eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
36.3هزار ویدیو
317 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 🔸امام علی علیه السلام: 🔹أيُّهَا النّاسُ، ألا إنَّ الدُّنيا دارُ فَناءٍ وَالآخِرَةَ دارُ بَقاءٍ ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم. 🔹اى مردم! بدانيد كه دنيا سراى نيستى است و آخرت ، سراى ماندگارى است . پس ، از گذرگاه خود ، براى اقامتگاهتان توشه برگيريد. (عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ١ ص ٢٩٨ ح ٥٦) @Masafe_akhar
7.mp3
5.6M
📗📗 این کتاب، مشتمل بر یادداشت‌های حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) درباره‌ی سیره‌ی فرهنگی سیاسی امام صادق (علیه‌السّلام) است که در ۱۷ شماره‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی در خرداد سال ۱۳۵۸ منتشر شده است. در دیدگاه رهبر معظّم انقلاب، سیره‌ی امامان معصوم (علیهم‌السّلام) به انسانی ۲۵۰ ساله تشبیه می‌شود که براساس شرایط زمانی، بهترین شیوه را برای رسیدن به اهداف والای اسلام، انتخاب کرده‌اند؛ گاهی با جهاد، گاهی با آتش‌بس، گاهی با مبارزات سرّی، گاهی با کار فرهنگی و تبیینی به انجام وظیفه پرداخته‌اند. در این میان، امام صادق (علیه‌السّلام) سهم مهم و تأثیرگذاری را در تاریخ سیاسی اهل بیت (علیهم‌السّلام) داشته‌اند. آنچه در دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به سیره‌ی سیاسی آن حضرت، مشاهده میشود تلاش حضرت برای تأسیس حکومت مطلوب ائمّه (علیهم‌السّلام) است. در این کتاب، با تشریح اهداف امامت و توضیح مبنای انسان ۲۵۰ ساله، به جایگاه و اقدامات امام صادق (علیه‌السّلام) اشاره شده است. محتوای کتاب هرچندمختصر است، اما یکی از بهترین تحلیل های سیاسی درباره عملکرد امام صادق (ع) شمرده می شود. @masafe_akhar
01_Sheytan_Shenasi_Dar_Ghoran_1389_12_14_Mashhade_Moghaddas.mp3
21.98M
🔉 1⃣ جلسه اول * معنای صحیح أَحْسَنَ الْقِصَصِ * تسبیح و تقدیس * زیباترین قصه‌گویی خداوند چه بود؟ * قرآن چگونه قصه می‌گوید؟ * مأموران خداوند * تمدن مصر باستان * بیت العتیق چیست؟ * تنور؛ سرچشمه آبی که دنیا را در خود فرو می برد! * ماجرای قارون ⏰ مدت زمان: 41:39 📆 1389/12/14 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مال حرامی که میخورید در نوه هایتان ظهور می‌کند آیت اللّه جوادی آملی @Masafe_akhar
🔆 ✍ در شهری که موش آهن می‌خورد، کلاغ هم کودک می‌برد 🔹بازرگانی به قصد سفر و تجارت راهی شهر دیگری بود و تصمیم گرفت برای اینکه در این سفر ضرری متوجه او نشود، مقداری از سرمایه خود را در شهر باقی بگذارد. 🔸بنابراین با آن مقدار سرمایه مقداری آهن خرید و آن‌ها را نزد دوست خود به امانت گذاشت چون فکر می‌کرد آهن وزنش زیاد و قیمتش کم است و کسی به فکر دزدیدن آن نمی‌افتد. 🔹پس از آنکه بازرگان از سفر بازگشت، قیمت آهن زیاد شده بود و بازرگان فکر کرد بهتر است به سراغ دوستش برود و آهن‌ها را از او پس بگیرد. 🔸اما دوست قدیمی او که به فکر خیانت افتاده بود، آهن‌ها را در جای دیگری پنهان کرده بود و زمانی که بازرگان نزد او رفت و آهن‌ها را طلب کرد، با ناراحتی گفت: دوست عزیز، من واقعاً متاسفم اما من آهن‌های تو را در گوشه‌ای از انبار نگه می‌داشتم، تا اینکه روزی برای کار دیگری به انبار رفته بودم، متوجه شدم موشی در انبار بوده که تمام آهن‌ها را خورده است. 🔹مرد بازرگان فهمید که دوستش قصد دارد او را فریب دهد، اما اندیشید حرف حسابی زدن فایده ندارد و باید با حیله‌ای او را شرمنده سازد. 🔸بنابراین گفت: بله، من هم شنیده‌ام که موش آهن دوست دارد، تقصیر من است که فکر موش را نکرده بودم. 🔹دوست بازرگان با خود فکر کرد حالا که این مرد احمق حرف مرا باور کرده، بهتر است او را برای ناهار دعوت کنم تا دوستی خود را به او ثابت کرده و تردید را از او دور کنم.  🔸بازرگان نیز دعوت دوست خائن خود را پذیرفت. 🔹اما زمانی که از خانه او خارج می‌شد، فرزند کوچک دوستش را که نزدیک خانه در حال بازی بود، بغل کرد و به خانه برد. 🔸او به همسرش سفارش کرد تا فردا از کودک به خوبی مراقبت کند و فردای آن روز برای صرف ناهار به خانه دوستش رفت. 🔹دوست خائن که از گم شدن کودک بسیار نگران و ناراحت بود، گفت: دوست عزیز، من شرمنده شما هستم اما امروز مرا معذور بدارید، چون فرزند کوچکم از دیروز گم شده و بسیار نگران و پریشان هستم. 🔸بازرگان که منتظر این سخنان بود، گفت: اما من دیروز، زمانی که به خانه می‌رفتم، فرزند شما را دیدم که کلاغی او را به منقار گرفته بود و با خود می‌برد. 🔹دوست خائن او که پریشان‌تر شده بود، فریاد زد: آخر چطور امکان دارد کلاغی که وزنش نیم‌ من نیست، کودکی را که وزنش ده من است، بلند کند و بپرد؟ مرا مسخره کرده‌ای؟ 🔸بازرگان بلافاصله پاسخ داد: تعجبی ندارد. در شهری که موش می‌تواند آهن بخورد، کلاغ هم می‌تواند کودکی را ببرد. 🔹دوست او که پی به داستان برده بود با پریشانی گفت: حق با توست. فرزندم را بیاور و آهنت را بستان، من به تو دروغ گفتم. 🔸بازرگان که دیگر ناراحت نبود، در پاسخ گفت: بله، اما این را بدان که دروغ تو از دروغ من بدتر بود زیرا من برای پس گرفتن حق خود، مجبور به دروغگویی شدم، اما تو قصد خیانت به من را داشتی. کلیه و دمنه 🆔 @Masafe_akhar
⚔️ زخمِ زبان ❤️ علیه‌السلام فرمودند: 🍃 دردناك تر از زخمِ نيزه است. 📖 ميزان الحكمه، ج۱۰، ص۲۶۵. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Masafe_akhar
سخت‌ترین قسمت ایمان، ایمان به امام‌زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است. ✅ قبل‌تر اشاره شد که ایمان آوردن چقدر سخت است. ✨ قرآن می‌فرماید: " بعضی‌ها وقتی می‌خواهند ایمان بیاورند، جانشان به حلقومشان می‌رسد." خود ایمان آوردن چقدر سخت است. سخت‌ترین جای ایمان، ایمان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. چون ایشان غائب هستند. 💠 خود امام را وقتی بودند‌، قبول نمی‌کردند. چه بسا جلو چشمشان معجزه می‌آوردند، ولی قبول نمی‌کردند. ✳️ امیرالمؤمنین علی علیه السلام، فرمودند: "راه‌های آسمان را بهتر از راه‌های زمین بلد هستم؛ هر چه سوال دارید، بپرسید" این همه با او دشمنی می‌شود؛ حال امامی که ۱۲۰۰ سال از او کسی خبر ندارد کجاست، حالا شما به ایشان ایمان بیاورید و فتنه‌هایی که پشت سرهم در حال رخ دادن است و مدام سخت‌تر هم می‌شود، با این حال پای ایشان بمانید، به چه چیزی ایمان بیاورید! پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم نشسته بودند، فرمودند: "چقدر دلم برای یارانم تنگ شده است." گفتند: ما که یارانت هستیم، کنارتان نشسته‌ایم دلتان برای که تنگ شده است؟ حضرت فرمودند: "یارانی که در آخرالزمان می‌آیند، برای یاران مهدی‌ام، ایمان می آورند؛ به سیاهی روی سفیدی، به نوشته روی کاغذ ایمان می‌آورند؛ آن‌ها یاران من هستند. دلم برای آن‌ها تنگ شده است." ❇️ پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم این اصحابی که خیلی‌هایشان بدری و اُحدی و خیبری هستند، اینها کنارشان نشسته‌اند، می‌فرمایند دلم برای آن‌ها تنگ شده است. شما بروید درس ایمان را از آن‌ها یاد بگیرید. 📎 برگرفته از جلسات «پای مهدی بمان» @Masafe_akhar
✨﷽✨ راز شیرین شدن عسل زنبور عسل ✍🏻یک روز حضرت محمد(ص) و امیرالمؤمنین على(ع)، در میان نخلستانها نشسته بودند. که یک وقت سر و کله زنبورِ عسلى ظاهر شد، و شروع کرد دور پیغمبر اکرم چرخیدن. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا على ! مى دانى این زنبورچه مى گوید. حضرت على (علیه السلام ) فرمود: بفرما یا رسول الله. پیامبر فرمودند:این زنبور امروز ما را مهمانى کرده و مى گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا امیرالمؤمنین را بفرستید، تا آن را از آن محل بیاورد. حضرت على (علیه السلام) بلند شدند و آن عسل را از آن محل آوردند. رسول خدا(ص)فرمود:اى زنبور، غذاى شما که از شکوفه گل تلخ است. به چه علّتى آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل مى شود؟ زنبور گفت : یا رسول اللّه ، شیرینى این عسل،از برکت ذکر وجود مقدّس ‍شما، و (آل) شماست.چون هر وقت مقدارى از شکوفه استفاده مى کنیم ، همان لحظه به ما الهام مى شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم .وقتى که مى گوئیم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد به برکت صلوات بر شما، عسل ما شیرین مى شود... از امام صادق روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند:از کشتن زنبور بپرهیزید،زیرا خداوند ارجمند به او وحی نمود و نه از شمار جنیان است و نه در زمره ی انسانها 📚 کنزالعمال،1 ، 2219 @Masafe_akhar
🌸حضرت عیسی (ع) : هر كه در انديشه كند‼️ مانند كسى است كه در خانه آراسته شده ای، آتش روشن كند كه اگر خانه را نسوزاند، دودش آراستگىِ خانه را تباه مى سازد. ‌ الكافی،ج5،ص542 🌸 @Masafe_akhar