eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
602.3K
داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت..😔
به یکی از دوستانش گفتم: جمله ای از شهید به یاد دارید؟! گفت: یک بار که جلوی دوستانم قیافه گرفته بودم ابراهیم کنارم آمد و آرام گفت: نعمتی که خداوند به تو داده به رخ دیگران نکش... شهید ابراهیم هادی🕊🌹
آیت الله العظمی جوادی آملی میگه: چیزی که نمیتوانی در قیامت از آن دفاع کنی، نه ببین، نه بشنو، نه بگو، نه بنویس
چند ماہ بعد عقدمون من و آقا محمد رفتیم بازار واسه خرید.. من دو تا شال خریدم... یکیش شال سبز بود که چند بار هم پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت: خانومی، اون شال سبزت رو میدیش به من؟! حس خوبی به من میده شما سیدی و وقتی این شال سبز شما همراهمه قوت قلب می گیرم گفتم: آره که میشه... گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد و شد شال گردنش تو هـر ماموریتی که میرفت یا به سرش می بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد برام آوردن... 🕊🌹
الدُّنيا دُوَلٌ، فَاطلُب حَظَّكَ مِنها بِأَجمَلِ الطَّلَبِ حَتّى تَأتِيَكَ دَول دنيا دست به دست مى گردد؛ پس، به آرامى تمام در طلب روزى، بهره خود را از آن بطلب تا آن كه نوبت تو فرا رسد .
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ما باید خودمان را فدای جامعه کنیم تا جامعه اصلاح شود و عدالت در بین جامعه برقرار شود و دست ابرقدرتها را از سر ملت مستضعف جهان کوتاه کنید و اگر بخواهید اسلام را تا سر حد نهایت به پیروزی برسانیم ، اسلام احتیاج به خون دارد . 🌹 🕊 🌹 🌹 🕊🌹🌴
💐🌸🌷🎋🌷🌸💐 عكس تو بر ديوار هاي بلند مسلمانان بسته است و اين خداوندي است كه به شما عطا شده و ليكن اهل آن را نمي فهمند . سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی 🌺 🌸💐
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 از من‌ می‌گم نمی‌شه تا وقتی که با رفیق نشه رفیقان رفیق ، و رفیقان نارفیق ، در رفاقت با هم، نارفیقی کرده ایم در مسیر راه را گم کرده ایم ندانسته ایم که و راهش، راه است با دم از رفاقت زده ایم در مسیر ، جا زده ایم وای بر ما که در دادن در صف اول، 🌹 🕊🌴
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 نگهبانی شب در آن شرایط بسیار حیاتی بود. یک شب که نگهبان‌ها پستشون رو بدون اجازه ترک کرده بودند؛ به دستورِ محمود باید وسط محوطه سینه‌خیز می‌رفتند تا تنبیهی اساسی بشن و حساب کار دستشون بیاد. تنبیهِ نگهبان‌ها که شروع شد، یه مرتبه دیدیم محمود هم لباسش را درآورد و همراه آن‌ها شروع کرد به سینه خیز رفتن . محمود که نگاه‌های متعجب ما را دیده بود، گفت: «یه لحظه احساس کردم که از روی هوای نفس می‌خوام اینا رو تنبیه کنم؛ به همین خاطر کاری کردم که غرور، بر من پیروز نشه». 📚 مجموعه رسم خوبان کتــاب مقصود تویی صفحه 46-45 شادی روح و 🌹 🕊🥀