🌷در مورد کار های ابراهیم صحبت می کردیم. ایشان گفت: قبل از انقلاب. یک روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما.
من و برادرم و دو نفر دیگر را برد چلو کبابی، بهترین غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد.
خیلی خوشمزه بود. تا آن موقع چنین غذایی نخورده بودم. بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟
گفتم: خیلی عالی بود. دستت درد نکنه.
🌷گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربری کردم. خوشمزگی این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم.
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
چرا خانواده ات را اذیت می کنی؟
❁═══┅┄
نمی دونم چرا بین این همه شهید پیله کردم به تو...!!
شاید فقط با تو #پروانه میشم ...
🔸خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
«شهیدابراهیم هادی»
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🕊:)))
⚘شهــــــــ🕊ـــــــادتــــــــــــــــــ🌷
از کودکی تا آسمانی شدن🕊
#برادرشهیدم♥️
#شهیدابراهیمهادی♥️
#مکتب_حاج_قاسم|
#حاج_قاسم |
#دهه_فجر |
#جان_فدا
🏷 پیراهن خونین حاج عماد مغنیه در لحظه شهادت که حاج قاسم آن را قاب کرد و تا آخر در منزل نگه داشت
▫️ به مناسبت سالروز شهادت شهید عماد مغنیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا عاقبت ما را ختم به شـــهادت کـــن...
💠
ازش پرسیدن : ابراهیم؟! چرا همراه بقیهی رزمندهها بھ دیدن امام نرفتی؟!
جواب داد : ما رهـبر را برایِ تماشا نمیخواهیم ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن ..!🇮🇷
|شهید ابراهیم هادی|
#سال_روزشهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
☑️شهید سردار سلیمانی:
ساعت ۱۱ شب احساس کردم خطر جدی برای سید وجود دارد، تصمیم گرفتم سید را جا به جا کنم، سید به سختی میپذیرفت که جا به جا شود. توافق کردیم از این ساختمان منتقل بشوند به محض انتقال بمباران دیگری صورت گرفت و کنار آن ساختمان را زدند.
•{بِسْمِ اللّٰهِ الرَحْمٰنِ الرَحيٖمْ}•
⸢#امیر_کلام|•💫⸥
مى دونیم که خدا واجب الوجود است، واجب الوجود حقيقتى است که به تعبير ساده، وجود او از ذاتش مى جوشد، پس چنين وجودى ازلى است و بايد ابدى باشد.
موجودى فانى مى شود که وجودش از درون ذاتش نبوده و از خارج ذاتش به او رسيده باشد.
🗓 دوشنـبه ۲۴ بهمن
📿 ذکـر روز "یا قاضِیَ الْحاجات"
✨•
در سایهی کتاب.mp3
3.22M
🎧| #پادکست
📚|#درسایه_کتاب
کتاب قدرت و شکوه زن شامل
ناشنیده هایی از بیانات امام و مقام معظم رهبری با مقدمه استاد پناهیان درباره برتری زنان ...
بخشی از کتاب را باهم میشنویم...
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
『#کلامالنور✨』
۱• به هنگام انفاق شیطان به سراغ شما
میآید و القا میکند که اگر امروز انفاق
کنی فردا خودت فقیر خواهی شد بهتر
است اموالت را ذخیره کنید تا به هنگام
پیری و بیماری و......خرج کنی
[•💚•] به نیت ظهور؛
از طرف شهید بهنام محمدی ✨
⸤ 📖 ⸣
شھدا مرد واقعي ِ میدانند . .
چون شیفتہ حضرت مادر هستن! :)
آنھا دانستند ودرك کردند !👌🏾
که خانم جـان ؛
از همسـر خود دفاع نڪردند،
خود را فدای همسر خود نکردند
ایشون! اولین مدافعِ ولي خدا بودن
که خود را فداۍ امام زمانشون ڪردن
امام خویش را درك ڪردن! :)
این شھدا بودند که خود را
فدای ولیِ زمانشون کردن ؛
واین درس رو از مادرشون آموختن..
راست میگن ك ؛
مادرهر کارۍ کند بچه ها یاد مۍگیرند
مثلا اگر شهید شود💚>>>
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یڪ بار با عصبانیت ایستادم بالاے سر منصور و نمازش ڪہ تمام شد، گفتم:
منصورجان، مگه جا قحطیہ ڪه میاۍ مۍایستی وسط بچهها نماز میخونے؟
خُب برو یه اتاق دیگه ڪه منم مجبور نشم ڪارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم
تسبیح را برداشت و همانطورڪہ مۍچرخاندش،گفت:
این ڪار فلسفه داره، من جلوی اینها نماز مۍایستم ڪه از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن مهر رو دست بگیرن و لمس ڪنند،
من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشون بگم بیاین نماز بخونین؟!
قرآن هم ڪه مۍخواست بخواند، همینطور بود، ماه رمضانها بعد از سحر ڪنار بچهها مۍنشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن مۍخواند، همه دورش جمع مۍشدیم.من هم قرآن دستم مۍگرفتم و خط به خط با او مۍخواندم☘
اصلاً اهل نصیحت ڪردن نبود. مۍگفت به جاۍ این ڪه چیزی را با حرف زدن به بچه یاد
بدهیم، باید با عمل خودمان نشان بدهیم👌🏻
همسر#شهید_منصور_ستاری
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شب بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴، نخلستانهای حاشیه رودخانه اروندرود.
🔰#شهید_آوینی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
خاطره♥️🌿
| اهـل شوخــی بود |✨
شبها همیشه قبل خواب گوشی رو میگرفت دستش تا پیامهاش رو چک کنه.
هر وقتی لطیفه جالبی میخوند اول خودش ریز میخندید بعد هم برای من تعریف میکرد و اینبار با صدای بلندتر باهم میخندیدیم. میگفت:
دلم نمیاد تنها بخندم... اینجوری حالش بیشتره.
خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعیش رو میکرد که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه.
هر وقت میدیدمش روحیه میگرفتم...
•• شهید_آرمان_علی_وردی ••
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❉᭄͜͡بسم اللـہ الرحمن الرحیم❉᭄͜͡
دلٺڪهگرفٺ، بارفیـقیدردودلڪن ڪهآسمـانیباشــد..
اینزمینیهـآ؛درڪارٍخـودماندهاند!!
#رفیق_شهیدم🌷🕊
•-🕊⃝⃡♡
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#سخن_بزرگان🖐🏻
طاعتبدونکنترلنفسسودیندارد.
اگرصدسالهمبگذردولینفس
خودتراکنترلنکنی؛
نگاهتراکنترلنکنی؛
درکلاساوّلدرجاخواهیزد.
#آیتاللہ_حقشناس✨