eitaa logo
مسار
336 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
535 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ فلسطین آزاد خواهد شد 🌹 فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبهه‌ای نداشته باشید. فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدی نیست؛ اما بدنامی آمریکا و بدنامی غرب برطرف نخواهد شد. اینها همچنان بدنام خواهند بود. شکی نیست که بر اساس حقایقی که خدای متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه‌ی جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانه‌ی اسلام خواهد بود. 🎤 بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی، ۱۳۸۸/۱۲/۰۸ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️كابوس سامي 🌸کابوس شب‌های کودکی سامی مقابل چشمانش بود. چشم های كارمل ضد گلوله پوش هیچوقت از خاطرش نرفت. سامي و دوستانش ده ساله بودند. جهاد چشم هایش را به روي خورشيد بسته بود و خورشيد با خيال راحت صورتش را نوازش مي كرد. حسان، محمد، سامی و یحیی روی دستان کوچکشان تابوت جهاد را حمل می‌کردند. با صدای بلند « لا اله الا الله» می گفتند. مادر جهاد اشک در چشمانش جمع شد و گفت:« بچه‌ها دیگه بسه.» 🍃جهاد روی تابوت نشست و گفت: « مامان! حالا که نوبت شهید شدن من شده میگی بازیو تموم کنیم، بذار بازی کنیم.» مادر جهاد بغضش را فرو داد، با لبخند گفت:« باشه شهید کوچولو.» 🌺صدای گنجشک ها بین صدای زنجیر چرخ تانکهای اسرائیلی گم شد. مادرها وسط کوچه دویدند، دست بچه هایشان را گرفتند و به خانه بردند. مادر جهاد داد زد: « جهاد بیا.» جهاد از روی تابوت بلند شد و دنبال سنگ به خرابه‌های خانه ناصر دوید. حسان، یحیی و محمد مثل جهاد قلوه سنگ به دست از میان خرابه بیرون آمدند. 🍃سامی می‌لرزید. خیره به سنگ‌های میان مشت‌های کوچک دوستانش شد. کنار دیوار ایستاد. سربازان کنار تانک و بلدوزر وارد محله شدن. جهاد گفت: « ایندفعه اومدن کجارو خراب کنن؟» بچه ها به سمتشان دویدند و سنگ‌ها را به سویشان پرتاب کردند. سنگ‌ها به تانک خوردند و روی زمین غلتیدند. صدای شلیک گلوله با صدای نه همراه شد. چشم‌های سامی گرد شد. از میان بچه‌ها جهاد روی زمین افتاد. صدای جیغ مادران، سامی را تکان داد. لرزان به سمت جهاد افتاده در وسط کوچه رفت. تانک‌ها بدون توجه به آنها جلو و جلوتر می آمدند. سامی خیره به مرد تیرانداز، زیر بغل جهاد را گرفت و کشید. تانک ها نزدیک تر شدند. دستان سامی دیگر نمی توانستند جهاد را با خود بکشند؛ اما اگر جهاد را رها می کرد، تانک از رویش رد می‌شد. دستانش سبک شد. حسان و محمد به کمکش آمده بودند. 🌸سامی نفس زنان به دیوار خانه ي‌ ویرانه ناصر تكيه داد. جهاد را در بغلش گرفت. گرد وغبار با عبور سربازها و تانک‌ها محو شد. سامی دست خونینش را از روی بدن جهاد برداشت. سنگی کوچک کنارش افتاده بود . آن را میان مشتش گرفت وبه سمت قامت پوشیده شده در ضد گلوله آن مرد پرتاب کرد. سنگ پشت پایش روی زمین افتاد. 🍃كارمل، كابوس هر شب سامي مدام از یک طرف میز به سمت دیگر میز می رفت. موهايش در گذر سال ها سفيد شده بود. ايستاد و با صدای فریادگونه گفت: « شما عرضه ندارین جلو ی مشت کارتن خواب و بیکارو بگیری. همه دنیا دارن بهمون می خندن، امشب با فرماند‌ه ها جلسه دارم و باید جواب بی عرضگی شما رو من بدم. به سربازاتون حالی کنین که باید سر و صداها رو خفه کنن» صدایی از هیچکس بلند نشد. جلسه با توپ و تشرهای کارمل تمام شد. 🌺با رفتن کارمل صدای پچ، پچ ها بلند شد: « خودشون و کله گنده‌ها دارند پولهارو میچاپند، میگند جلو مردم بیچاره رو بگیریم.» سامی پوزخند زد و پشت سر کارمل راه افتاد. مدام بدن خونی و صورت سفید شده جهاد جلو چشمانش جان می‌گرفت. گوشی‌اش را برداشت و تماس گرفت: « امشب قرار سرجاشه، منتظرم.» 🍃سامی پشت سربازها و روبه مردم ایستاده بود. مردم فریاد می زدند:« دوره تون به پایان رسیده، نتانیاهو ي فاسد باید محاکمه گردد.» لبخند بر لبان سامی نشست. سربازان به سمت مردم یورش بردند. صدا و موج انفجاری از گوشه شهر همه را براي لحظه اي بر سرجایشان میخکوب کرد. صدای انفجار بعدي سربازان را قبل از مردم فرار داد. چهره کارمل برای همیشه از جلوی چشمان سامی محو شد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍سرزمین زیتون‌های سبز 🇵🇸سرزمین زیتون‌های سبز با تو سخن می‌گویم. رد خونین چکمه‌های سربازان اشغالگر را چگونه طاقت می‌آوری؟ نگاه معصومانه کودکی سه‌ساله بر جسد خونین مادر را چگونه می‌بینی؟ خمپاره‌های شبانه نشسته بر رختخواب خونین را چگونه نظاره می‌کنی؟ 🪖دویدن سربازان خون آشام به سمت هدفی از جنس کودک بی‌پناه را چگونه تاب می‌آوری؟ 🕊باور دارم روزی لباس آزادی را بر تن زخمی‌ات خواهیم پوشاند. یقین دارم به امامت مولایمان حضرت حجت ارواحناله‌الفداء نماز را در مسجدالاقصی خواهیم خواند. می‌دانم چشمان به خون نشسته‌ات به انتظار چنین روزی پلک هم نمی‌زند. ✊صبر کن! ای سرزمین مقدس. به زودی لشکری از یاران دهه نودی سیدعلی، در صحن مقدس مسجد گنبد خضرایت سرود فتح و پیروزی خواهند خواند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 یدالله مع الجماعه ✨ رهبر انقلاب: بنده به حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار می‌کند؛ روز قدس را نگاه کنید... با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را می‌آورد در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را می‌بینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد می‌کنیم. امام خمینی (ره): «، روزی است که باید سرنوشت ملت‌های مستضعف معلوم شود!» 💠ای صبح نزدیک است... 🌸روز جهانی قدس گرامی باد🌸 🆔 @masare_ir