✍️مثل باغ
☀️ ظهر میدرخشد. از ماشین پیاده میشوم. دکمهی دزدگیر را میزنم، صدایش بلند میشود. دست پسر و دخترم را میگیرم و لابه لای باغ قدم میزنم.
📖لای گلها را باز میکنم، بو میکشم و باز سرجایشان میگذارم. کتابخانه و فروشگاه کتاب را میگویم. مثل قدم زدن در باغ است، باغی که هر کدام از گلهایش یک رنگ و بو دارد. انتخاب سخت است، ولی هیچ وقت دست خالی برنمیگردم. دست خالی برگشتن از این باغ، ضرر سنگینی است.
📚دستهایم را پر میکنم و برای هر کدام از پنج فرزندم، کتابی انتخاب میکنم. جملهی رهبر در ذهنم نقش میبندد:«اگر یک روز همهی مردم، اهل مطالعه شوند، دنیا بهشت خواهد شد.»
🌸من برای بهشت شدن دنیا این قدم را برمیدارم. در همین افکار هستم که خدیجه دختر مهربانم دستم را به سمت خود میکشد و با خجالت پرده از یک راز بر میدارد:«مامان من دشویی دارم.»
من😊
کتابها 😐
خدیجه😢
#روز_کتاب_خوانی
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: حسنا
به: آفریدگار یکتا
سلام خدای مهربانم
خدایی که حمد و ستایش فقط مخصوص ذات مقدس توست.
خدایی که بسیار بخشنده و مهربان است.
مهربانم دستان گنهکارمان را رها نکن.
تنها امید و چشمه روشناییام تویی.
دوستت دارم
🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️ زینب ثانی
💦آسمان، سیاهپوش غم بزرگِ رفتن توست یا معصومه جان.
عاشقان و محبینت، اشکریزان و ماتمزده به سوگت نشستهاند.
بانوی کرامتی، ای دُخت موسیبنجعفر
🔅تو مفتخری به مدال " فداها ابوها "یِ پدر
تو مفتخری به ثواب زیارتی برابر با زیارت امام معصوم
تو مفتخری به بودن حرمت، حرمِ آلُ الله
تو مفتخری به زینب شاه خراسان
⛈بانو جان! چادرت را بِتِکان روزی ما را برسان.
🏴آجرک الله یا بقیة الله وفات شهادتگونه عمهجانتان فاطمهمعصومه سلاماللهعلیها🏴
#صبح_طلوع
#فاطمه_معصومه علیهاالسلام
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨رفتار من با شوهرم چطور باشه خوبه؟
🌸آیت الله ابراهیم امینی نقل میکند:«زندگی خانوادگی علامه طباطبایی(ره) بسیار با صفا و صمیمیت بود، در فوت همسرش بر خلاف انتظار ما بسیار اشک میریخت و محزون و متأثر بود. روزی به ایشان عرض کردم: ما صبر و بردباری و تحمل مصایب را باید از شما بیاموزیم، چرا این چنین متأثر هستید؟»
🌺در جواب فرمود: «آقای امینی مرگ حق است، همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه نمیکنم، گریه ی من از صفا و کدبانوگری و محبتهای خانم است، من زندگی پرفراز و نشیبی داشته ام. در طول مدت زندگی ما، هیچگاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم، کاش این کار را نمیکرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود!»
📚یادنامهی مفسر کبیر، ص ۱۲۹
#سیره_علما
#علامه_طباطبایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🤔زن در زندگی چه کاره است؟
🌹انسان که ماشین نیست، انسان روح است و معنویت. انسان عواطف و احساسات است. حالا اگر در زندگیاش دچار تلاطم شد، همسر یک آرامشی به انسان میدهد که متلاطم نباشد. البته در صورتی که فضای خانه متلاطم نباشد.
🎙مقام معظم رهبری مدظلهالعالی، ۱۳۸۱/۰۳/۰۸
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#عکسنوشته_سوری
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️راز
📋لیست منو را از روی میز شیشه ای برداشت و آرام گفت:«پروانه، چی میخوری سفارش بدم. من چیزی از گلوم پایین نمی ره.»
🍃پروانه با انگشت اشارهی دست راستش موهای جلو سر سهیل را به هم ریخت و با ناز گفت: «اگر همسرجان میل نداره، چرا منو آورده کافی شاپ؟ منم چیزی سفارش نمیدم.»
☘️لبخند کوتاهی روی صورت سهیل نشست.«امان از دست تو، چقدر خوبه که تو رو دارم. توی لحظات سخت، خوشی و ناخوشی به فکرمی. راستش فکر اجارهی این ماه مغازه ذهنمو مشغول کرده، یه مقدار کم دارم.»
🌸پروانه تو حرفش پرید: «مگه تو همیشه نمیگفتی خدا روزی رسونه؟ حرف خودتو قبول نداری؟اگه قول بدی شوهرخوبی باشی. یه خبر خوش بهت میدم. »
☘️سهیل چشم به دهان پروانه دوخت و بیصبرانه منتظر بود: «باشه، دیگه جورابامو شوت نمیکنم این ور، اون ور اتاق.»
🍃_خوبه، ولی باید شبها هم شام درست کنی.
🌺_ ای بابا. خب! بگو دیگه نصف عمر شدم.
☘️_باشه، حالا یه خورده صبر کن تا فکرامو بکنم.
🍃سهیل با بی حوصلگی گفت: «دیگر اصلا نمیخواد خبر خوش بدهی.»
💵_پول داریم.
💰_یعنی چی پول داریم؟
🌸 _منو دست کم گرفتی.از روز اول ازدواجمون، وقتی از خرج خونه چیزی اضافه میومد، میریختم تو قلک. ان شاءالله فردا اجاره این ماه رو پرداخت میکنی.
🍃چشمان سهیل از خوشحالی برق زد. نگاهش به صورت همسرش دوخته شده بود که پرسید چرا تا حالا چیزی در این باره نگفته است؟ پروانه با هیجان جواب داد یک راز بزرگ برای روز مبادا بود.
☘️_آقا سهیل! اجازه، الان شیر قهوه با یه تکه کیک شکلاتی از گلویت پایین میره؟
🌺لبخند بر روی لبان هر دو آنها نشست.
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:یاس
به: یگانه منجی
سلام آقا جونم
ببخش ما رو که سرگرم زندگیمون شدیم و از شما غافل هستیم.
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحنا له الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨سربلند باش
✨درخت را ببین، سربلند، پرشکوه و زیبا،
بی آنکه تلاشی برای دوست داشته شدن کند، خودش است، خودت باش.
✨ تو زیبایی و برای دوست داشته شدن، کافی است روحت زیبا باشد. برخیز و امروزت را شروع کن.
✨به امروز خوش آمدی
#به_قلم_ترنم
#صبح_طلوع
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
🍁 روزی جاویدان
☘تاریخ ایران پر است از رشادتهای ملت ایران.
نگاهی به تقویم میاندازم روز ۲۶ آبان ۱۳۵۹ روزی درخشان و به یادماندنی ست.
🌸 انقلاب نوپای ایران درگیر جنگی ناخواسته شده. سوسنگرد در تصرف و محاصره دشمن بعثی است. رهبر فرزانه انقلاب امام خمینی(ره) دستور میدهد: سوسنگرد تا فردا بایستی آزاد شود.
☘کافی بود رهبر اشاره کند، جان بر کفانی بودند که سر از پانمیشناختند. قلبها بیقراری میکرد تا فرمان نائب امام زمان ارواحنافداه روی زمین نماند.
🌺 آیت الله خامنهای(دام ظله) با تدبیر و مدیریت خوب خود و با کمک رشادتهای بزرگمردانی چون شهید مصطفی چمران و دلاوری رزمندگان و نیروهای مردمی سوسنگرد را آزاد کردند.
آری اینچنین بود که لبخند شادی را بر لب ولی مسلمین نشاندند.
🦋 سالروز آزاد سازی سوسنگرد قهرمان بر همه آزادگان مبارک 🦋
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✅فرزند پروری
مقایسه کردن فرزندان با همدیگر، یکی از اشتباهترین رفتارهائی است که در خانواده به عنوان روش تربیتی حاکم است. برخی والدین در این فکر هستند که با مقایسه کردن فرزندان با همدیگر محرکی برای رشد و پیشرفت فرزندان خواهد بود، اما نمیدانند که با این کار فرزندانی با اعتماد به نفس پائین و عقدهای را پرورش و تحویل جامعه خواهند داد.
🍃مقایسه کردن فرزندان با هم، باعث کاهش اعتماد به نفسشان میشود.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#عکس_نوشته_باران
🆔@tanha_rahe_narafteh
✍️مجیده
💢از سه طرف به شهر سوسنگرد هجوم برده و شهر را به تصرف خود درآوردند. مردم حتّی فرصت تخلیه شهر را پیدا نکردند. چهار روز میشد که، ترس و دلهره در دلهای زنان و کودکان لانه کرده بود.
🍃حلیمه وارد حیاط همسایهشان، مجیده خانم شد. مجیده با دیدن لبهای لرزان حلیمه و رنگ و روی مثل گچ سفید شده اش به طرفش رفت. آغوش خود را به روی دخترِ یتیم سعد باز کرد. حلیمه معطل نکرد، خود را در آغوش خاله مجیده انداخت. شانههایش شروع به تکان خوردن کرد و اشک ریخت.
🌸مجیده دستی بر موهای نرم و سیاه او کشید: «خاله فدات بشه حلیمه جان! چی شده عزیزم؟»
☘️بغض راه گلوی حلیمه را بند آورده بود و نمیتوانست حرفی بزند.
🌺مجیده دستش را گرفت و بر روی تخت چوبی کنار حوض نشاند. به سوی کوزهآبی که دور تا دورش را گونی نخی پیچیده و هرازگاهی از حوض آبی بر رویش میپاشیدند تا آبش خنک بماند، رفت. لیوان استیل بالای سر کوزه را آب کرد و به دست حلیمه داد.
🍁حلیمه آب را یک نفس خورد. صدای ناز دخترانهاش را بلند کرد: «خاااا ل له کوکووچ چه پُپُرررره دُدُشمننه، اووونا دارن ششلیک میکنن.»
🍃مجیده شنیده بود که دشمن در حمیدیه شکست خورده و میدانست هر لحظه ممکن است به سوی مرز فرار کنند. چوب دستیاش را برداشت و حلیمه را به در خانهاش رساند. خیالش که راحت شد چشمش شش افسر دشمن را شکار کرد.
🌸فکری به ذهنش رسید. خود را به آنها نزدیک کرد و با لهجه عربی شروع کرد با سربازان عراقی حرف زدن: «اگه جلوتر برید در محاصره مردم و نیروهای سپاه گیر میکنین و کشته میشید.»
🍃- خب چه کنیم؟! ما راه مرز را بلد نیستیم.
☘️مجیده از اینکه داشت نقشهاش میگرفت خوشحال شده و گفت: «من تنهام. بریم خونه اسلحههاتون رو مخفی کنم. چند ساعتی باشید تا سر فرصت فرار کنید.»
🌺فوری داخل خانه رفتند و وارد پذیرایی شدند. اسلحهها را دادند تا مخفی کند.مجیده با گرفتن اسلحه در را روی آنها قفل کرد.
به داخل کوچه رفت همسایهها را خبر کرد و با اسلحههایغنیمتی دشمن، شش نفر عراقی را به سوی مسجد بردند.
🍃نگاه تحسینبرانگیز چشمها، بر روی مجیده زن قهرمان شهرشان سایه افکند.
#داستانک
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: حسنا
به: منجی زمان
❤️سلام به دل تنگت آقای خوبم
✨به چشمهای خیس و غصه دارت
✨نمیدانم الان کجایی؟!
🌷کی میشود جمال دل آرایت را ببینم؟
🔹کاش جهانیان میفهمیدند که تنها نیازشان تویی مهربانم.
☘کاش قدر تو را میدانستند.
🍃معلوم است که هنوز همه ما غرق دنیاییم و قدرت را نمیدانیم
وگرنه تا الان از خدای خوبم رخصت ظهور میگرفتی.
☀️ظهور کن خورشید گرمابخش عالم
ظهور کن🌟
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحنا له الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh