◀️ روزی که خواهرم به مدرسه نرفت
👈 کانال #به_گزارش_مردم، در جدیدترین مطلب خود، خاطرهای از اولین رییس آموزش و پرورش شهرستان ماسال منتشر کرده است:
✅ حدود سال 50، من دانشآموز دبیرستان بودم، خواهرم هم کلاس پنجم یا ششم بود و صبحها، با هم به مدرسه میرفتیم. یک روز صبح دیدم خواهرم مدرسه نمیرود. نمیدانستم روز سومی است که خانه میماند. گفتم «چرا مدرسه نمیروی؟» بغض کرده بود. به گریه افتاد و گفت: «خانم مدیر، سر صف گفت باید روسریها را بردارید. من و دوستم برنداشتیم، با چوب زد پس گردن ما».
دو نفری که مقاومت کردند، کتک خوردند و بعد، از مدرسه بیرون آمدند.
✅ #رضوانشهر، آن زمان، اداره آموزش و پرورش نداشت ولی نمایندگی داشت. فردای آن روز، پدرم برای اعتراض رفت پیش نماینده. پدرم فرد متدینی بود و بهخاطر حجب و حیا و تدینش، پیش مردم خیلی مورد احترام بود. نماینده آموزش و پرورش هم اهل #لنگرود و آدم متدینی بود. بعداً معلمهای دیگر، به پدرم گفتند نماینده، آن مدیر مدرسه را خواسته و گفته بود که دیگر نیاز نیست فرد فردِ دانشآموزها بخشنامه را اجرا کنند.
✅ روز بعد، همان خانم مدیر، سر صف، به اعتراض، برای دانشآموزان گفته بود که «شما فکر میکنید این نظر من است که روسریها را بردارید؟» کاغذی آورده بود. متن بخشنامه را از رو خواند و گفت: «این بخشنامه #شهبانو_فرح است».
چند سال بعد، انقلاب شد و من رییس آموزش و پرورش شدم. آن خانم هنوز مدیر مدرسه بود و اولین کسی که برای من پیام تبریک فرستاد ایشان بود.
▫️ #سید_محمد_هاشمی، فرهنگی بازنشسته و مدیر سابق آموزش و پرورش استان، رضوانشهر
🆔 @Gozareshe_Mardom
🔴 @MasalNews