افشاگری‌ها، کسان دیگری همچون صادق خلخالی و محمدجواد حجتی کرمانی، سلامتیان را تشویق و حمایت می‌کردند اما در مقابل، علاوه بر اینکه خود آیت، با سند و مدرک همه این اتهامات را بی‌اساس خواند و نقش ساواک را در پرونده‌سازی‌های متعدد علیه او نشان داد و با روخوانی پرونده‌اش در ساواک تاکید داشت که از نوجوانی تا پیروزی انقلاب همه جا به مبارزه مشغول بوده است. در آن جلسه پرتنش و پرهیجان که به هنگام بررسی اعتبار نمایندگی آیت در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، چهره‌های مهمی از مجلس به دفاع از وی پرداختند و در نهایت اعتبار نامه‌ وی با 114 رای موافق ، 30 مخالف و 26 ممتنع تصویب شد. #ادامه_دارد ... 🥀 🕊🌹

♦️۱۸ مرداد روز گرامیداشت شهدای مدافع حرم است. 🔹گفت شهدای مدافع حرم برای پول می روند! 🔸گفتم برای پول نمی روند اما ممکن است به آنها پولی هم بدهند! 🔹گفت سفسطه می کنی؟ 🔸گفتم انتظار داری شخصی کار، زندگی، زن، فرزند، پدر، مادر، قسط، وام، شهریه مدرسه، اجاره و همه تعلقاتش را رها کند و برای بریده شدن سرش به سفر برود و در غیابش، زن و بچه بی پناهش غذایی نخورند و گرسنگی بکشند؟ 🔹گفت بله اگر اخلاص دارند باید این کار را کنند! 🔸گفتم حاج قاسم را قبول داری؟ 🔹گفت استثنائاً ایشان را قبول دارم. 🔸گفتم دیگر قبول نداشته باش چون او هم در همه این سالیان برای گذران زندگی اش از سپاه حقوق دریافت می کرد! 🔹سکوتی کرد و گفت، اصلاً برای چه به سوریه می روید؟ 🔸گفتم برای حفظ ناموس، حفظ تمامیت ارضی، حفظ... 🔹گفت کدام ناموس! شما ذهنتان مشکل دارد و همه چیز را به مسائل جنسی ختم می کنید. 🔸با زبان خودش با او حرف زدم. گفتم ناموس یعنی بزرگی و شرف یک کشور در همه ابعاد، مگر به گذشته ایران به خاطر فتوحات و کشورگشایی هایش نمی بالید؟ 🔹گفت بله 🔸گفتم خب الان هم ببالید! 🔹عصبی شد و گفت شما پول مملکت را در خارج از کشور و در نزد مشتی عرب خرج کرده اید! 🔸گفتم خرج کرده ایم اما برای خودمان، درست مثل همان دوربین مداربسته ای که شما آن را در بیرونِ خانه ات نصب می کنی اما منفعت آن برای داخل خانه و امنیت زن و بچه ات است! 🔹عصبی تر شد و گفت رضا شاه روحت شاد، کجایی که ببینی اینها دارن چه کارهایی می کنند! 🔸با خنده بهش گفتم رضاشاه که کشورش مثل عراق و سوریه کاملاً تحت استعمار بود، با این حرفت اصلاً موافق نیستم، مثالت رو عوض کن. 🔹گفت محمدرضا شاه رو که قبول داری؟ 🔸گفتم برو تاریخ بخون، اون که به درخواست آمریکا تیپ هوابرد شیراز و جوونای کشور رو برد عمان و ۳۰۰ نفرشون رو برای حمایت از این کشور در مقابل یمن به کشتن داد! 🔹فریادی کشید و گفت اصلاً یه حرم ارزش این همه جنگ و خونریزی داره؟ 🔸گفتم سوال جالبیه اما اینو باید از اون کسایی بپرسی که کل دنیا رو بسیج کردن برای نابودی اون حرم نه از ما! در ضمن، حرم حضرت زینب (س) بخشی از او «حریمی» هست که ما به دفاع از اون اعتقاد داریم. حریمی که اگر حضرت زینب هم امروز در میان ما بود، برای دفاع از اون ما رو رهبری می کرد. 🔹گفت من حوصله ندارم. اگه راست می گی جواب این دوستم که استاد دانشگاه هست رو بده. استاد اومد و گفت شما می دونید طبق قوانین بین المللی نباید بدون اجازه یک کشور به خاک اون وارد بشید؟ 🔸نتونستم جلو خنده خودمو بگیرم و بهش گفتم خود اون کشور ملتمسانه از ما خواسته بریم و کمکش کنیم. 🔹گفت اصلاً سازمان ملل تصویب کرده که شما برید تو سوریه؟ 🔸گفتم سازمان ملل و ناتو و همه کشورهای جهان در قالب ائتلاف های مختلف تو سوریه جمع شدن و به ظاهر دارن با داعش می‌جنگن! 🔹گفت بنده به عنوان یه شخص آکادمیک اعلام می‌کنم که شما باید زمانی تو این جنگ دخالت می‌کردید که کشور خودمون به خطر افتاده باشه. 🔸گفتم کل دنیا فیلمش رو دیدند، فیلمی که سران داعش آرزو می‌کنن که به همراه ابوبکر بغدادی به زودی جشن پیروزیشون رو تو میدون آزادی برگزار کنند! 🔹کم کم داشت کم میاورد. گفت منظورم اینه که هر وقت خواستن وارد خاک کشورمون بشن باید به اونا حمله می‌کردیم. 🔸گفتم روستای ثلاث باباجانی رو بلدی؟ 🔹گفت نه 🔸گفتم همون جایی بود که مردمش شبا از صدای خمپاره داعشی ها خواب نمی‌رفتن و فاصله داعش تا اونجا کمتر از نیم ساعت بود. 🔹گفت خب که چی؟ اونا که هنوز نیومده بودن، شما چرا رفتید؟ 🔸گفتم یعنی کل علم و اعتقاد شما اختلافش با ما تو این هست که به جای ساعت ۱۷:۰۰ عصر، ساعت ۱۷:۳۰ عصر و به محض رسیدن اونها به خاک کشور و شروع به کشته شدن زنا و بچه ها استارت جنگ رو بزنیم؟ 🔹کلی گویی کرد و گفت به هر حال ما مخالف شما هستیم و نظر قرآن هم مخالف اعمال شماست. 🔸گفتم کدوم قرآن؟ چرا تهمت می زنید؟ اگه راست می گید فقط یه آیه از قرآن رو با تلفظ صحیح بخونید؟ 🔹فوراً بدون بسم الله گفت: «لا اِکْراهَ فِی الدّین!» 🔸گفتم اگه وارد خاک کشورمون بشن و بعد جنگ مشروعی که می خواید شروع بشه، شما هم توش شرکت می‌کنید؟ 🔹متکبرانه گفت نه، بی کار که نبودیم مثل شما بریم تو بسیج و رزمایش و آموزش کار با سلاح! ما مختصصیم و برا این مملکت درس خوندیم اما اگر هم بیان اونقدر غیرت داریم که کمتر از شما نباشیم! ♦️سال ها بعد داعش به مجلس، رژه اهواز و حرم شاهچراغ (ع) حمله و کودکان وطن را به خاک و خون می کشد اما این استاد دانشگاه باسواد اما کم شعور نه تنها به وعده اش در خصوص دفاع از کشور در فرض ورود دشمن به خاکش عمل ننمود، بلکه جاهل تر شد و در فضای مجازی سپاه و همرزمان شهدای مظلوم مدافع حرم را انجام دهنده این ترورها معرفی کرد و این قصه ادامه دارد! ✍علی جهانبخش، قاضی دادگستری

🔷 ۱۸ مرداد روز گرامیداشت شهدای مدافع حرم و ماجرایی از شهیدِ زنده بودن حاج قاسم در زمان حیات دنیایی اش که تاکنون منتشر نشده بود! 🔸ماجرای خواب عجیبی که ظرف چند ثانیه پس از روایت شدنش با حضور حاج قاسم و دیگر شهدای همراه او در سوریه برای بیننده و شنونده آن به حقیقت پیوست اما تا زمان شهادت آنها تعبیر نشد! ♦️شهید آوینی: «عالم محضر شهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد!؟» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»

🔷 ۱۸ مرداد روز گرامیداشت شهدای مدافع حرم است. این فیلم شرمنده کننده از شهادت غریبانه یکی از مدافعان حرم در آغوش همرزمش را ببینیم و حاجت خود را از آنان بخواهیم. ♦️شهید آوینی: «می انگاری كه با یک زبان در دهان گرداندن كه: یا لَیتَنی کنتُ مَعَک تو را واگذارند تا در صف اصحاب عاشورایی امام عشق محشور شوی؟ زنهار كه رسم دهر بر این نیست! ♦️دهر بر محور حق و عدل می چرخد و تا تو كربلایی نشوی، تا سلاح در كف نگیری و پای در میدان ننهی و بر غربت و مظلومیت و جراحت و درد و سختی و شدت و اسارت صبر نورزی، تو را به خیل عاشوراییان نمی پذیرند. یاران حقیقی حسین این دلاورانند، نه آن كه در خانه‌ عافیت نشسته است و به زبان زیارت عاشورا می خواند!» 🔸منبع: کتاب «فتح خون»