📚 #داستانهای_پند_آموز
در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود
عروس مخالف مادر شوهـر خود بود...
پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد
تا مادر را گرگ بخورد...
مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت
به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن...
مادر با چشمانی اشڪ بار و دستانے لرزان
دست بہ دعا برداشت
و میگفت: خدایا...!
ای خالق هـستے...!
من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم
فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگیات قسم میدهـم...
پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست...
ندا آمد: ای موسے(ع)...!
مهـر مادر را میبینے...؟
با اینکه جفا دیدہ ولے وفا میکند...
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهـربانترم...!!!👏
🍁#داستانهای_پند_آموز🍂
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
📚 #داستانهای_پند_آموز
✌️دو فروشنده کفش👟👞 برای فروش کفشهای فروشگاهشان به جزیرهای اعزام شدند.
☝🏻فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ کس کفش نمیپوشد، فورا تلگرافی📞 به دفتر فروشگاه خود فرستاد و گفت: فردا برمیگردم، اینجا هیچکس کفش👞 نمیپوشد.
✌🏻فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد، فورا این تلگراف👞 را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا هزارجفت کفش بفرستید، اینجا همه کفش لازم دارند.
فرق بین مانع و فرصت چیست؟
نگرش ما نسبت به آن.
افراد عادی به دیدن چیزهای منفی و مدام بهانه آوردن ،عادت کردهاند، در حالی که هرچیزی هم جنبهی منفی دارد و هم مثبت که افراد موفق با انرژی خوبشان جنبههای مثبت را میبینندو از نقاط قوت استفاده میکنند👌...
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
📚 #داستانهای_پند_آموز
✅ شاهکار:
ابوسعید ابوالخیر را گفتند: فلانی قادر است پرواز کند،
گفت: این که مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟
گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.
این شاهکار
@Masafe_akhar
📚 #داستانهای_پند_آموز
اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد.
داشتم خونسردیام را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
👈"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉
💠 مشاهدهی این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم.
💠 ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟
🍁#داستانهای_پند_آموز🍂
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است