eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
کلید شخصیّت شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ انسان با توجّه به صفات و استعدادهای خاص خود که منحصر به فرد است، راه به سوی خدا را با سرعت و دقّت بیشتر می‎تواند طی کند. به این صفات منحصر به فرد اصطلاحاً «کلید شخصیّت» می‎گویند، که با شکوفایی این صفات و پیدا کردن کلید شخصیّت، قفل جان آدمی باز می‎شود و به سوی خدای خود پرواز می‎کند. اولاً احمد آقا بسیار انسان کتومی بود، یعنی از حالات درونی خود چیزی نمی‎گفت. او که در درجات بالای عرفان و معرفت قرار داشت مانند ساده‎ترین مردم رفتار می‎کرد تاهیچ کس از درون او مطلع نشود. ویژگی دیگر او همّت بالا و پشتکار در مسیر خدا بود. او یک بار به ندای توحیدی لبیک گفت و تا آخر عمر در این راه استقامت کرد. خداوند در آیه‎ی ۱۳ سوره‎ی احقاف می‎فرماید: «به درستی که کسانی که بگویند به پروردگار ایمان آوردیم و استقامت داشته باشند پس برای آن‎ها هیچ ترس و اندوهی نیست.» ایمان احمد آقا مقطعی نبود. وقتی تصمیم می‎گرفت مردانه همّت می‎کرد و کار را به سرانجام می‎رساند. نمونه‎ی این فعّالیّت در نماز جمعه بچّه‎ها و برگزاری دعای ندبه و … قابل مشاهده است. او در کارهای مسجد خالصانه برای خدا زحمت کشید و با همّتی وصف ناشدنی تلاش کرد. از دیگر ویژگی‎های ایشان سیر علمی و مطالعات ایشان بود. احمد آقا با نظم خاصی مشغول مطالعه می‎شد و هیچ‎گاه از مطالعه غافل نشد. به یکی از دوستان گفته بود: من حداقل روزی یک ساعت برنامه‎ی مطالعه‎ی جانبی دارم. احمد آقا مخاطب شناسی را سرلوحه‎ی کارهای خودش در مسجد قرار داده بود. او در کنار بچّه‎های کوچک‎تر مانند خود آن‎ها می‎شد. در مواجه با بچّه‎های شلوغ و مشکل‎ساز بسیار صبور بود و … منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۰۶ و ۱۰۷ و ۱۰۸٫
بدقولی شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ یک روز سراغ ایشان رفتم و گفتم: برای یکی از کارهای مسجد دو ساعت موتور تریل ۲۵۰ شما را لازم داریم. ساعت دو عصر موتور را تحویل داد و ما هم حسابی مشغول شدیم! خیلی حال می‎داد. دو ساعت ما، تا غروب فردا ادامه پیدا کرد! با هزار خجالت و ناراحتی رفتم درب خانه‎ی احمد آقا. برادر ایشان دم در آمد. گفتم: می‎شه احمد آقا را صدا کنید. می‎خواهم موتور را تحویل بدهم. برادرشان رفت و برگشت و گفت: به من بدهید. آن شب وقتی احمد آقا به مسجد آمد خیلی خجالت زده بودم؛ امّا خیلی عادی با ما صحبت کرد. او اصلاً از ماجرای موتور حرفی نزد. بعداً فهمیدیم که از بدقولی ما حسابی ناراحت بوده. برای همین خودش برای گرفتن موتور پشت در نیامد، تا ناراحتی و عصبانیتش از بین برود. منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۰۰ و ۱۰۱٫
کرامات مجلس سیّد الشّهداء شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ در یکی از متن‎های به جا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا در مورد امام حسین (علیه السّلام) آمده است: «روز اربعین وقتی به هیئت رفتم در خودم تاریکی می‎دیدم. مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده‎ام! امّا وقتی سینه‎زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت. این هم از کرامات مجلس سیّد الشّهداء (علیه السّلام) است.» منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۵٫
سیاه‎پوش کردن مسجد شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ یک سال را یادم هست که احمد آقا نتوانست برای اول محرم و شرکت در مراسم سیاه پوش کردن مسجد امین الدوله بچّه‎های بسیج و مسجد مشغول به کار شدند و خیلی خوب همه‎ی شبستان را سیاه پوش کردند. ظهر بود که احمد آقا به مسجد آمد. جمع بچّه‎ها دور هم جمع بودند. احمد آقا بی‎مقدمه نگاهی به در و دیوار کرد و جلو آمد. بعد گفت: بچّه‎ها دست شما درد نکنه. امّا بُغض گلویش را گرفته بود. او ادامه داد: شما افتخار بزرگی پیدا کردید. بچّه‎ها آقا امام حسین (علیه السّلام) خودشان از شما تشکّر کردند. برخی از بچّه‎ها به راحتی از کنار این جمله گذشتند، امّا من که حالات ایشان را می‎دانستم، خیلی به این جمله فکر کردم… منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۴ و ۹۵٫
بوی امام زمان شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ خاطرم هست که هفته‎ای برای عرض ارادت به شهدا، همراه احمد آقا به بهشت زهرا رفته بودیم. در لابه‎لای صحبت‎های احمد آقا به سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی‎شناختیم. همان‎جا نشستیم. فاتحه‎ای خواندیم. امّا احمد آقا گویی مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد! در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم: احمد آقا آن شهید را می‎شناختی؟ پاسخ داد: نه! پرسیدم: پس برای چه سر مزار او آمدیم؟ امّا جوابی نداد. فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد! اصرار کردم. وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: این‎جا بوی امام زمان (عج) را می‎داد. مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند. منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۳٫
دست بوسی شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ یک بار با احمد آقا و بچّه‎های مسجد امین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه‎ی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر می‎خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و…، یک ساعت وقت دارید. ما هم راه افتادیم به سمت مغازه‎ها، که یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد! یکی از رفقایم را صدا کردم. گفتم: به نظرت احمد آقا کجا می‎ره؟! دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیب او کردیم! احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود. ما هم به دنبالش بودیم. هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی‎آمد. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من می‎آیید!؟ جا خوردیم. گفتم: شما پشت سرت رو می‎بینی؟ چطور متوجّه ما شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید. برگردید. گفتم: نمی‎شه، ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم می‎یایم. در ثانی این‎جا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله می‎کنه… گفت: خواهش می‎کنم برگردید. دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین و گفت: طاقتش رو دارید؟ میتونید با من بیایید!؟ ما هم که از همه‎ی احوالات احمد آقا بی‎خبر بودیم گفتیم: طاقت چی رو، مگه کجا می‎خوای بری؟! نفسی کشید و  گفت: دارم می‎رم دست بوسی مولا. باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین‎طور که از ما دور می‎شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله. نمی‎دانید چه حالی بود، آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود مجبور شدیم با ترس و لرز برگردیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می‎آید. چهره‎اش برافروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست. منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۱ تا ۹۳٫
وصیت نامه پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیاء و ائمه معصومین­علیهم­السّلام بالاخص حضرت بقیّت­الله(ارواحنا له الفدا).  شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت، و ما را لایق دانست، و هدایت کرد، و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم­ صلی ­الله ­علیه ­وآله­ وسلّم و ائمه معصومین­ علیهم ­السّلام را بر ما ارزانی داشت، تا بتوانیم رهگشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین. خوشا به حال کسانی­که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل می­کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب. قرآن، قرآن را فراموش نکنید؛ بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. انشاءالله خداوند عزّوجلّ جزای خیر به شما عنایت فرماید! والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین. گروه شهید احمدعلی نیّری روستای حیدرآباد جرقویه برگرفته از: کتاب عارفانه(زندگینامه شهید احمدعلی نیّری) به کوشش گروه شهید ابراهیم هادی، نشر امینان
وصیّت‎نامه شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ». پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین (علیهما السّلام) بالاخص حضرت بقیت الله (ارواحنا له الفداء) چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) که إن‎شاء‎الله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد. إن‎شاء‎الله باقیات و صالحاتی برایم باشد. شکر پروردگار عالمیان که ما را  برانگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهما السّلام) را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره‎گشای خوبی در این جهان، در مقابل شیاطین باشیم. خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل می‎کنند به وظایف خود، به امید تزکیه‎ی نفس و ترفیع درجه و لذّت عبادت و خشوع قلب! کسی به آن می‎رسد که مراقبت‎های سخت بر اعمال و گفتار خود داشته باشد. قرآن، قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است را یاری کند. إن‎شاء‎الله خداوند عز و جل جزای خیر به شما عنایت فرماید! و السّلام علیکم و علی عبادالله الصالحین احمد علی نیری ۲۶/۱۱/۱۳۶۴ منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۳۰ و ۱۳۱٫
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهید احمدعلی نیری 🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیّت‎نامه شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُ
آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست☺️ دعوت شده شهدا هستید😍❤️ آخرین قلم 🍃 التماس دعا🕊 پست آخر شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻__🕊 💌••