لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد استاد رحیم پور ازغدی از تعطیلی تولیدات محلی به بهانه بهداشت
@masaf_raefipour2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رئیس قوه قضائیه:
🔸«تفکّر بسیجی باید غالب باشد در همهی حوزهها و همهی مدیریتها؛ امنیت امروز کشور ما و امنیت منطقه، مرهون اندیشهی بسیج است...»
👈رئیس قوّهی قضائیه لزوم غلبهی اندیشهی بسیجی در همهی حوزهها رو گوشزد میکنه؛ ولی رئیسجمهور دولت تدبیر و امید، چند سال پیش یه مراسم افطاری با ایتام کمیته امداد داشت که قبل از ورودش، همهی چفیهها رو جمعآوری کردن! 😐
👈 سهشنبه؛ 17 تیرماه 1393 _ دهم رمضان 1435
@masaf_raefipour2
4_5924949677374965744
3.42M
#استاد_رائفی_پور
📝دست پنهان امام زمان عج
@masaf_raefipour2
24.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | جنگ جهانی تحریم
🔺️ تحلیل رهبر انقلاب در جریان دیدار ۳ ساعته اخیر با تولیدکنندگان کشور
@masaf_raefipour2
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
👤 استاد #رائفی_پور : درهم آمیختگی فرهنگ ایرانی و شیعی
@masaf_raefipour2
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : قوی ترین انسانها از نگاه پیامبر اکرم (ص)
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_فرحزاد
@masaf_raefipour2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد استاد رحیم پور ازغدی از تعطیلی تولیدات محلی به بهانه بهداشت
@masaf_raefipour2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رئیس قوه قضائیه:
🔸«تفکّر بسیجی باید غالب باشد در همهی حوزهها و همهی مدیریتها؛ امنیت امروز کشور ما و امنیت منطقه، مرهون اندیشهی بسیج است...»
👈رئیس قوّهی قضائیه لزوم غلبهی اندیشهی بسیجی در همهی حوزهها رو گوشزد میکنه؛ ولی رئیسجمهور دولت تدبیر و امید، چند سال پیش یه مراسم افطاری با ایتام کمیته امداد داشت که قبل از ورودش، همهی چفیهها رو جمعآوری کردن! 😐
👈 سهشنبه؛ 17 تیرماه 1393 _ دهم رمضان 1435
@masaf_raefipour2
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
👤 استاد #رائفی_پور : درهم آمیختگی فرهنگ ایرانی و شیعی
@masaf_raefipour2
4_5924949677374965744
3.42M
#استاد_رائفی_پور
📝دست پنهان امام زمان عج
@masaf_raefipour2
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۸)
🔵جاده های انحرافی
☑️سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم . هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست. هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود.
👈سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد. اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است
💥چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است.
زیر لب زمزمه کردم: الهی اهدنا الصراط المستقیم...
🌑آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند.
💠پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت:
این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود.
🍂در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد. لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ...
🍃از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد. هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم.
♻️شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو.
⁉️با تعجب پرسیدم:چرا؟ نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند. در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند.
🔅وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم.
⚠️چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم. نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن.
♨️ زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند.
⛔️در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍 و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند...
شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد...
🔰بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما از دیدن شخصی که با شکم بسیار بزرگش قادر به راه رفتن نبود و مرتب زمین میخورد تعجب کردم.
🌀چیزی نگذشت که بخاطر نداشتن تعادل به سمت جاده ی چپ کشیده شد و در آن مسیر افتان و خیزان به راه خود ادامه داد.
🔆از نیک پرسیدم چه شد؟ گفت این جاده ی مخصوص رباخواران است که به سخت ترین عذاب الهی گرفتارند...
🔵داغ کردن
✅به تپه ای رسیدیم. تعدادی از ماموران را دیدم که روی جاده ایستادند و چند نفر را متوقف کرده اند.در کنار ماموران شعله های آتش🔥 زبانه می کشید.
از ترس و وحشت خودم را به نیک رساندم و مانع از حرکت او شدم.
🌸 نیک لبخندی زد و با مهربانی دستی به روی سرم کشید و گفت:نترس با تو کاری ندارند. اینها در کمین افراد خاصی هستند.در همین لحظه صدای جیغ و فریادی بلند شد .
🍁وقتی نگاه کردم دیدم یک نفر ایستاده و از پیشانی اش دود🌫🔥 و آتش بلند است. سکه ی🕳 گداخته شده ای به پیشانیش چسبانده بودند. در همین حال ماموران سکه ی دیگری برداشتند و اینبار به پهلوی او چسباندند.
صدای ناله و فریادهای دلخراشش تمام دشت را پرکرده بود..
💎با حیرت به نیک نگاه کردم و او گفت:سزای او همین است. اینها سکه هایی است که در دنیا ذخیره و انبار کرده بود و با وجود محرومان و فقیران بسیاری که بودند هیچی به آنها نمیداد و حقشان را ادا نمیکرد.
🌸نیک این را گفت و به سمت پایین تپه حرکت کرد. من هم با ترس و وحشت پشت سرش به راه افتادم .
🔱هنگامی که به ماموران قدرتمند رسیدیم و انها کاری به ما نداشتند و راه را برای عبور ما باز کردند نفس راحتی کشیدم..
✍ادامه دارد...
🌾🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🔰با ما همراه باشید👇
@masaf_raefipour2