توجه به مطالعه، ذکر و نماز
سرهنگ پاسدار اقبال سالاری در توصیف ویژگیهای رفتاری شهید عباسی میگوید: «من در اواخر سال ۱۳۶۴ و اوایل سال ۱۳۶۵ به گردان شهید بهشتی منتقل شدم. در این گردان بود که با ولیالله عباسی آشنایی پیدا کردم. با وجودی که جوان بود؛ اما رفتارش با دیگران، به رفتار اشخاص سالمند و باتجربه شباهت داشت. اطرافیان او را مش(مشهدی) ولیالله صدا میزدند. در عُرف ما، لفظ مشهدی در مورد کسی به کار میبرند که مُسِن، بزرگ و سرکرده باشد. همواره در حال آموختن بود؛ آنچه را که یاد میگرفت به دیگران هم یاد میداد. یک تسبیح در دست داشت و دائم ذکر میگفت. حتی در حال راه رفتن هم ذکر او قطع نمیشد. اگر چه در جبهه شرایط برای مطالعه مساعد نبود با این حال، او بخشی از اوقاتش را صرف مطالعه میکرد. نمازش را اول وقت به جا میآورد. بعد از نماز، زیارت عاشورا میخواند. در نماز جماعت شرکت میکرد و مقید بود که نماز شبش ترک نشود.
از لحاظ مدیریتی، اهل مشورت و رایزنی بود. خیلی کم به مرخصی میرفت. از بیتالمال استفاده نمیکرد. یک بار که به اجبار او را به مرخصی فرستادند، یک دستگاه خودرو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط برود، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد.»[۹]
گذشت و فداکاری
مسعود شادمان میگوید: «سال ۱۳۶۵ گروهي از رزمندگان استان ايلام در قالب يك گردان به استعداد چهارصد نفر به نام گردان ۵۰۷ شهيد محلاتي، به فرماندهي محسن كريمي عازم كردستان شدند. دوستعلي آزوغ و ولیالله عباسی، به عنوان معاونان محسن كريمي تعيين شدند. من نیز همراه تعدادی از دوستانم عضو این گردان بودیم. شب را در پادگان سنندج به روز آورديم و دو روز بعد، از طريق مرز مريوان به سوي كردستان عراق راه افتاديم. وقتي وارد كردستان عراق شديم؛ با كوههای سر به فلك كشيده و هوايي بسيار سرد روبهرو شديم.
در میان ارتفاعاتی سنگلاخی و پر از گِل، با پاي پياده به سوي منطقهاي كه با اشارهی دست به ما نشان دادند، به اتفاق همرزمان راه افتاديم. پس از مدتی طی مسير، به علت تاريكي شب، همدیگر را گم کردیم و از هم فاصله گرفتیم. هر كس تقريباً به صورت انفرادی به سوي مقصد حركت ميكرد. من در طول مسير، به يكي از رزمندگان به نام حسين رضايي برخورد كردم. به او گفتم كه افراد دستهاي را كه عضو آن هستم، گم كردهام. او مرا تا مسيري همراهي كرد و كيسهخوابم را كه سنگين بود، از من گرفت تا به اين طریق كمكی كرده باشد، متأسفانه در طول مسیر او را هم که با گامهایی بلند پیش میرفت، گم كردم. تنهایی، راهم را ادامه دادم. بعد از کمی راه رفتن در آن تاريكي شب صدايي به گوشم رسيد. به طرف صدا رفتم. متوجه شدم كه نيروهاي خودي هستند. يكي از آنها به نام وليالله عباسي، مرا شناخت. با تسبيح بلندي كه در دست داشت، ذكر ميگفت. به او گفتم كه كيسهخواب ندارم. او كيسهخواب خودش را به من داد تا از آن استفاده كنم.»[۱۰]
تعهد کاری و تقید دینی
سردار محسن کریمی میگوید: «ولیالله عباسی از نیروهای زبده گردان پیاده بود. من در محور بودم و ایشان در گردان حضور داشت. در عملیات، ایشان جلودار بود و ما همواره شاهد حضور شجاعانه او بودیم. از لحاظ اخلاقی انسانی وارسته بود. با مسایل دینی آشنا بود و زیاد قرآن میخواند.»[۱۱]
شهید عباسی از دیدگاه خانواده
مادر شهید عباسی میگوید: «ولیالله از همان اوان کودکی به نماز خواندن عادت کرده بود؛ از مدرسه که برمیگشت به مسجد میرفت. نسبت به خواهر، برادر و خویشاوندان مهربان بود. با اشخاص دروغگو نشست و برخاست نمیکرد. امام خمینی(ره) را خیلی دوست داشت. مهمترین قسم او سوگند به جان امام بود. هر بار که از مرخصی استفاده میکرد و به دیدار خانواده میآمد، از او میخواستم که جبهه را کند، در جواب میگفت: “من برای اسلام به جبهه میروم.” وقتی به او پیشنهاد ازدواج میدادیم، میگفت: “یا شهادت یا کربلا!” به خواهرانش تأکید میکرد که حجابشان را رعایت کنند.»[۱۲]
یکی از خواهرانش میگوید: «یک روز عصر به منزل ما آمد. من در آستانه بیرون رفتن از خانه بودم، پرسید: “کجا میخواهید بروید؟” گفتم: فردا عید است باید بروم و قدری شیرینی تهیه کنم. گفت: “بهتر است روز عید به دیدار خانواده شهدا و جانبازان بروید.” موقعی که به مرخصی میآمد، از لباس سپاه استفاده نمیکرد. بلکه لباس شخصی میپوشید. میگفت: “زمانی که در مرخصی هستم، نباید از لباس سپاه که بیتالمال است، استفاده کنم.” به امر به معروف و نهی از منکر خیلی اهمیت میداد.»[۱۳]
برادرش از قول همرزمانش چنین میگوید: «دوستانش به من گفتند: در سنگر بودیم که یک ترکش به پای ولیالله اصابت کرد. بلافاصله خون جاری شد. خواستیم او را به اورژانس ببریم. قبول نکرد. یک چوب کبریت خواست. وقتی چوب کبریت را گرفت، ترکش را از پایش خارج کرد و با خونی که از پایش بیرون میزد، روی پایش نوشت مرگ بر امریکا.»[۱۴]
شهادت: ۸خردادماه۱۳۶۵، چنگوله[۱۵]
سرهنگ پاسدار سالار اقبالی، همرزم شهید عباسی میگوید: «ولیالله عباسی در ارتفاعات چغاعسکر، واقع در منطقهی چنگوله، مستقر بود. قرار بود که یک تک محدود علیه نیروهای دشمن انجام شود. در گردان شهید بهشتی یک قبضه تفنگ ۸۲ میلیمتری وجود داشت که نیروهای گردان، هفتهای دو،سه بار از این سلاح استفاده میکردند. پیش از شروع عملیات، با توپخانه ارتش و گردان ادوات تیپ۱۱۴ امیرالمؤمنین(ع) هماهنگی به عمل آمد تا نیروهای عمل کننده را پشتیبانی کنند. من و مرتضی سادهمیری، فرماندهی گروهان، نیز در چغاعسکر حضور داشتیم؛ اما سرگرم کار دیگری بودیم. عباسی، عبدالله محسنی و یک نفر بسیجی عازم محل عملیات شدند. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که حاج درویش کریمی در حالی که بسیار ناراحت بود به طرف ما آمد و گفت: “متأسفانه ولیالله عباسی و همراهانش به شهادت رسیدند.” ما هم بلافاصله به سمت آنها راه افتادیم. در بین راه با عبدالله محسنی برخورد کردیم که دستش را روی شکمش گذاشته بود. گفت: “بروید و عباسی را بیاورید.” وقتی جلوتر رفتیم، دیدیم ولیالله عباسی دراز کشیده و خون از بدنش جاری است. گوشم را روی سینهاش چسپاندم، صدای ضربان قلبش را میشنیدم. به همراهان گفتم خودرویی بیاورید تا او را به پست امداد برسانیم؛ اما کسی از نیروهای گردان را خبر نکنید؛ زیرا همهی افراد میآیند و گردان به هم میریزد. وقتی آنها را به پست امداد رساندیم، هر سه نفر شهید شده بودند و به این سان ولیالله عباسی و همرزمانش روز ۸خردادماه۱۳۶۵ مصادف با ۱۹ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت گلوله خمپاره به لقاءالله پیوستند.»[۱۶]
پیکر پاک شهید ولیاله عباسی، در مزار شهدا، در جوار بارگاه امامزاده علی صالح(ع)، واقع در بخش صالحآباد آرمیده است.[۱۷]
وصیتنامه
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلوُا تَبْدِيلًا»[۱۸]
«برخی از آن مؤمنان، بزرگمردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند، کاملاً وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند(و بر آن عهد، ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند؛ مانند عُبَیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار(فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند(مانند علی علیهالسَّلام که در کوفه به محراب عبادت شهید شد.»
سلام بر محضر مبارك رسول اكرم(ص)، خاتم پيامبران؛ سلام بر امام زمان(عج)، ياور محرومان و تهىدستان؛ سلام بر امام حسين(ع) كه با خون مطهر خود ثمرهاى پربركت به درخت اسلام داد؛ سلامی خالصانه بر امام امت، خمينى كبير، و [سلام بر] امت قهرمان و ملل اسلامى گيتى، اعم از لبنان و فلسطين، و سلام بر خانواده عزيزم و همچنين مادران دلسوز، با سپاس به درگاه خداوند منان عزّ و جلّ، هر چند لياقتش را ندارم ولى چون مىخواهم تكاليفم را انجام دهم، وصايايى بر روى كاغذ قيد و ياداشت مىنمايم. وصاياى بنده از اين قرار است: عزيزان! از كشته شدن من در راه اسلام و اهدا خون عاليه آن ناراحت و محزون نشويد؛ چرا که مردن در راه خدا، نابود و فناشدن نیست بلكه زندگى جديدی آغاز ميشود كه پايانى ندارد. مردن در راه خداى عالميان را ناديده نگيريد و در زندگى هميشه صابر و شكيبا باشيد. البته نه در برابر ملحدان و مكاران امثال صدام پليد و … چون اگر هر كدام از ما مسلمانان در برابر جنايات اين خبيثان سكوت نمایيم، گناهى كبيره محسوب مىشود. ما بايد راه خودمان را مقيد بر عمل سالار شهيدان، امام حسين(ع)، و ساير ائمه كه همانا مبارزه با شرك و بتپرستى، و ترويج اسلام بوده است ادامه دهيم. ما اگر نسبت به اسلام متعهد نباشيم، گناه كردهايم و جايى در آخرت و روز واپسين نداريم. از همه بهتر و افضلتر اين است که برادران رزمنده! از تفرقه و جدايى اجتناب كنيد و با هم متحد باشيد. توصيه ديگر اينجانب اين است كه عزيزان! از غيبت همديگر بپرهيزيد. اما كلامى با ثروتمندان دارم و آن اين كه ثروتمندان مرفه هستند و يا ملك زيادى دارند؛ در حيات خويش طبقات ضعفا را فراموش نكنند و به فكر يتيمان باشند؛ چون اگر ثروتمندان حق مستمندان را نخورند، مسكينى در جامعه وجود نخواهد داشت. كسانى كه قدرت كمك [کردن] دارند حتماً بايد به انقلاب مقدس اسلامى كمك نمايند … .
به مادر عزيزم توصيه مىكنم كه زياد برايم گريه نكند؛ چون دشمنان مكار و حيلهگر از اين محزونى و اندوهناكى شما سوء استفاده [میکنند] و خوشحال مىشوند. مادرم! از اين كه شما زياد براى بنده زحمت كشيدهايد، حلاليت مىطلبم. اميدوارم شير پاكتان را حلالم نمایيد؛ چون براى ما خيلى زحمت كشيديد و از كليه برادران همرزمم، حلاليت مىطلبم و اميدوارم كه از خدا براى بنده استغفار بنمایيد. والسلام؛ ولىالله عباسی.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌷 پاسدار شهید ولی الله عباسی 🌷 تولد اول آذر ۱۳۴۳ شیروان و چرداول استان ایلام 🌷 شهادت ۸ خرداد ۱۳۶۵
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_ولی الله_عباسی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀