بعد از شهادت محمدرضا تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجاتهای محمدرضا را پخش میکردند، بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمدرضا در مورد امام زمان(عجل الله) بود.
خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمدرضا را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر شده بود؛ یاد مداحیهای او افتادم. پرسیدم: محمدرضا، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمد در حالی که میخندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🕊🌹
#خاطره 📚
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود، خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد
بلند شد اومد جبهه، یه روز به فرمانده مون گفت:من از بچگی حرم #امام_رضا علیه السلام نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک ۴۸ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...
... اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه ، توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر ، گریه می کرد و می گفت:یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت ، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده، دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود...
#شهید_حمید_محمودی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
~🕊
🌿فرازی از وصیت نامه
خداوندا؛ ما را حسینی آفریدی...
ما را حسینی زنده بدار...
و ما را به حق حسین(ع) به شهادت برسان...
#درمحضرشهدا
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود!
.
#شرحدل