✨عامل سقوط انسان
💠آنچه این حقیر تا کنون در زندگی خویش فهمیدهام [این است که] کج فهمیها و درشت فهمیها و بی بصیرتی [عامل سقوط] انسانهایی است که یا این خانواده را درک نکردهاند و در هیچ برههای در کنارشان قرار نگرفتهاند و یا ظاهرا در کنارشان بودهاند؛ ولی در صحنههای حساس میدان را خالی کردهاند و یا مانعی بودند در این مسیر.
#سیرهشهدا
#شهیدمیرحسینی
عکس نوشته حلما
🆔 @masare_ir
✨نکتههای ریز اما مهم
🍃اگر هرکس در خانواده نقش خودش را ایفا کند، جلوی خیلی از دعواها گرفته میشود. اگر مرد خانه وظایف مدیریتی و بعضی نقشهای مرد را در خانه انجام ندهد، زن وارد بازی میشود و نهایتا مرد بازهم شانه خالی میکند.
💠 حالت صحیحترش این است که مرد وظایفش را انجام دهد و اگر نداد، زن تنها یادآوری کند اما خودش ان کار را انجام ندهد؛ حتی اگر بعضی کارها عقب بیفتد یا ضرری داشته باشد.
🍀 این حالت، مرد با عوارض کوتاهی در کارش آشنا میشود و دفعه بعد، سیستم ذهنی او هشدار میدهد اما اگر زن این وظیفه را به عهده بگیرد، تبدیل به زن مضطرب میشود و حجم وظایفش خیلی افزایش پیدا میکند و نهایتا در امور تربیتی کم میگذارد و مرد بیشتر غیبت از وظیفه میکند.
🌾پس بهتر است زن وظایف مرد را انجام ندهد اما او را با عوارض کم کاریش آشنا کند در عوض چون تعویض نقش و اضافه شدن کار زن اتفاق نیفتاده، به سیستم تربیتی منزل، آسیبی وارد نمیشود.
🌺پس زندگیمان را با همین نکات ریز شیرین کنیم.🌺
#ایستگاه_فکر
#خانواده
به قلم ترنم
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
این دزد لباس روحانیت، امیر قریشی از سران فرقه انحرافی شیرازی است
🔹 در برنامه تلویزیونی اش یک دقیقه سکوت برای کشته ها یا به قول خودش شهدای اسرائیل اعلام می کند.
🔹ماهیت فرقه انحرافی شیرازی را باید در این بزنگاه ها شناخت ، از سکوت نسبت به جنایات دارند می رسند به حمایت از آن.
🆔 @masare_ir
✨باورها و لیاقت ها
💠زندگی قانون باورها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش که لایق بهترینهایی.
🌺Life is all about the law of beliefs and capabilities. Always believe that you are capable of the best!
عکسنوشته سماوائیه
🆔 @masare_ir
✨پیشگامان انقلاب
🌾سخنی با برادران عزیزم، همرزم ها و همسنگرهای قدیمی، مخصوصا حاج قاسم سلیمانی! امت حزب الله، خانواده های معظم شهدا، مفقود الاثرها و اسرا و جانبازان و سایر اقشار که ذی حق انقلاب اسلامی می باشند، به حق همراه امام و مقاوم با امام حرکت کردند و باید برادران جنگ به عنوان پیشتازان این حرکت، گرمی، نشاط و حرارت و سرعت بیشتر از بقیه داشته باشند.
#سیرهشهدا
#شهیدمیرحسینی
عکس نوشته حلما
🆔 @masare_ir
💠یاد بگیریم که فقط برای بهتر شدن اوضاع،خدا رو شکر نکنیم؛
🌺بلکه تحت هر شرایطی خدا رو شکر کنیم!
#ریزنوشت
به قلم نیکو
🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحنههای شادی در اسرائیل بهمناسبت کشتار کودکان و نوزادان
🔻صهیونیستها با خواندن این سرود به شادی پرداختند:
🔹«غزه! غزه! غزه یک قبرستان است. دیگر مدرسهای برای کودکان وجود ندارد، زیرا دیگر در غزه کودکی وجود ندارد. گونه شما نابود شده است!»
🔸نژادپرستی در خون کثیف صهیونیستهاست.
🆔 @masare_ir
✨خدا همه جا و همیشه هست
🍃وجودش را هر آن حس میکنیم، او با ماست و همراه ما، از رگ گردن نزدیکتر و از مادر مهربانتر.
🌺یک مادر در همه حال، نگران است برای فرزندش، دلواپس است برای آیندهاش، برای کل وجود او، که مبادا آب در دلش تکان بخورد و غمی سراغ دلبندش را بگیرد، خویشتن را فراموش میکند و با جان و دل تیماردارش میشود. تا لحظهی مرگش آغوش گرمش را برای گرما بخشیدن به وجود میوهی عمرش باز میگذارد.
💠مگر خالقت، مهربانتر از مادرت نیست، چرا وجودش را جدی نمیگیری؟چطور حضورش را حس نمیکنی؟! خدایا هستی، احساست میکنیم،دوستت داریم ولی آن لحظهای که دست نیازمان را پر میکنی از خواهشهایمان، بعد فراموش میکنیم که هستی و خواهی بود.
🌾عجب بندهی ناسپاسی هستیم!
ولی میگوییم:
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
مولوی
💠خالق بیهمتا! هوایمان را داشته باش و در صحرای بیکران هستی،تنهایمان نگذار.
#تلنگر
به قلم پرواز
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨راه رسیدن به خدا
💠آنان که [در رکاب اهل بیت] ماندند از دین داری به دین یاری رسیده بودند و فهم درک کرده بودند که این مسیر تنها راه رسیدن به خداست و عامل انحراف بشریت دور ماندن و کور ماندن از راه و از نور هدایت است.
🌺وای از روزی که آنان که ولایت دارند، قدر آن را ندانسته و بی راهه بروند؛ زیرا تا مادامی که پشتیبان ولایت باشیم و ره رو این مسیر، همیشه سرافرازیم و نوک پیکان ارتش و سپاه ولی عصر (عج ) [خواهیم بود].
🍃ان شاالله… زیرا نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر [می باشد]؛ زیرا ما آنچنان که لازم است باید به حدود و ثغور آن توجه کرده و خود را ذوب در این امر بدانیم.
#سیرهشهدا
#شهیدمیرحسینی
عکس نوشته حلما
🆔 @masare_ir
📸 یادآوری برای قوم آوارهای که با وقاحت فلسطین را اشغال کردند
🔻بنر مهاجران صهیونیست در بدو ورود به سرزمین فلسطین، همزمان با جنگ جهانی:
🔹«آلمانیها خانواده و خانهمان را ویران کردند، شما امیدمان را ویران نکنید.»
🔸با این مظلومنماییها آرومآروم این کشور رو غصب کردند!
🆔 @masare_ir
✨ابوعامر و سلیمه
🍁روی لباس سلیمه، خون ریخته بود. اشکهایش اول آمدند اما بعد خشک شدند و سیاه سیاه روی صورت دودزدهاش نشستند. هنوز مبهوت دستهای کوچک فرزندش را درمیان دستش گرفته بود. دیگر نایی برای فریاد نداشت. برای چه کسی فریاد میزد. دوربینهایی که شبیه آدم خوارها از همه فلاکتش عکس میگرفتند یا آدمهایی که قرار بود با تصاویر این دوربینها، به دادش برسند. به داد تمام زنهایی مثل او به داد همه کودکانی که حالا چند روز بود نه آب داشتند نه غذا.
🍂اما به جز تظاهرات، خبری نبود.
برای چه کسی داد میزد؟ برای همسرش که مبهوت میان خرابههای جایی که قبلا شهر بود، نشسته بود یا برای فرزندش که حالا دیگر زنده نبود. جسمی بیجان بود که دلمههای خون تمام تن کوچک چاک چاکش را پوشانده بود.
🍃فریاد نزد، برخاست. به ابوعامر نگاه کرد که خانه اش دیروز خراب شده بود و دوازده تن از فرزندانش، زیر خاک دفن شده بودند. داشت آرام و با طمأنینه اما شکسته میان خرابهها راه میرفت و بدون انکه اشک بریزد، جسدهای پاره پاره را، بدنهای نیمه جان را، بچه هایی که بلند بلند جیغ میزدند را از زیر آوار بیرون میکشید و به پناهگاهی که چندان هم پناهی نداشت میبرد.
🌾 نگاه پر صلابت ابوعامر، روی روح زن نشست. به عبدالسلام نگاه کرد. هنوز مبهوت بود. با علامت دست صدایش کرد. عبدالسلام مثل روح به سمتش راه افتاد. سلیمه بلند شد، صورت طفلکش را با پر شال عربیش پوشاند. پاهایش را محکم روی زمین گذاشت. مثل ابوعامر. به اشکهاش اجازه نداد ببارند مثل ابوعامر. به سمت قبرستان راه افتاد.
🍁 محل تدفین شهدا، پر از قبرهای تازه بود. با دستهایش خاکها را کنار زد، سوراخ کوچکی روی زمین باز شد. به عبدالسلام اشاره کرد. برای آخرین بار چشم های تا ابد بسته پسرش را نگاه کرد. نگاهی به آسمان انداخت. اشکهایش را قسم داد.
🍀عبدالسلام نماز با پنج تکبیر را خواند و هربار سلیمه، اشک بارید. وقتی به لانعلم منه الا حسنا، رسید، هق هق گریه اش عبدالسلام را هم به گریه انداخت شانههای پهن عبدالسلام تکان خوردند و تکان خوردند و تکان خوردند و سلیمه آرام شد. صدای هواپیمای اسرائیلی، آسمان را پر کرد. چشمهای تا ابد بسته کودک به سمت مادر بود که بدن مادر و پدر کنار قبر کوچک افتاد.
#داستانک
به قلم ترنم
🆔 @masare_ir