🍃قرار شد از تو، برای تو بنویسم. تقویم را که ورق زدم، فاصله چهار روزه #تولد زمینی و آسمانیات، دلم را لرزاند.
🍃هشتمین روز #بهار قدم به زمین گذاشتی و چهارمین روز بهار قدم به #آسمان. پروازی به فاصله بیست و اندی سال🕊
🍃میگویند نامها روی افراد تاثیر گذارند! مثلا خودِ تو؛ نامت سعید، یعنی #خوشبخت و سعادتمند. عاقبتت هم ختم به #شهادت شد. خوشبخت شدی🌹
🍃مادرت میگوید عاشق #عمه جان بودی. وقتی به پابوسی حضرت #ارباب میرفت، سفارش دعای شهادت دادی.
🍃عشق را که جز به بها لمس نمیتوان کرد! به قول آ سِد مرتضی، شهادت هم لباس تک سایزی است که اندازه شدنش شرط و شروط ها دارد!
🍃پس بگو بهای لمس عشقت چه بود؟
خون؟
جان؟
جوانی؟
🍃یا اصلا بهای دیدن #حضرت_یار چیست؟ همینکه از #جان دست بشوییم کافیست؟ اینکه خاک #غربت به کام بکشیم سایز شهادت میشویم؟
🍃یا نه، باید مثل تو و امثال تو شد؟
اصلا مگر شما چگونهاید؟!
اصلا میشود مثل شما شد؟!
مثل شما بودن چه شکلیست؟!
🍃این روزها دلمان عجیب شکل شما بودن میخواهد. فقط تازه کاریم، نابلد راهیم، دستی بلند کن و دستگیرمان شو. میگویند جز از آسمانیان، برای زمین کاری بر نمیآید.
🍃دعا کن برایمان، دعا کن با بهانهها، #بها را از دست ندهیم برای #سعادتمان دعا کن😔
♡بهای وصل تو، گر جان بود خریدارم.♡
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_خواجه_صالحانی
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۸ فروردین ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت: ۴ فروردین ۱۳۹۶ حماء سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای پاکدشت
⊰•🤍🧷🪞•⊱
.
چشمانترابهمنقرضمیدهی؟
میخواهمببینم
چگونهدنیارادیدیکهازچشمانتافتاد!
.
⊰•🤍•⊱¦⇢#داداشبابڪمـ
⊰•🤍•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌸°°°
اونجا که
سهراب سپهری میگه:
آرزویم این است،
آنقدر سیر بخندی
که ندانی غم چیست
#براتآرزومیکنم...^^
🔸نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش🔸
▪️رفاقت ما با تمام بچه های آن دوران، سر و کله زدن و بازی و خنده بود، مثلا چند نفر دور هم جمع میشدند و کلاه یک کارگری که از آنجا رد می شد را بر می داشتند و برای هم پرت میکردند و مردم آزاری میکردند. اما رفاقت با ابراهیم، الگو گرفتن و یادگیری کارهای خوب بود. او غیرمستقیم به ما کارهای صحیح را آموزش می داد. حتی حرفایی می زد که سالها بعد به عمق کلامش رسیدیم.
▫️من موهای زیبایی داشتم. مرتب به آنها میرسیدم و مدل مو و... درست میکردم. خیلی ها حسرت موها و تیپ ظاهری من را داشتند. ابراهیم نیز خیلی زیبا بود اما...
یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل موهای من شد. برخی باحسرت به مدل جدید موهای من نگاه میکردند. ابراهیم جمله ای گفت که فراموش نمیکنم. گفت: «نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.»
📚 سلام بر ابراهیم۲
#شهید_ابراهیم_هادی
جا نمیشود این خنده ها در قاب هیچ پنجره ای خنده هایت تمام دوربین ها را عاشق کرده است...🌸
#رفیق_شهیدم