eitaa logo
مسار
337 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
534 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️آراسته بودن 🍀روی چمن ها خوابیده و به آسمانِ آبی لاجوردی چشم دوخته بود. خنکای چمن های زیر پهلویش و نسیم ملایمی که از لابه لای برگ های درختان سر به فلک کشیده بالای سرش، به صورتش می خورد او را در لذتی ژرف فرو برده بود. اولین بار است که به بوستان بانوان آمده،تا دوستان دوران دبیرستانش را ببیند. 🌼صدای شاد فاطمه، او را از خیالات شیرین بیرون کشید، از جا به تندی جهید تا فاطمه را در آغوش کشد و بوی بهترین دوست دوران زندگی اش را استشمام کند. لبخند روی لب های گوشتی فاطمه او را دوست داشتنی تر کرده بود. او نیز لبخند را مهمان لبانش کرد. جیغ پُر از شادی و شعف فاطمه توجه اطرافیان را به سوی خود کشانده بود؛ ولی او بی خیال همه، انگار می خواست با تمام وجود خاطره دلنشین آن لحظه را در ذهن خود به خاطر بسپارد. 🌺بعد از خوش و بش کردن، زانو به زانوی هم روی چمن ها نشستند و در چشمان هم نگاه کرده و از هر دری صحبت کردن. زینب که حالا فهمیده بود فاطمه کارشناس امور دینی است، به یاد سمیه و زندگی درب و داغونش افتاد که هر آن احتمال می رفت از هم بپاشد. شروع کرد از او گفتن، از بی مبالاتی اش در ارتباط با نامحرمان و از نارضایتی اش از زندگی اش. 🌸فاطمه که با دقت به سخنان زینب گوش می داد گفت: نمیشه یِ طرفه به قاضی رفت، تو داری تموم تقصیرا رو به گردن سمیه میندازی کمی از همسرش بگو تا بهتر بتوونم راه حل ارائه بدم. زینب شروع کرد از همسر سمیه گفتن: راستش همسرش آدم خوبیه. به نظر میاد خوش اخلاقه. فقط اینو بگم که آراسته و مرتب نیست. اونم شغلش اقتضاء می کنه چون تعویض روغنی داره. ❄️زینب که انگار مشکل اصلی را فهمیده باشد با تکان دادن سرش به حالت تأسف، گفت: بعضی مردا فکر می کنن آراستگی فقط مال زنه؛ در حالی که اسلام به آراسته بودن هر دو تأکید داره و آراسته نبودن مرد رو دلیل بی حیایی و کمرنگ شدن پاک دامنی زن می‌دونه.(۱) زینب که انگار به کشف بزرگی رسیده است تا با کمک همسرش زندگی سمیه را نجات دهد، نگاهش به در ورودی پارک افتاد که بقیه دوستانش شاد و سرحال به طرف آن ها می آیند. ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 🔹(۱)قال الإمام الكاظم عليه السلام:تَهِيئَةُ الرَّجُلِ لِلمَرأَةِ مِمّا يَزيدُ في عِفَّتِها . 🔸امام كاظم عليه السلام فرمود: آراسته بودن مرد براى زن، از عواملى است كه بر پاك دامنىِ زن مى افزايد. 📚بحار الأنوار، ج۷۹، ص۳٠۷، ح۲۳ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از: سوری به: منجی عالم بشریت سلام آقای مهربانی‌ها! مثل شما مهربان بودن و از خطاها گذشتن چه خوب است؛ کاش قدری شبیه شما شوم. نگذشتن‌ها و نبخشیدن‌ها، کینه ها و آزرده خاطر بودن‌ها بخاطر نداشتن قلبی چون آینه است؛ مهربانم از شما می‌خواهم از من بگذرید و قلبی چون آینه، آب روان، نور و پاک به این سراپا تقصیر دهید. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحنا له الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
✨زمین مطهر ⚫️صدای لا اله الا اللّه فرشتگان بلند می شود. تابوتی روی شانه ها به سمت بقیع تشییع می شود. باز هم بقیع، چه قدر این خاک قداست دارد! چه قدر این نقطه از زمین، مطهّر است! آرامگاه آسمانیان زمینی، مأمن افلاکیان خاک نشین. ◾️وای اگر لب باز کند، چه عقده ها که می گشاید، چه رازها که فاش می کند و چه گنج های پنهانی که آشکار می سازد!......... 🏴 شهادت جانسوز امام باقر علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت علیه‌السلام علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ حیوانات را اذیت بکنیم؟ 🌹شب بود. با علی آقا پشت تویوتا نشسته بودیم و راننده به سرعت می‌رفت که ما را به بچه‌هایی که توی خط فاو منتظرمان بودند برساند. داشتیم چرت می‌زدیم که صدای ترمز ماشین با صدای ناله یک حیوان قاطی شد. 🌺تا پیاده شدیم روباهی لنگ لنگان خودش را لا به لای علف‌های کنار جاده مخفی کرد. توی تاریکی با علی آقا و راننده دنبال روباه زخمی بودیم. ☘می، خواستیم به علی آقا بگوییم که برگردیم؛ اما صدای گریه علی آقا پشیمان‌مان کرد. می‌گفت: «با آن پای شکسته کجا رفته؟ اگر مادر باشد و بچه‌هایش منتظر؛ چه کسی شیرشان دهد؟!» 🌿شب از نیمه گذشته بود و ما دنبال یک روباه پا شکسته که پیدایش هم نکردیم. راوی: شهید علی خوش لفظ؛ هم رزم شهید 📚دلیل؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام،صفحه ۱۴۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠نهادینه کردن نظم ✅پدر و مادر عزیز، نهادینه کردن نظم، با سخت‌گیری بیش از حد، تفاوت دارد. 🔘اگر آن‌قدر در تمیزی خانه وسواس خرج کنیم که کودکمان حتی موقع بازی، دچار ترس و تنش باشد، قطعا راه را اشتباه رفته‌ایم. 🔘علاقه به حفظ نظم، طبق وصیت امیر المؤمنین علی علیه‌السلام (۱) سخنی است، وسواس فکری و وسواس در امور منزل سخنی دیگر. ✅مراقب خلط این مباحث و تاثیر منفی آن بر زندگی و کودکانمان باشیم. ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 🌺(۱)از وصیت‌های آن حضرت است به حسن و حسین علیهما السّلام وقتی که ابن ملجم لعنة اللّه علیه به او ضربت زد: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ ...؛ 🌸شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او می‌‌رسد را به تقوای الهی، و نظم در زندگی، و اصلاح بین مردم سفارش می‌‌کنم.» 📚نهج البلاغه، نامه ۴۷ 🆔 @tanha_rahe_narafte
⚫️ یا امام باقر علیه‌السلام همه دار و ندارت کربلایی‌ست و داغ ماندگارت کربلایی‌ست اگرچه قبر پاکت در مدینه ست غریبی مزارت کربلایی‌ست ✍ زهرا آراسته‌نیا علیه‌السلام علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️گلدان 🌺صدای تق و شکسته شدن چیزی زهره را از آشپزخانه به هال کشاند. تکه های لاجوردی گلدان از گوشه دیوار تا وسط فرش کرم رنگ پخش شده بود. زهره با اخم به مینا نگاه کرد. 🌸مینا در خودش جمع شد، انگشت‌هایش را در هم پیچید. زهره فریاد زد: « گلدونی که دوستش داشتمو واسی چی شکوندی؟ » مینا با بغض گفت:« می‌... می‌خواستم بیارمش پایین بازی کنم که یهو از دستم ول شد، شکست.» ☘️زهره مثل گرگ زخمی نعره زد:« بازی، بازی. دو دقیقه یِ جا آروم بشین. خستم کردی، هلیا مثل تو پنج سالشه؛ ولی یِ جا میشینه با اسباب بازیاش ساکت بازی می‌کنه؛ تو چی؟ عین گربه از درو دیوار خونه بالا میری. دیگه حق نداری با وسایل خونه بازی کنی، فهمیدی؟ مردم بچه دارن ، ماهم بچه داریم.» 🌺هق هق گریه مینا بلند شد و صورتش از اشک تر شد. زهره بدون توجه به گریه مینا گفت: « واسه من آبغوره نگیر، من مثل بابات نیستم که لوست کنم. برو تو اتاقت، زود باش.» 🌸مینا با دست‌های کوچکش اشک‌هایش را پاک کرد و به اتاقش رفت. خودش را روی تخت انداخت. سرش را لای ملافه کرد و گریست تا خوابش برد. ☘️عصر از خواب بیدار شد. ساکت و آرام روبروی تلویزیون نشست و برنامه کودک نگاه کرد. روز بعد و روزهای بعد مینا بی سر و صدا پای تلویزیون می‌‌ نشست و برنامه کودک نگاه می‌کرد. خنده مهمان لب‌های زهره شده بود و دیگر سر و صدا، اسباب و اثاث بازی مینا گوشه گوشه خانه پخش نبود. 🌺یکی از این روزها خواهرش و هلیا به خانه آنها آمدند. در حال خوردن چای از هر دری صحبت می‌کردند که صدای جیغ هلیا بلند شد. هر دو به سمت اتاق مینا دویدند. مینا بالای سر هلیا با اخم ایستاده بود و عروسکش را میان انگشتانش می‌فشرد. زهرا به سمت هلیا رفت و او را بغل کرد. زهره داد زد:« چی کارش کردی؟» مینا با ابروهای گره کرده به چشم‌های مادرش نگاه کرد و گفت:« اسباب بازی هامو بهش نمی دم، نمی‌خوام باهاش بازی کنم.» 🌸زهره به سمت مینا رفت و اسباب بازی را از دستش کشید، قبل از اینکه حرفی بزند. زهرا دستش را گرفت و از اتاق بیرون برد. هلیا به بغل روی مبل نشست و گفت:« با این بچه چی کار کردی؟» زهره با چشم‌های گرد گفت:« من!» زهرا سرش را تکان داد و گفت:« نه پس من. کی تو این خونه از صبح تا شب با این بچست؟ مینا، مینای شاد همیشگی نیست، چی شده؟» زهره به جای خالی گلدانش روی دکور خیره شد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: افراگل به: قطب عالم امکان 🍀سلام و صلوات بر تو ای فرزند شکافنده علوم ▪️آقاجان تسلیت عرض می‌کنم شهادت جدّ بزرگوارتان امام محمد باقرعلیه السلام▪️ مولا جان شما همانند جدّتان علوم را می‌شکافید تا جایی که پیشرفت برق‌آسای علوم در زمان حکومتتان خیره کننده خواهد بود. این مسأله در روایات، بسیار گویا و روشن مطرح شده است. جدّتان امام صادق علیه السلام می‌فرماید: علم ۲۷ شاخه دارد که تنها دو شاخه از آن تا زمان ظهور برای بشر آشکار خواهد شد و ۲۵ شاخه دیگر در زمان دولت آرمانی امام موعود آشکار می‌شود(۱). 🌱 سیدی چقدر مشتاق چنین روزی هستم. می‌دانم اشتیاق به تنهایی و بدون هیچ حرکت و تلاشی فایده ندارد. 🥀 آقا جان شنیدم خودتان هم برای ظهورتان دعا می‌کنید. چنانچه به خدا عرض می‌نمایید: خداوندا وعده‌هایی را که به من دادی تحقق بخش... و فرج مرا زود برسان و به من قدرت و نصرت ببخشای و فتح بزرگ را نصیبم گردان... مهدیا در تشرف‌ها و روایت‌ها هم به این نکته سفارش فرمودید که: تا می‌توانید برای فرج دعا کنید. (۲)🌱 آقا جان می‌دانیم هيچ كارى بدون زمينه‌سازى مناسب و تلاش، امكان بروز و ظهور نخواهد يافت و هيچ تغييرى بدون رنج حاصل نخواهد شد. وقتی با خود فکر می‌کنم که سهم ما در زمينه‌سازى ظهورتان چيست؟ آنچه به ذهنم می‌آید، این است که حداقل آن، دعاست كه در توان همه ما نيز هست. مولا جان از خودتان می‌خواهیم که به ما توفیق آن را بدهید و آمین گوی دعاهای فرجمان باشید.🥀 اللّهم عجّل لولیک الفرج 📚(۱)بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶ 📚(۲)کتاب زبور نور، ص۱۱۲ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️تولدی دوباره 👁دوباره پلک ها، باز شده اند. 🌞دوباره خورشید از پشت کوهها نگاهت می کند. 🌼 تولدی دوباره، به سویت آغوش کشیده است. امیدی دوباره، برای ساختنی زیبا و تازه. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨سر سفره تنهایی غذا خوردن می‌چسبه؟ 🌹سر سفره که می‌نشستیم، علی آقا یکی یکی سراغ بچه‌ها را می‌گرفت. تا همه نمی‌آمدند غذا را شروع نمی‌کرد. 🌷آن قدر از غذا تعریف می‌کرد، آب از لب و لوچه همه‌مان راه می‌افتاد. مخصوصا اگر سیر ترشی سر سفره بود. بسم الله می‌گفت و شروع می‌کرد. 🌱 اشتهایش را که می‌دیدم ما هم می‌خوردیم، بی‌رودربایستی. 📚یادگاران، جلد ۳۰، کتاب علی محمود وند، نویسنده: افروز مهدیان، خاطره شماره ۳۷ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌊مانند دریا 💠مهربانی کردن همیشه خوب است. ✅اگر دل دریایی‌ای داشته باشیم، در ازای مهربانی، طلب مهربانی نخواهیم کرد. مانند دریا که بی‌بهانه به همه عشق می‌ورزد. 🔘از طرفی عشق و محبت به همسر، فرزندان و والدین با اجر و پاداش معنوی فراوان همراه خواهد بود. 🔘حواسمان باشد که خداوند در خصوص پدر و مادر سفارش مؤکد نموده است تا جایی که در قرآن کریم، بعد از دستور به اطاعت از خود، نیکی به پدر و مادر را آورده است. ✅ پس چه بهتر که در برابر نامهربانی‌ها، مهر بورزیم و در انتظار اجر الهی بمانیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ایده آل 🌸سالها بود از پدر ومادرش خسته بود. خیلی از پدر و مادرهای دوستانش را می‌شناخت که ایده آل تر از پدر ومادر او بودند؛ اما پدر ومادر او، ساده، روستایی وسخت گیر بودند. 🌺تلفن زنگ خورد و پروانه گریه کنان پشت تلفن نفس نفس میزد. پروانه کسی بود که زهرا همیشه به او و پدر ومادر روشنفکرش، غبطه می‌خورد. 🌸_چی شده؟ ☘️_مردک با خودش چی فکری کرده که حالا من رو تو شهر غریب گیر آورده و فکر می‌کنه هرکاری از دستش برمیاد... 🌺_چیشده پروانه جون. درست حرف بزن. ببینم چی میگی؟ 🌸_هیچی کاش مامان بابای منم نصف مامان بابای تو منو دوست داشتن.کاش براشون مهم بود که بابت بی‌خیالی اونها نزدیک بود به تاراج برم. کاش مامان بابام روستایی بودن؛ اما یک ذره برای من ارزش قایل بودن. نه اینکه هنوزم میگن ما به تو اطمینان داریم خودت از پس مشکل برمیای. بعد هم بدون اینکه بپرسن چی‌شده، پولشونو به رخم می‌کشن و میگن برات پول می‌ریزیم و قطع میکنن.وای زهرا! چی کار کنم؟ من ساده چرا اینقدر ابلهانه راجع به آرش فکر می‌کردم. چی کار کنم الان؟ قرار بود فقط آشنا بشیم اما اون... اون شیطون هم درس میده. زهرابه دادم برس. ☘️_کجایی تو الان؟ 🌺_پارک بیش قارداش؛ اما نمتونم برگردم. ازهمه میترسم. 🌸_باشه ما چهل دقیقه‌ای دیگه اونجاییم. ☘️زهرا گوشی رو قطع کرد و همینطور که غرق تعجب بود، قصه را برای پدر ومادرش تعریف کرد.ساعتی بعد پروانه در آغوش مادر زهرا گریه می‌کرد و زهرا به پدر و مادری فکر می‌کرد که سالها مورد بی مهری او بودند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از : عطش 💧 به: آفتاب پشت ابر🌤 ای عارفِ بالله سلام و صلوات خدا بر تو ای معرفتِ عرفات همانطور که حاجیان در ماه ذی الحجه مُحرم می شوند در حرم حضرت یار ، من هم باید آرام آرام، دلم را مُحرم کنم و معتکف کوی یار شوم تا در صحرای عرفات وجودم، خیمه‌ی پشمینه‌ات را ببینم و نگاه رأفت تو را درک کنم و در روز عرفه ، در آغوش پر مهر پدرانه‌ات با معرفت، دعای جدت امام حسین علیه السلام را زمزمه کنم. پدر بزرگوارم! خوشا به حال کسانی که به آنها وعده‌ی دیدار دادی تا روز عرفه در صحرای عرفات به خیمه‌ات بیایند و تو را ملاقات کنند «آنان که خاک را به نظر، کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟» من که دستم کوتاه است، خودم را بَندِ دعا و مناجات می کنم تا باب رحمت و فنظر الینا نظرة رَحِیمَه برایم گشوده شود. 🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحنا له الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌅طلوعی دوباره 🌸امروز می تواند سلامی باشد، همراه با سلامتی و عافیت. روزی باشد، به زیبایی گل های خوشبوی محمدی. 🍀برای ساختن روزی دلپذیر و خوشایند روزی پر از یاد خدا، پر از لبخند مهربانی شروعی دوباره، بعد از طلوعی دوباره 🌼زندگیتون پر از عشق و امید 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤲 روز نیایش با خالق هستی 🔰 نهم ماه ذی‌الحجه الحرام را روز عرفه نامیده‌اند، روز نیایش و مناجات با خالق هستی؛ چرا که در این روز، در‌های رحمت الهی بر روی همه بندگان به ویژه گنه‌کاران گشوده است و همه گنه‌کاران در این روز، چشم امید خود را به خدای خود دوخته‌اند و از دنیا بریده و به خدا نزدیک می‌شوند. در این روز دعا به استجابت نزدیک است و هر ناامیدی، امیدوار بر در خانه الهی دست‌هایش را به دعا باز می‌کند. ✅ وقوف در عرفات به این منظور است که در عرفات بنشینی و تفکر کنی و با امید به رحمت حق، طلب استغفار کنی. 📚خبرگزاری دانشجو، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین مرتضی ادیب یزدی 🆔 @tanha_rahe_narafteh
💠 آیا رفتارتان اینگونه است؟ ✅زن و شوهر اگر رفتارشان بر اساس قرآن باشد، آن وقت آرامش را بر زندگی‌شان حاکم کرده‌اند. 🔘این مهم محقق نمی‌شود، مگر اینکه با قرآن مأنوس باشند. 🔘 آنوقت هست که همسرشان را با نگاه و سخن محبت آمیز، احترام می‌کنند. 🔘در برخورد با همسرشان صادقانه عمل می‌کنند و حرف می‌زنند. ✅ چنانکه مقام معظم رهبری مد ظله العالی می‌فرماید: بايد به قرآن عمل كنيم، بايد جامعه‌مان را قرآنى كنيم، بايد فكرمان را قرآنى كنيم، بايد عمل‌مان را قرآنى كنيم، بايد قرآن را باور كنيم؛ قرآن را باور كنيم و وعده‌ى قرآن را وعده‌ى صدق و حق بدانيم، همينطور كه خود قرآن مي‌فرمايد: «و تمّت كلمة ربّك صدقاً و عدلاً لامبدّل لكلماته» همچنانى كه بايد تعامل‌مان با شخص خودمان با افراد خانواده‌مان، با افراد محيط كارمان، با افراد اجتماع‌مان، با مسلمين كشورهاى ديگر، با قدرتها، با ملتها و همه‌ى اينها بايد با نَفَس و روح قرآنى تنظيم بشود. مقام معظم رهبری،۱۳۸۵/۰۷/۰۴ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 (۱)🔹کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و داناست. 📚انعام/۱۱۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍هدیه تولد 🌺بعد از پختن ناهار روی تخت دراز کشیدم، چشمانم را بستم، نفس عمیقی کشیدم، میخواستم در روز تولدم ذهنم را از هر چیزی که آزارم می دهد پاک کنم. کم کم احمد باید از راه می رسید. احمد هیچ وقت تولدم را یادش نرفته بود، بی صبرانه منتظر بودم ببینم چه هدیه ای برایم خریده است. 🌸با صدای چرخش کلید دلم یکدفعه ریخت. دستی بر روی صورتم کشیدم و به سالن رفتم. ☘_سلام احمد جون خسته نباشی؟ 🌺_سلام خانم خانما، تو هم خسته نباشی، یه چای دبش به ما می دی؟ 🌸_چشم تا شما آبی به سروصورتت بزنی آماده هست. ☘هدیه ای در دستان احمد نبود، اصلا چیزی هم نگفت ، نکند این بار تولدم را یادش رفته. غرق در همین افکار بودم که با دو چای کنار دست احمد، روی مبل نشستم. 🌺احمد چای را برداشت و از من خواست تا چشمانم را ببندم، چشم که باز کردم دو جعبه کادو که با قلب و ستاره به من چشمک میزد، قند در دلم آب کرد. حالا خیالم راحت شد که احمد مثل تمام این سالها، حواسش به من هست. 🌸_تولدت مبارک باشه عزیزم، دوتا کادو برات گرفتم یکیش چیزی هست که تو دلت میخواست داشته باشی، یکیش هم چیزی هست که من دلم میخواد تو داشته باشی البته هر وقت خودت هم خواستی. ☘دل تو دلم نبود ببینم یعنی چی هستند :« وای! همون ساعت مچی که دوست داشتم. تو بی نظیری احمد! 🌺_مبارکت باشه! البته این ساعت تو دستای تو بی نظیره! 🌸کاغذ، کادو دوم را باز کردم، لحظه ای جا خوردم چادر مشکی دوخته شده ای بود. همین طور مات و مبهوت از احمد دوباره تشکر کردم و می خواستم برای چیدن میز ناهار به سمت آشپزخانه بروم. ☘_لیلا جون چطوره به مناسبت تولدت برای شام بیرون بریم؟ 🌺_خیلی خوبه. 🌸خورشید جایش را به ماه و ستاره ها داده بود، احمد در سالن منتظر من بودم که آماده بشوم. هدیه احمد را روی دستم بستم، که چشمم به هدیه دیگرش گره خورد، احمد دوست داشت من چادری باشم اما این را هیچ وقت برایم اجبار نکرده بود، اینبار که هدیه تولدم، چادر خریده بود حتما بیشتر از قبل دلش می خواهد خانمش چادری شود. ☘با صدای احمد :«زود باش خانم چکار میکنی؟» افکارم را در ذهنم جمع و جور کردم. من هم دلم می خواست احمد را خوشحال کنم اما احمد چادری شدن من را به انتخاب خودم گذاشته بود.تصمیم را گرفتم چادر را به سر انداختم و وارد سالن شدم. 🌺برق در چشمان احمد از خوشحالی جرقه می زد :« قشنگ بودی خانم ، قشنگ ترم شدی.» 🌸با این جمله احمد هر دو بلند زیر خنده زدیم و صدای خنده هایمان در هم گره خورد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: افراگل به: قطب عالم امکان 🌧 سلام و صلوات بر تو ای باران بی‌پایان 🙏 السلام علیک یا صاحب‌الزمان 🌺آقا جان شما روز عرفه در صحرای عرفات هستید و دعای عرفه را با نوای دلنشینتان زمزمه می کنید. 🍀مولاجان خوشا به حال کسانی که لیاقت حضور در کنارتان را داشته باشند و تو از آنان راضی باشی. 🌸آقاجان برایمان دعا کن تا ما هم لایق استشمام عطر دل انگیزتان باشیم. دل را پر از طراوٺ عطر حضور ڪن  آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورڪن  آخر ڪجایے اے گل خوشبوے فاطمه(س) برگرد و شهـر را پر از امواج نورڪن   🍁اللهم عجـل لولیـک الفـرج🍁 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 ارواحناله الفداء ارتباط با ادمین: @taghatoae ادمین تبادل: @tajil0313 🆔 @parvanehaye_ashegh
✅عید قربان 🕋خوشا آنان که با حق آشنایند مطیعِ محضِ فرمان خدایند چو ابراهیم، اسماعیل خود را فدای امرِ الله می نمایند 🐑🐑🐑🐑 🆔 @tanha_rahe_narafteh
🤔 معنای قربان را می‌دانید؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌷«وَ الْقُرْبَانَ مَا یقصد بِهِ الْقُرْبِ مِنَ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنْ أَعْمَالِ الْبِرِّ»(۱) قربان، هر کار نیکی است که انسان به وسیله آن بخواهد به رحمت خدا نزدیک گردد. 🐏 قربانی کردن رمز فداکاری، از خود گذشتگی و حد نهایی تسلیم شدن در برابر خداوند است؛ یعنی همانطور که خون قربانی را در راه خداوند می‌ریزیم، برای دفاع از حریم دین و اجرای فرامین الهی حاضریم بدون فکر و تأمل از جان خود نیز بگذریم. 📚۱- لسان العرب ماده «قرب»؛ المعجم السبئی ماده «ق رب» 📚 گروه دین سایت تبیان بر همگان مبارک 🆔 @tanha_rahe_narafteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅فرزند بیشتر، تربیت بهتر 🌾فرزند بیشتر به‌ خاطر وقت گذرانی کمتر فرزندان با پدر و مادر، وقت گیرتر نیست؛ بلکه بچه‌ها مستقل‌تر بار می‌آیند. 💫برخی فکر می‌کنند تعداد بیشتر فرزندان به‌ معنی شکست در تربیت یا زحمت چند برابری است، در حالیکه واقعیت این است که شما فرزند اول را تربیت می‌کنید و فرزندان دیگر از او الگوبرداری می‌کنند. در نتیجه تربیت به تعداد فرزندان اتفاق نمی‌افتد، اگرچه رهاشدگی هم نباید وجود داشته باشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺 فنای الی الله ✨ای منای معرفت دل‌هایتان ✨روی جانان شمع محفل‌هایتان ✨در هو الهو خویش را فانی کنید ✨عید قربان است قربانی کنید 💐عید قربان بر همگان مبارک 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍وسط خیابان 🍀صدای کشیده شدن تایر ماشین روی آسفالت و ترمز ناگهانی ماشین، همه چشم ها را به آن سوی خیابان خیره کرد. 🌺لیلا که دست مادر را رها کرده بود وسط خیابان، بغض کرد. محکم عروسک خود را در آغوش گرفته و با دستش چشمان عروسکش را پوشانده بود، تا مثل خودش آن صحنه را نبیند. 💦اشک هایش مثل ابر بهاری باریدن گرفت و با چشمان عسلی اش بین جمعیت به دنبال مادر می گشت. 🌸مادرش که تازه متوجه نبودِ دخترش در کنارش شده بود و او را وسط خیابان می دید، حال خودش را نفهمید. با گریه به سوی او دوید. 🌱لیلا هم که ترسیده بود با دیدن مادر خود را به او رساند. خودش را در آغوش مادر انداخت و گریه اش شدت گرفت. 🌼مادر در حالی که او را نوازش می کرد، به او گفت: «دختر گُلم غصّه نخور، خداروشکر چیزی نشده، من پیشتم. گریه نکن خوشگلم بهت قول میدم دیگه دستتو محکم بگیرم.» ☘راننده که عصبانی بود به مادر لیلا گفت: «خانم این چه وضعشه حواستون به بچه تون باشه. عجب گیری افتادیم هاااا.» 🌱امّا مادر لیلا هیچی نمی شنید و تمام گوشش پر شده بود از گریه دخترش لیلا. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨ 🕋✨ 🍃 لبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ🍃 از:رمیصا به :امام زمان روحی فداه سلام آقا جانم عرفات چه لذتی را تجربه کرد. خوش به سعادت ذره ذره خاک عرفات که از زبان شما عرفه شنیدند. می‌دانم برای تمام چشم انتظارانتان دعا کرده‌اید. إن شاءالله دعاهایتان شامل حال همه بشریت شود. تنها یک حاجت مشترک بین همه مؤمنان به اجابت برسد كافيست. 🤲الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَجْ وَ فَرِّجِنا بِهْ 🤲 🕋✨ 🕋✨ 🕋✨ 🕋✨ 🕋✨ ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌝 نوید روشنایی 🌺آفتاب تابان الهی از پشت پنجره دلم برآمد تا نویدِ روشنایی و زندگی با طراوت باشد. 🌸بار الها سپاس که فرصتی دوباره به سویم باز شد. تا صدای عزیزانم را بشنوم. نفس کشیدنشان را ببینم. و نغمه شادی‌شان را حس کنم. این همان قشنگ‌ترین هدیه‌ی خداست. 🌼صبح زیبایِ تابستانی‌تان به خیر و شادی عزیزانم 🆔 @tanha_rahe_narafte