•{بِسْمِ اللّٰهِ الرَحْمٰنِ الرَحيٖمْ}•
⸢#امیر_کلام|•💫⸥
مى دونیم که خدا واجب الوجود است، واجب الوجود حقيقتى است که به تعبير ساده، وجود او از ذاتش مى جوشد، پس چنين وجودى ازلى است و بايد ابدى باشد.
موجودى فانى مى شود که وجودش از درون ذاتش نبوده و از خارج ذاتش به او رسيده باشد.
🗓 دوشنـبه ۲۴ بهمن
📿 ذکـر روز "یا قاضِیَ الْحاجات"
✨•
در سایهی کتاب.mp3
3.22M
🎧| #پادکست
📚|#درسایه_کتاب
کتاب قدرت و شکوه زن شامل
ناشنیده هایی از بیانات امام و مقام معظم رهبری با مقدمه استاد پناهیان درباره برتری زنان ...
بخشی از کتاب را باهم میشنویم...
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
『#کلامالنور✨』
۱• به هنگام انفاق شیطان به سراغ شما
میآید و القا میکند که اگر امروز انفاق
کنی فردا خودت فقیر خواهی شد بهتر
است اموالت را ذخیره کنید تا به هنگام
پیری و بیماری و......خرج کنی
[•💚•] به نیت ظهور؛
از طرف شهید بهنام محمدی ✨
⸤ 📖 ⸣
شھدا مرد واقعي ِ میدانند . .
چون شیفتہ حضرت مادر هستن! :)
آنھا دانستند ودرك کردند !👌🏾
که خانم جـان ؛
از همسـر خود دفاع نڪردند،
خود را فدای همسر خود نکردند
ایشون! اولین مدافعِ ولي خدا بودن
که خود را فداۍ امام زمانشون ڪردن
امام خویش را درك ڪردن! :)
این شھدا بودند که خود را
فدای ولیِ زمانشون کردن ؛
واین درس رو از مادرشون آموختن..
راست میگن ك ؛
مادرهر کارۍ کند بچه ها یاد مۍگیرند
مثلا اگر شهید شود💚>>>
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یڪ بار با عصبانیت ایستادم بالاے سر منصور و نمازش ڪہ تمام شد، گفتم:
منصورجان، مگه جا قحطیہ ڪه میاۍ مۍایستی وسط بچهها نماز میخونے؟
خُب برو یه اتاق دیگه ڪه منم مجبور نشم ڪارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم
تسبیح را برداشت و همانطورڪہ مۍچرخاندش،گفت:
این ڪار فلسفه داره، من جلوی اینها نماز مۍایستم ڪه از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن مهر رو دست بگیرن و لمس ڪنند،
من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشون بگم بیاین نماز بخونین؟!
قرآن هم ڪه مۍخواست بخواند، همینطور بود، ماه رمضانها بعد از سحر ڪنار بچهها مۍنشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن مۍخواند، همه دورش جمع مۍشدیم.من هم قرآن دستم مۍگرفتم و خط به خط با او مۍخواندم☘
اصلاً اهل نصیحت ڪردن نبود. مۍگفت به جاۍ این ڪه چیزی را با حرف زدن به بچه یاد
بدهیم، باید با عمل خودمان نشان بدهیم👌🏻
همسر#شهید_منصور_ستاری
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شب بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴، نخلستانهای حاشیه رودخانه اروندرود.
🔰#شهید_آوینی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
خاطره♥️🌿
| اهـل شوخــی بود |✨
شبها همیشه قبل خواب گوشی رو میگرفت دستش تا پیامهاش رو چک کنه.
هر وقتی لطیفه جالبی میخوند اول خودش ریز میخندید بعد هم برای من تعریف میکرد و اینبار با صدای بلندتر باهم میخندیدیم. میگفت:
دلم نمیاد تنها بخندم... اینجوری حالش بیشتره.
خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعیش رو میکرد که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه.
هر وقت میدیدمش روحیه میگرفتم...
•• شهید_آرمان_علی_وردی ••
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❉᭄͜͡بسم اللـہ الرحمن الرحیم❉᭄͜͡
دلٺڪهگرفٺ، بارفیـقیدردودلڪن ڪهآسمـانیباشــد..
اینزمینیهـآ؛درڪارٍخـودماندهاند!!
#رفیق_شهیدم🌷🕊
•-🕊⃝⃡♡
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#سخن_بزرگان🖐🏻
طاعتبدونکنترلنفسسودیندارد.
اگرصدسالهمبگذردولینفس
خودتراکنترلنکنی؛
نگاهتراکنترلنکنی؛
درکلاساوّلدرجاخواهیزد.
#آیتاللہ_حقشناس✨
💢 عاقبت بخیرِ دعای مادر
🔹پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند. اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد: خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده. دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا.
🔹زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد.
🔹بهمن ۱۳۵۷ بود. شب و روز می گفت:فقط امام، فقط خمینی (ره). وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی. با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین برد.
- منبع: سامانه ملی شهدا
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#خاطرات_شهدا
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 #کبوتران_مهاجر
🌹 شهید عباس کریمی و شهید محمداسلامی نسب و شهید محمدرضا تورجی زاده
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_رائفی_پور
« احترام به پدر و مادر»
پ ن : این پست رو به صورت گسترده انتشار دهید و به دوستانتون هدیه کنید،شاید توی شرایطی باشند که به چنین هدیه ای نیاز دارند...
#سرما_و_اورکت
سال 1362 در قلاجه بوديم و هوا خيلي سرد بود. رفتيم تمام اورکتهايي را که تو دوکوهه داشتيم برداشتيم آورديم داديم به بچهها. حاج_همت آمد. داشت مثل بيد ميلرزيد😬. گفتم:«اورکت داريم، بدهم تنت ميکني؟»
گفت:«هروقت ديدم همه تنشان هست، من هم تنم ميکنم😊 تا آنجا نديدم اورکت تنش کند ميلرزيد و ميخنديد».😃
#حاج_ابراهیم_همت
#فرماندهلشکر۲۷محمدرسولالله🌹
16.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روایت حاج قاسم سلیمانی از نحوه حضور شهید صدرزاده در سوریه
#اختصاصی
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ...
💠پوسترهای اختصاصی شهدای مدافع حرم روز ۲۴ بهمن ماه
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
⸢✍🏻| #معرفی_کتاب⸥📚
کتاب شصت پرسش اعتقادی نوشتهٔ سیدرضا طباطبایی به پرسشهای توحیدی کودکان در ۳ سطح متفاوت پاسخ میدهد.
ضمنا سطح آخر مناسب بزرگسال نیز میباشد.
در این کتاب به پرسشهایی از قبیل: هویت خداوند، دلیل فرستادن ائمه، علت برآورده نشدن برخی حاجات و بسیاری از سوال های کاربردی دیگر پاسخ داده شده است.
⸢بخشی از کتاب⸥
●چرا نمیتونیم خدارو ببینیم؟
اگه منظور از دیدن، دیدن ظاهری و با چشم باشه، خدا رو هرگز نمیشه دید؛ هم به دلیل عقل و علم، و هم به دلیل شرع.
اما به حکم عقل و علم: دیدن ظاهری، از طریق مواجه شدن چیزی با چشم و انعکاس امواج نوری صورت میگیره؛ یعنی اولاً باید جسمی باشه، و ثانیاً رودررویی و همجهتی اون جسم با چشم اتفاق بیفته. به همین دلیل، چشم ما اشیای پشت سر رو نمیبینه؛ در حالی که خدا نه جسمه و نه ویژگیها و خصوصیات جسم (مثل رودررویی) رو داره. بنابراین هرگز با چشمِ سر دیده نمیشه
❄️||❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🎥| #دوشنبههایامامحسنی』
صحبتازخوانکریماستوتهیدستیما
دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز..
گوشاینطایفه آوایگدا نشنیدهاست
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز..
🌱
『🔰کلام_شهید』
بعد از پایان هر نماز..
وقتی سر به سجده میگذارید
مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید!
آیا کارمان برای "رضایت خدا" بوده؟
#شهید_همت | #نماز | #خداوند
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
#زیارتگاه_شهدای_عملیات_والفجر8
🔸اخلاق عملی را باید از ابراهیم هادی آموخت.
در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرارا در آنجا نگهداری کنیم.
اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که میخوردیم بیشترش را به اسرا میداد و میگفت این ها مهمان ما هستند. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد.
بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه میکردند و گریه میکردند و التماس میکردند کنار ابراهیم بمانند.
🍃واین است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش.