🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#سنگ_پشت🐢
🌼🍃...پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی.
میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت.
آهسته آهسته میخزید، دشوار و کند؛ و دورها همیشه دور بود.
سنگ پشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید.
🌼🍃پرندهای در آسمان پر زد، سبک؛ و سنگ پشت رو به خدا کرد و
گفت:«این عدل نیست، این عدل نیست. کاش پشتم را این همه سنگین نمیکردی.
من هیچگاه نمیرسم، هیچگاه. و در لاک سنگی خود خزید، به نیت ناامیدی.»
🌼🍃خدا سنگ پشت را از روی زمین بلند کرد. زمین را نشانش داد. کرهای کوچک بود.
❣و گفت: «نگاه کن، ابتدا و انتها ندارد.
❣هیچکس نمیرسد.چون رسیدن در کار نیست.
❣فقط رفتن است. حتی اگر اندکی.
و هربار که میروی، رسیدهای.
❣و باور کن آن چه بر دوش توست، تنها لاکی سنگی نیست،
❣تو پارهای از هستی را بر دوش میکشی؛ پارهای از مرا.»
🌼🍃خدا سنگ پشت را بر زمین گذاشت.
دیگر نه بارش چندان سنگین بود
نه راهها چندان دور.سنگ پشت به راه افتاد
❣و گفت: « رفتن، حتی اگر اندکی؛» و پارهای از «او» را با عشق بر دوش کشید.🌟
@masafe_akhar
🌺🌿🌺🌿🌺