کلید شخصیّت
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
انسان با توجّه به صفات و استعدادهای خاص خود که منحصر به فرد است، راه به سوی خدا را با سرعت و دقّت بیشتر میتواند طی کند. به این صفات منحصر به فرد اصطلاحاً «کلید شخصیّت» میگویند، که با شکوفایی این صفات و پیدا کردن کلید شخصیّت، قفل جان آدمی باز میشود و به سوی خدای خود پرواز میکند.
اولاً احمد آقا بسیار انسان کتومی بود، یعنی از حالات درونی خود چیزی نمیگفت. او که در درجات بالای عرفان و معرفت قرار داشت مانند سادهترین مردم رفتار میکرد تاهیچ کس از درون او مطلع نشود.
ویژگی دیگر او همّت بالا و پشتکار در مسیر خدا بود. او یک بار به ندای توحیدی لبیک گفت و تا آخر عمر در این راه استقامت کرد.
خداوند در آیهی ۱۳ سورهی احقاف میفرماید: «به درستی که کسانی که بگویند به پروردگار ایمان آوردیم و استقامت داشته باشند پس برای آنها هیچ ترس و اندوهی نیست.»
ایمان احمد آقا مقطعی نبود. وقتی تصمیم میگرفت مردانه همّت میکرد و کار را به سرانجام میرساند. نمونهی این فعّالیّت در نماز جمعه بچّهها و برگزاری دعای ندبه و … قابل مشاهده است.
او در کارهای مسجد خالصانه برای خدا زحمت کشید و با همّتی وصف ناشدنی تلاش کرد.
از دیگر ویژگیهای ایشان سیر علمی و مطالعات ایشان بود. احمد آقا با نظم خاصی مشغول مطالعه میشد و هیچگاه از مطالعه غافل نشد. به یکی از دوستان گفته بود: من حداقل روزی یک ساعت برنامهی مطالعهی جانبی دارم.
احمد آقا مخاطب شناسی را سرلوحهی کارهای خودش در مسجد قرار داده بود. او در کنار بچّههای کوچکتر مانند خود آنها میشد. در مواجه با بچّههای شلوغ و مشکلساز بسیار صبور بود و …
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۰۶ و ۱۰۷ و ۱۰۸٫
بدقولی
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
یک روز سراغ ایشان رفتم و گفتم: برای یکی از کارهای مسجد دو ساعت موتور تریل ۲۵۰ شما را لازم داریم. ساعت دو عصر موتور را تحویل داد و ما هم حسابی مشغول شدیم! خیلی حال میداد. دو ساعت ما، تا غروب فردا ادامه پیدا کرد! با هزار خجالت و ناراحتی رفتم درب خانهی احمد آقا.
برادر ایشان دم در آمد. گفتم: میشه احمد آقا را صدا کنید. میخواهم موتور را تحویل بدهم. برادرشان رفت و برگشت و گفت: به من بدهید.
آن شب وقتی احمد آقا به مسجد آمد خیلی خجالت زده بودم؛ امّا خیلی عادی با ما صحبت کرد. او اصلاً از ماجرای موتور حرفی نزد. بعداً فهمیدیم که از بدقولی ما حسابی ناراحت بوده. برای همین خودش برای گرفتن موتور پشت در نیامد، تا ناراحتی و عصبانیتش از بین برود.
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۰۰ و ۱۰۱٫
کرامات مجلس سیّد الشّهداء
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
در یکی از متنهای به جا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا در مورد امام حسین (علیه السّلام) آمده است: «روز اربعین وقتی به هیئت رفتم در خودم تاریکی میدیدم. مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شدهام! امّا وقتی سینهزنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت. این هم از کرامات مجلس سیّد الشّهداء (علیه السّلام) است.»
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۵٫
سیاهپوش کردن مسجد
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
یک سال را یادم هست که احمد آقا نتوانست برای اول محرم و شرکت در مراسم سیاه پوش کردن مسجد امین الدوله بچّههای بسیج و مسجد مشغول به کار شدند و خیلی خوب همهی شبستان را سیاه پوش کردند.
ظهر بود که احمد آقا به مسجد آمد. جمع بچّهها دور هم جمع بودند. احمد آقا بیمقدمه نگاهی به در و دیوار کرد و جلو آمد. بعد گفت: بچّهها دست شما درد نکنه. امّا بُغض گلویش را گرفته بود. او ادامه داد: شما افتخار بزرگی پیدا کردید. بچّهها آقا امام حسین (علیه السّلام) خودشان از شما تشکّر کردند.
برخی از بچّهها به راحتی از کنار این جمله گذشتند، امّا من که حالات ایشان را میدانستم، خیلی به این جمله فکر کردم…
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۴ و ۹۵٫
بوی امام زمان
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
خاطرم هست که هفتهای برای عرض ارادت به شهدا، همراه احمد آقا به بهشت زهرا رفته بودیم. در لابهلای صحبتهای احمد آقا به سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمیشناختیم. همانجا نشستیم. فاتحهای خواندیم. امّا احمد آقا گویی مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد!
در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم: احمد آقا آن شهید را میشناختی؟ پاسخ داد: نه!
پرسیدم: پس برای چه سر مزار او آمدیم؟ امّا جوابی نداد. فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد! اصرار کردم. وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: اینجا بوی امام زمان (عج) را میداد. مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند.
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۳٫
دست بوسی
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
یک بار با احمد آقا و بچّههای مسجد امین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر میخواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و…، یک ساعت وقت دارید.
ما هم راه افتادیم به سمت مغازهها، که یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد! یکی از رفقایم را صدا کردم. گفتم: به نظرت احمد آقا کجا میره؟! دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیب او کردیم! احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود. ما هم به دنبالش بودیم. هیچ سر و صدایی از سمت ما نمیآمد. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من میآیید!؟
جا خوردیم. گفتم: شما پشت سرت رو میبینی؟ چطور متوجّه ما شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید. برگردید. گفتم: نمیشه، ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم مییایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله میکنه…
گفت: خواهش میکنم برگردید. دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین و گفت: طاقتش رو دارید؟ میتونید با من بیایید!؟ ما هم که از همهی احوالات احمد آقا بیخبر بودیم گفتیم: طاقت چی رو، مگه کجا میخوای بری؟!
نفسی کشید و گفت: دارم میرم دست بوسی مولا.
باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید.
احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همینطور که از ما دور میشد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله.
نمیدانید چه حالی بود، آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود مجبور شدیم با ترس و لرز برگردیم.
ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس میآید. چهرهاش برافروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست.
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۹۱ تا ۹۳٫
وصیت نامه
پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیاء و ائمه معصومینعلیهمالسّلام بالاخص حضرت بقیّتالله(ارواحنا له الفدا).
شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت، و ما را لایق دانست، و هدایت کرد، و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام را بر ما ارزانی داشت، تا بتوانیم رهگشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.
خوشا به حال کسانیکه شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب. قرآن، قرآن را فراموش نکنید؛ بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. انشاءالله خداوند عزّوجلّ جزای خیر به شما عنایت فرماید!
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین.
گروه شهید احمدعلی نیّری روستای حیدرآباد جرقویه
برگرفته از: کتاب عارفانه(زندگینامه شهید احمدعلی نیّری) به کوشش گروه شهید ابراهیم هادی، نشر امینان
وصیّتنامه
شهید احمدعلی نیّری
توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴
«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».
پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین (علیهما السّلام) بالاخص حضرت بقیت الله (ارواحنا له الفداء) چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) که إنشاءالله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد. إنشاءالله باقیات و صالحاتی برایم باشد.
شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهما السّلام) را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم رهگشای خوبی در این جهان، در مقابل شیاطین باشیم.
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل میکنند به وظایف خود، به امید تزکیهی نفس و ترفیع درجه و لذّت عبادت و خشوع قلب!
کسی به آن میرسد که مراقبتهای سخت بر اعمال و گفتار خود داشته باشد.
قرآن، قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است.
اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.
رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است را یاری کند.
إنشاءالله خداوند عز و جل جزای خیر به شما عنایت فرماید!
و السّلام علیکم و علی عبادالله الصالحین
احمد علی نیری ۲۶/۱۱/۱۳۶۴
منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۱۳۰ و ۱۳۱٫
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهید احمدعلی نیری
🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیّتنامه شهید احمدعلی نیّری توسط ثقلین در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۴ «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُ
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست☺️
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻__🕊
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••