eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
34.7هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
💠 اعمال روز مباهله @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خوشا آنان که با عزت زگیتی بساط خویش برچیدندو رفتند 🌹 ز کالاهای این آشفته بازار شهادت راپسندیدند و رفتند _حاج _قاسم _سلیمانی شبتون شهدایی 🌙 @Masafe_akhar
مداحی_آنلاین_یک_عهد_حجت_الاسلام_عالی.mp3
5.38M
♨️یک عهد 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. @Masafe_akhar
ولایت یعنی چه؟.mp3
5.87M
🎙 🔶 اختیار کن بی اختیاری را 📌 برگرفته از جلسات «نظام مهندسی معارف» 🌺 عید فرخنده مباهله را بر تمام شیعیان تبریک عرض میکنم @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین علیه السلام: آیا نمی‌بینید به حق عمل و از باطل جلوگیری نمی‌شود. در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است که به دیدار پروردگارش راغب باشد. 📙بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱ @Masafe_akhar
اعمال مخصوص روز مباهله بیست‌وچهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته است. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت(ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین مهر تأییدی دیگر زد. روایات فراوانی در منابع معروف و دست اول اهل سنّت و منابع اهل بیت(ع) آمده است، که با صراحت می‌گوید: آیه مباهله درباره حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نازل شده است. @Masafe_akhar
مداحی آنلاین - عاقبت بخیری - استاد عالی.mp3
4.08M
♨️عاقبت بخیری 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @Masafe_akhar
موسی گفت: ای مردم...! اگر واقعا خدا را باور کرده‌اید و تسلیمِ محض اویید فقط به خدا توکل کنید...! 📖 آیه ۸۴، سوره یونس @Masafe_akhar
💠امیرالمومنین(ع)میفرمایند:عاقل‌ترين مردم كسى است كه به عيب هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد. 📚غرالحکم حدیث ۲۳۳۳ @Masafe_akhar
بگو: هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته، به ما نخواهد رسید.. 😇 قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا اِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنا توبه | ۵۱🌸 @Masafe_akhar
📕✍ماجرای گاو یک نفر از بنی اسرائیل به طور مرموزی کشته شد در حالی که قاتل او معلوم نبود و هر طائفه ای، طایفه ی دیگر را مسئول قتل آن شخص می دانست. این اوضاع و احوال ادامه داشت تا این که نزد حضرت موسی رفته و از او درخواست کردند که از خداوند در این زمینه یاری بگیرد. حضرت موسی با توجه به ارتباطی که با خدا داشت به قوم خود گفت: گاوی را گرفته و سر او را ببرید و قسمتی از آن را به بدن مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند؛ ولی قوم بنی اسرائیل به موسی گفتند: آیا ما را به تمسخر گرفته ای؟ حضرت موسی فرمود: به خدا پناه می برم اگر بخواهم کسی را مسخره کنم. قوم موسی به او گفتند: از خدا بپرس آن گاو چگونه باشد؟ حضرت موسی فرمود: گاو باید ماده، نه پیر و نه جوان باشد. دوباره آن قوم لجباز گفتند: از خدا بپرس آن گاو چه رنگی داشته باشد؟؟ حضرت موسی فرمود: زرد باشد به طوری که در چشم حالت درخشندگی داشته باشد؟ قوم موسی برای آخرین بار سوال کردند: این گاو از نظر کار کردن باید دارای چه خصوصیتی باشد؟ حضرت فرمود: این گاو باید برای شخم زدن و زراعت و همچنین برای آبکشی تربیت نشده باشد و از هر عیبی پاک باشد. در نهایت قوم بنی اسرائیل برخلاف میل خودشان گاوی را با خصوصیات گفته شده، پیدا کرده و سر بریدند و قسمتی از آن را به بدن مقتول زدند و وقتی زنده شد، قاتل خود را معرفی کرد. اگر خوب نگاه کنیم خواهیم دید که چگونه خداوند بر قوم بنی اسرائیل نعمت ارزانی داشته است. 📔آیات 67 تا 74 ،سوره بقره ‌‎‌ ✍ @masafe_akhar
4_5971861762608204690.mp3
13.07M
🔊 استاد 📑 «تفسیری بر دعای ندبه» - جلسه ۷ 🗓 ۳۱ تیرماه ۱۴۰۱ - تهران، هیئت مع امام منصور 🎧 کیفیت 32kbps (ویژه اشتراک‌گذاری در واتس‌اپ) @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 حجت الاسلام 🔻 رابطه مستقیم فرزندآوری و آرامش 🔖 بررسی آیات مرتبط با ارزش فرزندآوری @Masafe_akhar
🔆 پندانه ✍ کور، کر، لال 🔹 بهلول بر جمعی وارد شد. 🔸یکی از او پرسید: کدامیک زین سه بر تو سخت‌تر می‌بود؟ کوربودن، کربودن یا لال‌بودن؟ 🔹بهلول گفت: از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست! 🔸جماعت پرسیدند: چگونه این‌چنینی؟ وانگهی کوری و کری و لالی هم‌زمان بسیار نامحتمل است! 🔹بهلول پاسخ چنین داد: آن هنگام که پایمال‌شدن حق خویش را ببینم و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده را بشنوم و یاری نرسانم، و به خیال عافیت دم ز گفتن حتی کلامی فروبندم، هم کورم هم کر و هم لال! 🔸وین فقره چون من در این روزگار بسیار است. 🆔 @Masafe_akhar
🌹داستان آموزنده🌹 نقل است يك‌ روز ملا احمد نراقی در منزلشان‌ برای‌ صرف‌ افطار چیزی‌ نداشتند، عيالش‌ به‌ او ميگويد: چیزی‌ در منزل‌ نيست‌، برو بيرون‌ و چيزی‌ تهيه‌ كن‌. مرحوم‌ نراقی‌ در حاليكه‌ حتي‌ يك‌ فَلس‌ پول‌ سياه‌ هم‌ نداشته‌ است‌، از منزل‌ بيرون‌ می‌آيد و يكسره‌ به‌ سمت‌ وادی‌السلام‌ نجف‌ برای‌ زيارت‌ اهل‌ قبور ميرود؛ در ميان‌ قبرها قدری‌ می‌نشيند و فاتحه‌ ميخواند تا اينكه‌ آفتاب‌ غروب‌ ميكند و هوا كم‌‌كم‌ رو به‌ تاريكی‌ ميرود. در اينحال‌ می‌بيند عده‌ای‌ از اعراب‌ جنازه‌ای‌ را آوردند و قبری برای‌ او حفر نموده‌ و جنازه‌ را در ميان‌ قبر گذاشتند، و رو كردند به‌ من‌ و گفتند: ما برای كاری‌ عجله‌ داريم‌، اگر امکان دارد شما بقيه‌ کارهای‌ اين‌ جنازه‌ را انجام‌ دهيد و جنازه‌ را گذاردند و رفتند. مرحوم نراقی‌ ميگويد: من‌ در ميان‌ قبر رفتم‌ كه‌ كفن‌ را باز نموده‌ و صورت‌ او را بر روی‌ خاك‌ بگذارم‌، و بعد بر روی‌ او خشت‌ نهاده‌ و خاك‌ ریختم‌؛ ناگهان‌ (مکاشفه‌ای روی داد و) کنار قبر‌ دريچه‌ای دیدم؛ از آن‌ دريچه‌ داخل‌ شدم‌ ديدم‌ باغ‌ بزرگی است‌ که درخت‌هايی سرسبز و به‌ هم‌ آورده‌ و‌ ميوه‌های مختلف‌ و متنوع‌ دارد‌. از دَرِ اين‌ باغ‌ يك‌ راهی است‌ بسوی‌ قصر مجللی‌ كه‌ تمام‌ اين‌ راه‌ از سنگ‌ريزه‌های متشكل‌ از جواهرات‌ فرش‌ شده‌ است‌. من‌ بی‌اختيار وارد شدم‌ و يكسره‌ بسوی آن‌ قصر رهسپار شدم‌، ديدم‌ قصر با شكوهي‌ است‌ و خشت‌های‌ آن‌ از جواهرات‌ قيمتی است‌؛ از پله‌ بالا رفتم‌، در اطاقی‌ بزرگ‌ وارد شدم‌، ديدم‌ شخصي‌ در صدر اطاق‌ نشسته‌ و دور تا دور اين‌ اطاق‌ افرادي‌ نشسته‌اند. سلام‌ كردم‌ و نشستم‌، جواب‌ سلام‌ مرا دادند. بعد ديدم‌ افرادی‌ كه‌ در اطراف‌ اطاق‌ نشسته‌اند از آن‌ شخصی‌ كه‌ در صدر نشسته‌ پيوسته‌ احوالپرسی‌ ميیكنند و از حالات‌ اقوام‌ و بستگان‌ خودشان‌ سؤال‌ مي‌كنند و او پاسخ‌ ميدهد. و آن‌ مرد مسرور به‌ همه‌ سؤالات‌ جواب‌ ميگويد. قدري‌ كه‌ گذشت‌ ناگهان‌ ديدم‌ كه‌ ماري‌ از در وارد شد و يكسره‌ بسمت‌ آن‌ مرد رفت‌ و نيشی‌ زد و برگشت‌ و از اطاق‌ خارج‌ شد. آن‌ مرد از درد نيش‌ مار، صورتش‌ متغير شد و قدری‌ به‌ هم‌ برآمد، و كم‌كم‌ حالش‌ عادی‌ و بصورت‌ اوليه‌ برگشت‌. سپس‌ باز شروع‌ كردند با يكديگر سخن‌ گفتن‌ و احوالپرسي‌ نمودن‌ و از گزارشات‌ دنيا از آن‌ مرد پرسيدن‌. ساعتي‌ گذشت‌ ديدم‌ براي‌ مرتبة‌ ديگر، آن‌ مار از در وارد شد و به‌ همان‌ منوال‌ پيشين‌ او را نيش‌ زد و برگشت‌. آن‌ مرد حالش‌ مضطرب‌ و رنگ‌ چهره‌اش‌ دگرگون‌ شد و سپس‌ به‌حالت‌ عادی برگشت! ادامه دارد ... @Masafe_akhar
ادامه داستان...👇👇 من در این حال سوال کردم آقا شما کیستید اینجا کجاست این قصر متعلق به کیست این مار چیست چرا شما را نیش میزند گفت من هم این مردی هستم که هم اکنون شما در قبر گذاشته اید و این باغ، بهشت برزخی من است که خداوند من عنایت نموده است ، که از دریچه ای که از قبر من به عالم برزخ باز شده است، پدید آمده است. این قصر مال من است این درختان باشکوه و این جواهرات و این مکان که مشاهده میکنید بهشت برزخی من است من آمدم اینجا ...این افرادی که در اتاق گرد آمده اند، ارحام من هستند. که قبل از من بدرود حیات گفته و اینک برای دیدن من آمدند و از بازماندگان و ارحام و اُقربای های خود در دنیای احوالپرسی نموده و جویا می شوند و من حالات آنان را برای اینان بازگو می کنم. گفتم این مار چرا تو را می‌زند گفت قضیه از این قرار است که من مردی هستم مومن، اهل نماز و روزه و خمس و زکات و هر چه فکر می کنم از من کار خلافی که مستحق چنین عقوبتی باشم سر نزده است و این باغ با این خصوصیات نتیجه برزخی همان اعمال صالحه من است؛ مگر آنکه یک روز در هوای گرم تابستان که در میان کوچه حرکت می‌کردم دیدم صاحب دو کانی با یک مشتری خود گفت و گو و منازعه دارند من رفتم نزدیک برای اصلاح امور آنها، دیدم صاحب دکان می گفت ۳۰۰ دینار (۶ شاهی ) از تو طلب دارم و مشتری میگفت من ۵ شاهی بدهکارم. من به صاحب دکان گفتم: تا از نیم شاهی بگذر و به مشتری گفتم؛ تو هم از نیم شاهی رفع ید کن و به مقدار ۵ شاهی و نیم به صاحب دکان بده . صاحب دکان ساکت شد و چیزی نگفت؛ ولی چون حق با صاحب دکان بوده و من به قدر نیم شاهی به قضاوت خود که صاحب دکان، راضی بر آن نبود، حق او را ضایع نمودم به کیفر این عمل خداوند عزوجل این مار را معین نموده که هر یک ساعت مرا بدین منوال نیش زند، تا در نفخ صور دمیده و خلایق برای حساب در محشر حاضر شوند و به برکت شفاعت محمد و آل محمد علیه السلام خدایا نجات پیدا کنم @Masafe_akhar
عاقبت دغل مرد ثروتمندی گله ای گوسفند داشت. شبها شیر گوسفندان را می دوشید و در آن آب می ریخت و می فروخت. روزی چوپان گله به او گفت: ای مرد، در کارت خیانت نکن که آخر و عاقبت خوشی ندارد. اما آن مرد به حرف چوپان توجه نکرد. یک روز که گوسفندانش در کنار رودخانه مشغول چرا بودند، ناگهان باران تندی درگرفت و سیلی بزرگ روان شد و همه گوسفندان را باخود برد. مرد ثروتمند گریه و زاری کرد و بر سر و روی خود زد که خدایا، من چه گناهی کرده ام که این بلا بر سرم آمد؟ چوپان گفت: ای مرد، آن آبها که در شیر می ریختی اندک اندک جمع شد و گوسفندانت را برد. آری دوستان سزای کسی که کم فروش و گران فروشی می کند، همین است... «...وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُون؛ وای بر کم‌فروشان! آنها که به هنگام خرید، حق خود را به‌طور کامل می‌گیرند، و به هنگام فروش از کیل و وزن کم می‌گذارند! 📖سوره مطففین ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar