#یا_رب!
فهمیده ام به اندازه همه نگرانی هایم تو را نشناخته ام...
أَلَیْس اللَّهَ بِکَافً عَبْدَهُ
إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ
حج/۱۸
به یقین خدا هر چه را بخواهد انجام میدهد
الهی که خدا برات خوب بخواد...
قشنگ بخواد...
اونی که تو دلته رو بخواد...
چیزی که ذوقشو داری بخواد...
آیت الله جوادی آملی :
نگویید جامانده ایم کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست . جامانده کسی ست که عشق و شور و طلبِ زیارت #اربعین، به ذهنش هم نمی رسد و علاقه ای ندارد ،اگر به هردلیلی اشتیاقِ رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثوابِ نیّت را برده اید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم...
پادشاهان همه مبهوت جمالت گویند
این چه شاهیست مگر این همه لشکر دارد!
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین خسته ها...
به زیر سایه ی زلف تو آمده است دلم
به غم بگوی که این خسته در پناه من است...
4_5807556328410844578.mp3
11.27M
مگه میشه حبیب من تو این سفر نیاد؟
مگه میشه پدر صدا کنه پسر نیاد؟🍃
⸢🖤| #چله_نشین_حسین⸥
می خواند هر خط مقتل ها
یا مهدی
ای نامت فریاد عاشورا
یا مهدی
بردار از خاک و خون پرچم را
یا مهدی
~روز سی و یکم
<🥀>
📜|#خاطره
✨|#در_آرزوی_شهادت
اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم میآید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی زیاد در این مورد صحبت می کردیم.
محمد به این رشته علاقه داشت و میگفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.
وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم:
چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار!
او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم...
هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی میزدم و نگاهی به چهره محمد میکردم و در دلم میگفتم:
احساس میکنم تو هنرش را داری.
به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر میداند.»
📝📝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『📽| #زیارت_مجازی』
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند.
••🌼🌼••
سردارشهید حسین امامی
نام پدر : قباد
تاریخ تولد :01/01/1336
محل تولد : آبادان
تاریخ شهادت :21/12/1363
محل شهادت : جزیره مجنون
عملیات شهادت : بدر
آخرین مسئولیت : معاون عملیاتی قرارگاه نجف اشرف
زندگی نامه - خاطره - وصیتنامه
حسین امامی،متولد بيست و ششم آذر 1336، در شهرستان آبادان چشم به جهان گشود. پدرش قباد، بازنشسته بود و مادرش کلثوم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. سال1359 ازدواج کرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و يكم اسفند 1363، با سمت مسئول طرح و عملیات در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای اهواز واقع است. برادرش حمید نيز شهيدشده است.
شهید حسین امامی در فروردین ماه ۱۳۳۶ در شهر آبادان در خانواده ای کارگر و مستضعف چشم به جهان گشود . در اواخر تحصیلات متوسطه اش بود که جهت ادامه تحصیل خویش و اخذ دیپلم راهی آغاز حرکت او به سوی الی ا.. بود . در شیراز با مفاهیم قرآنی و مبانی اسلامی آشنا گردید و با گروه به دنبال پایان گرفتن تحصیلاتش و گذراندن دوره نظام وظیفه به شهر آبادان باز می گردد که این بازگشت مصادف با اوج انقلاب اسلامی ایران بود. بعد از انقلاب حسین امامی خود را موظف به حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی می دید و لذا با پیوستن به کمیته های انقلاب اسلامی سعی کرد گوشه ای از وظایف خود را انجام دهد. پس از تشکیل سپاه پاسداران، در آبانماه ۱۳۵۸ به عضویت سپاه در آمد و مسئولیت های زیادی به وی داده شد و او همیشه همه کارها را به نحو احسن انجام می داد. شهید حسین امامی در خرداد ماه ۱۳۵۹ در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد و همراه با مبارزه و جهاد علیه دشمن دین خود را کامل کرد و زندگی مشترکش را شروع کردهنوز مدت زیادی از عضویت او در سپاه نگذ شته بود که فعالیت رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی شدت گرفت این فعالیت ها توسط عناصر نفوذی و قدرتهای استکباری حمایت می شد.
سپاه که مقابله با این فتنه ها را مهمترین وظیفه خود می دانست تصمیم به تشکیل یگان دریایی گرفت و حسین را مسئول این یگان انتخاب کردند و شهید امامی که ۱۰ روز بیشتر نبود ازدواج کرده بود برای آموزش افراد یگان تازه تاسیس نیروی دریایی به رامسر رفت و ۲ هفته آنجا بود.
با گذشت مدتی کوتاه با شجاعت حسین و برادران هم رزم دیگر ایشان موفق به دستگیری دو باند خرابکار با وسائل همراهشان که در حال ورود به خاک ایران بودند شدند که علاوه بر خنثی شدن عملیات خرابکاری، اطلاعات بسیاری از حرکات و ترددهای ضد انقلاب بدست آوردند که نقش عمده در شیوه ی دستگیری این دو باند خرابکار را شهید حسین امامی طراحی کرده بود و با همت و یاری برادران همرزم دیگر به اجرا درآمد و موفق شدند .
این عملیات چنان موفقیت آمیز بود که همه دست اندر کاران بفکر تقویت این یگان تازه تاسیس افتادند . به دنبال این عملیات چندین ماموریت کشف و دستگیری ارزهای عمده و طلاهای زیادی که در شرف خروج از مرز بود انجام شد. که از طرف دستگاه های قضایی علاوه بر تشویق جوائز عمده ای نیز برای شهید حسین امامی و دیگر همرزمان ایشان در نظر گرفته شده بود. که هیچیک نپذیرفتند و همگی امید داشتند که کارهایشان و خدماتشان مورد قبول حضرت حق قرار گیرد و لیاقت پاداش را از دست خودش داشته باشند .
با شعله ور شدن آتش جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حسین و برادرش حمید امامی داوطلب شدند که در واحد های عملیاتی سپاه که آنروز ها مشغول جنگ بود درجبهه های خرمشهر خدمت کنند. شهید حسین امامی با توجه به اینکه در گذشته آموزش عملی جنگ را با نیروهای ضد انقلاب و نیروهای عراق طی کرده بود توانست به عنوان موثر ترین نیروهای یگان عملیات در اصلی ترین ماموریت ها شرکت نمایند تا اینکه در یکی از ماموریتها در مهر ماه ۱۳۵۹ در خرمشهر که به وی محول شده بود برای نجات یکی از برادران ارتشی که مجروح شده بود و احتیاج به کمک داشت جلو رفته و خود حسین هم به شدت از ناحیه پا مجروح شد زیرا روی مین رفته بود و با سعی فراوان پزشکان از قطع شدن پایش جلوگیری کردند با این حال عصب پایش قطع شد . شهید امامی دوران نقاهت بیماری را می گذراند که خبر شهادت برادرش حمید امامی را شنید و بدین ترتیب حسین مصمم تر از قبل و با اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود با انرژی به جبهه های حق علیه باطل باز گشت. وقتی به آبادان بازگشت آن شهر تقریباً به محاصره دشمنان در آمده بود لذا طی زمانی کوتاه با جمع آوری باقیمانده وسایلی که کنار اروند رود در دید دشمن مانده بود و عقب کشیدن و آماده کارکردن آنها توانستند تدارکات لازم را از طریق آب انجام دهند و کلیه تدارکات و ترابری مهمات و نیرو را در بین آبادان و ماهشهر به عهده بگیرند و با موفقیت کامل این امر خطیر را که خود گامی در جهت شکستن حصر آبادان (به فرمان امام) بود به انجام برسانند.
پس از احداث جاده زمینی، که طبعا اهمیت ترددهای آبی کمتر شده بود و به همین دلیل شهید حسین امامی به اتفاق چند تن از برادران دیگر واحد اطلاعات عملیات ، ستاد آبادان را که از اولین ستاد های عملیات بود تشکیل دادند و مشغول به جمع آوری اطلاعات از وضعیت دشمن شدند در طی این مدت که حسین در اطلاعات عملیات کار می کرد در یکی از ماموریت ها با عراقیها در گیر شدند و چند تن از این مزدوران را به درک واصل کردند هنگامی که شهید امامی با دیگر برادران مشغول جمع آوری اطلاعات برای شروع عملیات ثامن الائمه(ع) بودند و با انجام این عملیات پرشکوه عراقیها از آبادان خارج و حصر آبادان شکسته شد.
سال ۱۳۶۰ شهید حسین امامی مدتی از جبهه دور بود و بعد از مدتی با دیگر عزیزان مشغول سر و سامان دادن قسمت های پژوهش های پرسنلی شد و سپس در جنوب به خدمت مشغول شد. مدت ۶ ماه در جبهه ها ی زید و کوشک وطلاییه و عین خوش خدمت کرد و ضمن اینکه در این جبهه ها در خدمت برادران رزمنده بود به جمع آوری مدارک عملیات های گذشته مشغول شد. خاطره ای در این قسمت به نقل از خود شهید امامی می نویسیم در شروع عملیات والفجر مقدماتی همراه دوستانم به این جبهه رفته بودم در آنجا ما شبها برای هدایت دستگاه های مهندسی به جلو رفتیم که حتی یادم هست یک شب یکی از دستگاه های ما روی مین رفت و مختصر خسارتی برداشت در آن لحظات در آن بیابان و در تاریکی شب ناگهان صدای انفجار مین و خلاصه همه مسایلی که خود برادر ها بهتر می دانند انسان وقتی دقت می کند معجزه های خدا را به وضوح می بیند. جدا نگاه کنید در جایی ما باید با صدای مین شناسایی می شدیم و دشمن در صدد از بین بردن ما بر می آمد فقط یکی از دستگاه های ما خسارتی جزیی بردارد مگر معجزه به چه می گویند آیا اینها خود نشان دهنده حمایت خدا از ما نیست.
شهید حسین امامی مدت ۵ ماه در تیپ ۱۵ امام حسن (ع) بود و پس از ۵ ماه در شهریور ۱۳۶۲ به قرارگاه کربلا منتقل شد و در آنجا به عنوان معاونت طرح و عملیات قرارگاه کربلا در خدمت برادران بود. ضمن اینکه در جبهه های جنوب فعالیت داشت برای اولین بار با جبهه های غرب آشنا شد. طی سفری که به غرب داشت با فعالیت های مستمر و خستگی ناپذیر قرارگاه حمزه در غرب و کردستان آشنا شد. با شروع عملیات خیبر به قرارگاه نجف منتقل شد و تا آخر عملیات در آنجا بود. در این عملیات با یک گردان از لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) جهت تصرف قسمتی از جزایر مجنون راهی شدند و پس از تصرف جزایر مجنون برای تثبیت خط پدافندی در جنوب جزایر با برادران مهندسی شبانه خاکریز احداث کردند. به هنگام شروع عملیات بدر به جنوب رفت تا بار دیگر به سوی کربلا روانه شود ولی اینبار احساس دیگری داشت حس می کرد صبور تر و آرامتر شده و نیرویی ما فوق بشری او را به سوی خود می خواند . سر انجام در یکی از ماموریت هایی که باید هلی کوپتر های هوانیروز جمهوری اسلامی ایران را به قلب دشمن هدایت می کرد پس از پایان ماموریت در جزایر مجنون که در قایق بود به همراه شهید خادم سید الشهدا و یک نفر دیگر در اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نایل آمد. و بدین سان شهید حسین امامی فرزندش حمید را که یادآور برادرش شهید حمید امامی بود و فاطمه دختر یک ساله اش را به یادگار گذاشت و خود شجاعانه راه سرخ شهادت و راه اباعبدالله حسین (ع) را پیمود و به ملکوت اعلی پیوست یادش گرامی و نامش جاودان باد.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهیدحسین امامی
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
شادی روح شهدا صلوات.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
پس از احداث جاده زمینی، که طبعا اهمیت ترددهای آبی کمتر شده بود و به همین دلیل شهید حسین امامی به اتف
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••