eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.6هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا 🔸خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می‌رویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق می‌شدم احساس می‌کردم حالم بهتر می‌شود نمی‌دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «می‌خواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه می‌گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می‌کرد. راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه‌ای از زمین چاله‌ای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش می‌شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکس‌ها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنه‌ای قرار داشت به عکس‌ها که نگاه کردم می‌دیدم که انگار با من حرف می‌زنند ولی من چیزی نمی‌فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا. آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آن‌ها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهان‌آرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی». به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمی‌دانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه می‌خورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی‌شد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت‌نام موقع ثبت‌نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجی‌ها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمی‌دانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم. از بچه‌ها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمی‌دانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش می‌دادم بیشتر متوجه می‌شدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچه‌ها نماز جماعت می‌خوانند من کناری می‌نشستم زانوهایم را بغل می‌گرفتم و گریه می‌کردم گریه به حال خودم که بان آن‌ها زمین تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس می‌کردم خاک آنجا با من حرف می‌زند با مریم دعا می‌خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده‌اند و زیارت عاشورا می‌خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه می‌رویم چون قرار است امام خامنه‌ای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم. بعد که از جنوب برگشتیم تمام شک‌هایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را می‌گفتم. احساس می‌کردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شده‌ام. @masafe_akhar
📚کلاغی که مامور خدا بود! آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود:یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی.. گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم همه ماست و سبزی خوردیم.خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن. وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه 🦂عقرب سیاهی ته دیگ هست!و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه. امام حسن عسکری فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است. چقدر به خدا حسن ظن داریم؟! @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا میگویید که بی حجابی موجب غضب خداوند میشه؟ غرب بی حجاب رو ببینید که سراسر نعمت هستند؟ استاد @masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
🚨 کمپین مهم کمپینی از طرف شاگردان و هواداران استاد در فارس‌من ایجاد شده که در آن از مسئولین مطالبه شده که سازوکاری ایجاد کنند برای استفاده بهتر از ظرفیت استاد رائفی‌پور و ایجاد پل ارتباطی بین مردم و مسئولین لطفا در این کمپین شرکت کنید و در حد توان آن را انتشار دهید تا امضاهای کمپین به میزان مورد نیاز برای پیگیری فارس‌من برسد پ.ن: اگر لینک باز نشد بدون فیلتر‌شکن امتحان کنید https://farsnews.ir/my/c/169252
🔴عادت به گناه، اختیار انسان را از بین می‌برد آیت الله العظمی جوادی آملی: یک سلسله مسائلی است که اگر کسب کرد خودش در اختیار آن مکسوب قرار می‌گیرد؛ اینکه در سوره مبارکه مؤمنون و مانند آن فرمود: ﴿لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾ اگر کسی معاذ الله بیراهه رفت، گناهی را کسب کرد، به یک اخلاق بد عادت کرد، به دروغ، به خیانت، به حرام، به اعتیاد معاذ الله عادت کرد، این را کسب کرد، قبلاً که نداشت این صفت را بعد کسب کرد، این خُلق را کسب کرد، وقتی که به دنیا آمد که این خُلق را نداشت، این صفت را که نداشت الآن که این صفت را کسب کرد، خود این کاسب در اختیار این مکسوب است، به هر سَمتی که این صفت بخواهد ببرد می‌رود چون عادت کرد. اگر خدای ناکرده به حرام عادت کردیم به گناه عادت کردیم چشممان، گوشمان، زبانمان در اختیار مکسوب است. کاسب اختیار دارد، مال در اختیار کاسب است ولی اگر خدای ناکرده صفت بدی را کسب کرد این کاسب در اختیار مکسوب است که در سوره مؤمنون فرمود: ﴿لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾. بنابراین ما دو نحو کسب داریم: یک کسبی که کاسب مسلّط است، یک کسبی که آن مکسوب مسلّط بر این کاسب است و اگر کسی خدای ناکرده یک کسب حرامی داشت به وصف بدی عادت کرد راه برای توبه باز است. @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 با این روایت خودت را محک بزن! ✨ کمر همت ببند! نیت کن! امسال هر زائر یک مبلغ برا امام زمان 🌹 عهد می‌بندیم با مظهر وفا قمرالعشیرة که در صورت تشرف هزار مرتبه در طول مسیر و تحت قبه مقدسه به نیابت از علمدار برای فرج دعا کنیم و این عهد را از دیگران هم بگیریم. 🎤سخنران: حاج آقا انجوی نژاد @masafe_akhar
💠داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد ✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم، 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل می‏کند که: در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی می‏کرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده‏ اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. در راه پیر مردی را در مغازه‏ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع‏اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است، با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟ سیده می‏گوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه‏اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. در نیمه‏ های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو می‏رود و پیامبر(ص) از او روی می‏گرداند عرض می‏کند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض می‏کنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود می‏زد و می‏گریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمی‏گذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: می‏خواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمی‏پذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده‏ای من هم دیده‏ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان‏شده‏ایم 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏2، ص: ۴۴۵ @masafe_akhar
📚خرج کردن برای امام مهدی" یکی از وظایف مردم در زمان غیبت، صله ی امام زمان به وسیله مال (خرج کردن) است. یعنی مومن بخشی از دارایی خود را برای امام زمانش هدیه کند و هر سال بر این عمل مداومت کند.در این عمل، ثروتمند و فقیر یکسانند اما هرکس به مقدار تواناییَش تکلیف دارد. امام صادق می فرمایند: هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از اختصاص دادن دِراهم (واحد پول) به امام نیست. و به درستی که خداوند دِرهم را برای او (پرداخت کننده) در بهشت همچون کوه احد قرار دهد.۱ همچنین امام صادق در تفسیر آیه ۲۴۵ سوره بقره میفرمایند: ۱- به خدا سوگند این در خصوص صله (خرج کردن) برای امام است. ۲- به درستی که خدا آنچه را که مردم در اختیار دارند از جهت نیاز به آن قرض نخواسته است، و هر حقی که خداوند دارد، برای ولیِّ اوست... آن حضرت در جایی دیگر فرموده اند: هرکس پندارد که امام به آنچه در دست مردم هست احتیاج دارد، کافر است. جز این نیست که مردم نیازمندند که امام از ایشان بپذیرد. خدا امر فرموده که از اموال آنان صدقه و زکات بگیر و آنها را به وسیله آن پاک و تزکیه می نمایی.۳ 📚 ۱- اصول کافی ۲- اصول کافی جلد ۱ ص ۵۳۷ ۳- اصول کافی - جلد ۲ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗨یکی از صحنه های جالب راهپیمایی ۱۳ آبان این مادر و دختر کم حجاب بود؛ ما سالها با خانم های کم حجاب در جامعه زندگی کردیم و برخی از اطرافیان ما هم همین شکلی هستند ولی امروز با جماعتی روبرو هستیم که حقیقتا وحشی هستند. 🗨 شما میتوانی محترمانه و حتی با نقد تند، مخالف همه چیز و همه کس باشی ولی این مقدار از خشونت در بین این جماعت نشانه وابستگی به گروهها و سازمانهای براندازی است که در کانال ها و گروههاشون آموزش به آتش کشیدن ایران را میدهند... 🗨 بخاطر همین رهبری فرمودند دعوای این جماعت بر سر حجاب نیست؛ تادلت بخواد افراد بی حجاب معتقد به نظام داریم ولی اینا بی حجابی را نماد مخالفت با جمهوری اسلامی میدانند و هر بی حجابی هم از ج.ا دفاع کند انگ پرستو، ساندیس خور و مزدور به او میزنند. @Masafe_akhar
‌ 📚اطاعت از شوهر مردی از انصار قصد مسافرت داشت؛ به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشته‌ام تو نباید از خانه بیرون بروی. پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است. کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیده‌ام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: "در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!"چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه می‌فرمایید به عیادت پدر بروم؟ حضرت علیه السلام فرمودند: - "نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!" پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم  عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟  حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه ندادند و فرمودند: - "در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!" پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستادند و فرمودند: "به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند متعال  گناهان تو و پدرت را بخشید." 📚 بحار: ج ۲۲، ص ۱۴۵ @Masafe_akhar
⚫️جواب زیبای امام حسن مجتبی علیه السلام به مرد یهودی روزي امام حسن مجتبي عليه السلام پس از شستشو، لباسهاي نو و پاكيزه اي پوشيد و عطر زد. از كوچه هاي مدينه مي گذشت، ناگاه با پيرمرد يهودي كه فقر او را از پاي در آورده وپوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود،روبه رو شد. حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت: خواهش مي كنم لحظه اي بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودي: يابن رسول الله! انصاف بده! امام: در چه چيز؟ يهود: جدت رسول خدا مي فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است! اكنون مي بينم كه دنيا براي شما كه در ناز و نعمت به سر مي بري، بهشت است و براي من كه در عذاب و شكنجه زندگي مي كنم، جهنم است. و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم. امام فرمود: اي پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببيني خداوند در بهشت چه نعمتهايي براي من و براي همه مؤمنان آفريده، مي فهمي كه دنيا با اين همه خوشي و آسايش براي من زندان است. و نيز اگر ببيني خداوند چه عذاب و شكنجه هايي براي تو و براي تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مي كني كه دنيا با اين همه فقر و پريشاني برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناي سخن پيامبر صلي الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است... 📘 اصول کافی،باب في ابطال الرويه، حديث 1، ص 95، 96- ج 1. @Masafe_akhar
✍امیرالمؤمنین عليه السلام: ناملايمات را تحمّل كن كه تحمّل، پوشش عيبهاست، انسان خردمند نيمش بردبارى است و نيم ديگرش چشم پوشى... 📚غررالحكم حدیث 2378 @Masafe_akhar
خداوند نعمتی را که به تو داده تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خودت باعث تغییرش شوی... 📖 سوره انفال، آیه ۵۳ @Masafe_akhar
🟢آیا در عصر عاشورا که چادر حضرت زینب ودیگر زنان اهل بیت را از سرشان کشیدند با این عمل آنها بی حجاب شدند و موهای ایشان دیده شد؟! برخی از مطالب مشهور میان مردم، به دلیل عدم اطلاع کافی از تاریخ و مسائل پیرامون آن به وجود آمده.. درست است که حمله لشکر عمر سعد به خیمه های اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و تاراج خیمه خاندان آن حضرت بوده و حتی چادر و معجر از سر زنان و کودکان اهل بیت میکشیدند اما این موارد به معنی بی حجاب شدن حضرت زینب (سلام الله علیه) و اهل بیت امام (علیه السلام) و بیرون بودن موی سر آنها نیست چرا که: اولًا: حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) با توجه به دستورات قرآنی و سیره حضرت زهرا (سلام الله علیه)، جهت رعایت عفاف و حجاب نهایت دقت را می نمودند از همین رو تنها به چادر اکتفا ننموده و علاوه بر چادر دارای خمار و پیراهن و شلوار بودند و حتی از پارچه هایی جهت پوشاندن صورت خود استفاده می نمودند. بنابراین برداشته شدن چادر از سر آنها به معنی خارج شدن از حجاب کامل و یا خروج از حدود شرعی نیست بلکه این بزرگواران با برداشته شدن چادر نیز حجاب کامل را داشتند. ثانیاً: در هیچ یک از نقل های روایی و تاریخی مطلبی مبنی بر برهنه بودن سر زنان اهل بیت (علیهم السلام) مطرح نگردیده و تنها مطلبی که یافت می شود نمایان بودن چهره زنان و عبور دادن خاندان نبوت از میان نامحرمان می باشد که این امر خود بزرگ ترین حرمت شکنی بر این خاندان محسوب می گردید. در امالی صدوق نیز کیفیت ورود خاندان رسالت به دمشق چنین توصیف گردیده: «چون بشام رسیدیم روز روشن زنان و اسیران را صورت های باز وارد کردند» ثالثاً: آنچه که از رفتار و سخنان حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت بر می آید آن است که در این جریان تنها چادر رویین و یا نقاب از صورت زنان برداشته شده نه این که سرهای زنان برهنه شده باشد ازاین رو می بینیم حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) در سخنان خود از بیرون بودن موی سر خود شکایتی نکرده اند بلکه از این که صورت هایشان پوشیده نبوده و مانند دیگر زنان در سراپرده قرار نداشتند اظهار نارضایتی شدید می نمودند. پس در نهایت مطلبی که می توان در مورد زنان اسیر گفت این است که پس از واقعه عاشورا «مکشفة الوجوه» بودند یعنی صورت آنان باز بوده نه اینکه موهای سر آنها پیدا بوده باشد... 📒طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 453. [2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 132. [3] . مثير الأحزان، ص 77. [4] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 143؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 107. [5] . أمالى الصدوق، ص 166. @Masafe_akhar
آیت الله : جوانی در مسجد گوهرشاد به من گفت: "لباسهایی که چروک و کثیف است موادی برای شستشو و تمیز کردن آنها هست؛ حال اگر قلب را زنگار بگیرد آیا وسیله ای برای پاک کردن آنها داریم؟" از سوال او خوشم آمد و گفتم : " بله! با دو کار میشود این زنگارها را از دل برد؛ یکی تلاوت قرآن و دیگری استغفار کردن خصوصا در سحرها" 🔅 پیامبر اکرم (ص)فرمودند: "دلها را زنگار میگیرد مانند زنگار مس، پس آنها را با استغفار و قرآن خواندن جلا دهید" 📚*بحارالانوار* @Masafe_akhar
🟢آیا در عصر عاشورا که چادر حضرت زینب ودیگر زنان اهل بیت را از سرشان کشیدند با این عمل آنها بی حجاب شدند و موهای ایشان دیده شد؟! برخی از مطالب مشهور میان مردم، به دلیل عدم اطلاع کافی از تاریخ و مسائل پیرامون آن به وجود آمده.. درست است که حمله لشکر عمر سعد به خیمه های اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و تاراج خیمه خاندان آن حضرت بوده و حتی چادر و معجر از سر زنان و کودکان اهل بیت میکشیدند اما این موارد به معنی بی حجاب شدن حضرت زینب (سلام الله علیه) و اهل بیت امام (علیه السلام) و بیرون بودن موی سر آنها نیست چرا که: اولًا: حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) با توجه به دستورات قرآنی و سیره حضرت زهرا (سلام الله علیه)، جهت رعایت عفاف و حجاب نهایت دقت را می نمودند از همین رو تنها به چادر اکتفا ننموده و علاوه بر چادر دارای خمار و پیراهن و شلوار بودند و حتی از پارچه هایی جهت پوشاندن صورت خود استفاده می نمودند. بنابراین برداشته شدن چادر از سر آنها به معنی خارج شدن از حجاب کامل و یا خروج از حدود شرعی نیست بلکه این بزرگواران با برداشته شدن چادر نیز حجاب کامل را داشتند. ثانیاً: در هیچ یک از نقل های روایی و تاریخی مطلبی مبنی بر برهنه بودن سر زنان اهل بیت (علیهم السلام) مطرح نگردیده و تنها مطلبی که یافت می شود نمایان بودن چهره زنان و عبور دادن خاندان نبوت از میان نامحرمان می باشد که این امر خود بزرگ ترین حرمت شکنی بر این خاندان محسوب می گردید. در امالی صدوق نیز کیفیت ورود خاندان رسالت به دمشق چنین توصیف گردیده: «چون بشام رسیدیم روز روشن زنان و اسیران را صورت های باز وارد کردند» ثالثاً: آنچه که از رفتار و سخنان حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت بر می آید آن است که در این جریان تنها چادر رویین و یا نقاب از صورت زنان برداشته شده نه این که سرهای زنان برهنه شده باشد ازاین رو می بینیم حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) در سخنان خود از بیرون بودن موی سر خود شکایتی نکرده اند بلکه از این که صورت هایشان پوشیده نبوده و مانند دیگر زنان در سراپرده قرار نداشتند اظهار نارضایتی شدید می نمودند. پس در نهایت مطلبی که می توان در مورد زنان اسیر گفت این است که پس از واقعه عاشورا «مکشفة الوجوه» بودند یعنی صورت آنان باز بوده نه اینکه موهای سر آنها پیدا بوده باشد... 📒طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 453. [2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 132. [3] . مثير الأحزان، ص 77. [4] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 143؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 107. [5] . أمالى الصدوق، ص 166. @Masafe_akhar
آیت الله : جوانی در مسجد گوهرشاد به من گفت: "لباسهایی که چروک و کثیف است موادی برای شستشو و تمیز کردن آنها هست؛ حال اگر قلب را زنگار بگیرد آیا وسیله ای برای پاک کردن آنها داریم؟" از سوال او خوشم آمد و گفتم : " بله! با دو کار میشود این زنگارها را از دل برد؛ یکی تلاوت قرآن و دیگری استغفار کردن خصوصا در سحرها" 🔅 پیامبر اکرم (ص)فرمودند: "دلها را زنگار میگیرد مانند زنگار مس، پس آنها را با استغفار و قرآن خواندن جلا دهید" 📚*بحارالانوار* @Masafe_akhar
🔴‍ چه کسانی با حضرت به برمی‌خیزند؟ آیا از شیعیان هم هستند؟ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «زمانی که قائم قیام کند، کسانی که گمان می‌شود از خاندان و یاران او هستند، از صف آن حضرت خارج می‌شوند و کسانی که به خورشید و ماه پرست "مشرک" می‌مانند، به صف او در می‌آیند» همچنین می‌فرماید: آزاری کـه قـائم علیه‌السلام به هنگام قیام خویش از می‌بیند، به مراتب سخت‌تر است از آن همه آزاری که پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم جاهلیت دید. زیرا پیامبر به میان مردم آمد در حالی که آنها سنگ و صخره و چـوب می‌پرستیدند، ولی قائم ما که قیام کند مـردمـان هـمـه از کـتـاب خـدا بـرای او دلیـل مـی‌آورنـد و آیـه‌هـای قـرآن را برای او تفسیر و توجیه می‌كنند! ⬅️جدای از فریب خوردگانی که قبل از ظهور به پیروی از امثال احمدالحسن کذاب یمانی که ادعای مهدویت دارد و منصور خراسانی شیاد و امثالهم در صف مخالفت با امام زمان حقیقی عج بر می‌آیند. عده‌ی کثیری از هم موقع قیام حضرت مهدی از آن حضرت روی می‌گردانند... ⬅️آن زمان وقاحت را به حدی می‌رسانند که با آقا که مصداق بارز قرآن ناطق هستن مخالفت می‌کنند!... ⬅️ اینجاست که اهمیت عبارت "سمعا و طاعتا" شنیدن و اطاعت کردن بدون چون و چرا مشخص می‌شود!اگر ما مطیع محض آقا امام زمان عج باشیم و منافع شخصی رو به مصالح دین و خدا ترجیح ندهیم هر چه حضرت بگویند: بدون مخالفت و تفسیر و تبصره می‌پذیریم حتی اگر با تمام آزادی‌ها و منفعت‌های شخصی ما مغایرت و منافات داشته باشد... منابع: 📘(1)نعمانی، الغیبه، صفحه۳۱۷، مکتبه الصدوق، تهران،  @Masafe_akhar
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد،پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت:خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام.اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند،چه کنم؟خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم،چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی،اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی،اهل دوزخ. 📚 کیمیای سعادت،جلد اول @Masafe_akhar
عشق تو در تک تک سلول هامان خانه دارد ای امیر جان ما قلب ما با یاد تو دارد تپش ای همه دار و ندار شیعیان @Masafe_akhar