eitaa logo
مسجد امام رضا(ع) دیلم
334 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
52 فایل
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 کانال برای فعالیت های مسجد هست اما شامل مطالب بصیرتی، اخلاقی،اعتقادی و... نیز می باشد😎. آدرس مسجد: اردکان،بلوار آیت الله خاتمی،کوچه ۱۵۸،خیابان امام جعفرصادق(ع)،محله دیلم🌍 👇ارتباط با ادمین👇 @M8R3MIRZADEH86 @asoubaoutaou
مشاهده در ایتا
دانلود
❣امام صادق علیه السلام: ‌ 🌸آنکه کار های خود را به خدا بسپارد، به آرامشی همیشگی خواهد رسید. ‌ 📚مصباح الشریعه، ص۵۱ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_چهارم🎬: نمرود از بالای جایگاه فریاد برآورد: ای ابراهیم!
🎬: ابراهیم برای خود خانه ای چوبی بنا کرده بود و هر روز به میان مردم می رفت و مانند یک کارگر روز مزد کار می کرد، اما هر زمان که چشم مردم به او می افتاد از او و خدایش و معجزه آتش سخن می گفتند و این سخنان به گوش نمرود هم می رسید و نمرود عملا نمی توانست با حضرت ابراهیم مقابله کند، چرا که در میدان سخن و گفتار، هیچ کس به ابراهیم نمی رسید و از طرفی مقابله نظامی هم نمی توانست با او بکند،چرا که یکبار این کار را انجام داده بود و نتیجه اش شده بود معجزه ای بزرگ،یعنی می دانست که خدای ابراهیم او را به هر طریق نجات می دهد و نمرود نمی تواند جان ابراهیم را بگیرد و از طرفی بیم آن می رفت که هر چه بیشتر زمان بگذرد، مردم بیشتری به حضرت ابراهیم ایمان بیاورند و البته حضرت ابراهیم در مرحله تبلیغ دین خدا بود و همیشهٔ زمان، تبلیغ دین با دست خالی انجام نمی شود و باید منبع مالی برای خرج کردن در راه خدا موجود باشد که آن منبع را حضرت ابراهیم در اختیار نداشت. در همین احوالات، روزی بونا به نزد ابراهیم آمد و از او درخواست کرد تا ابراهیم ازدواج کند تا فرزندی از نبی خدا پا به این دنیا گذارد. ابراهیم امر مادر را که مبنی بر اراده خدا بود بر چشم نهاد و از او خواست که همسری یکتا پرست و همسو با ایشان برایش انتخاب کند. بونا که انگار قبلا به این مورد هم فکر کرده بود لبخندی زد و فرمود: دختری زیبا و پاکدامن و یکتا پرست که پدرش از انبیاء الهی ست برایت در نظر گرفتم ابراهیم لبخندی زد و فرمود نکند دختر لاحج پیامبر را می گویید؟! بونا که صورتش از خوشحالی می درخشید سری تکان داد و فرمود: آری ساره دختر لاحج را می گویم پدر ساره، لاحج نام داشت که جزو رسولان پیش از ابراهیم بود. از زمان هود نبی تا زمان ابراهیم رسولان و انبیائی بوده اند که خط توحید را در جامعه ادامه می داده اند. لاحج یکی از آن رسولان است که البته در مقام رسول باقی ماند و به مرحله نبوت نرسید، جناب ساره در زمان اوج ضعف حضرت ابراهیم، درست زمانی که همه مردم برای سوزاندن او هیزم جمع می کردند به ایشان ایمان آورده است. خیلی زود ساره به عقد ابراهیم در می آید، ساری زنی پاکدامن و متمول بود و ثروتی عظیم از پدرش به ارث برده بود، این زن پرهیزکار به مانند حضرت خدیجه، شد بازوی قدرتمندی برای ابراهیم و تمام ثروتش را به ابراهیم تقدیم کرد تا در راه تبلیغ دین خدا خرج نماید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_پنجم🎬: ابراهیم برای خود خانه ای چوبی بنا کرده بود و هر رو
🎬: بعد از ماجرای معجزه آتش، ابراهیم نیرویی مضاعف گرفته بود و در بین مردم مقبولیت پیدا کرده بود، درست است که بسیاری از مردم هنوز بت ها را می پرستیدند، اما آن واقعه باعث شده بود عزت و احترام ابراهیم در انظار عمومی بیش از قبل باشد و از طرفی اینک ابراهیم با ثروتی که ساره در اختیارش گذاشته بود، به تبلیغ دین خداوند که همان اسلام بود می پرداخت و هر روز تک و توک افرادی به او می گرویدند و ساره در همه حال یار و پشتیبان ابراهیم بود. حضرت ابراهیم به آرامی تلاش می کرد تا لایه های متعدد شرک آلودی که نمرود در بابل ایجاد کرده بود را از بین ببرد. برای از بین بردن این لایه ها لازم بود که حضرت ابراهیم به صورت مستمر و آرام سعی در از بین بردن آنها اقدام کند‌ و حالا واقعا ابراهیم تهدید بسیار بزرگی برای نمرود و حکومتش بود. به گوش نمرود تبلیغات ابراهیم می رسید اما عملا نمی توانست کاری کند، اگر قصد جان پیامبر را می نمود، میترسید دوباره خدا به امدادش بیاید و رسوایی دیگری به بار آید. نمرود پادشاهی بسیار متکبر بود و او خود را به نوعی خدای بابلیان می دانست و مقام نیمه خدایی به خود می داد، بطوریکه در هر جلسه ای شرکت نمی کرد و هیچ جا ظاهر نمیشد و برای مردم دست نیافتنی بود، اما اینک اوضاع آنقدر وخیم بود که طبق پیشنهاد مشاورینش تصمیم گرفت تا اندکی غرورش را نادیده بگیرد. مشاور اعظم نمرود به او توصیه کرد برای اینکه ابراهیم را در چشم مردم خوار و قرب و ارج پیشین خود را به دست بیاورد، باید مجلس مناظره ای با او ترتیب دهد. مشاورین نمرود سوالاتی برای این مجلس طراحی کرده بودند که ابراهیم هر طور می خواست به این سوالات جواب بدهد در تله نمرود می افتاد و نمرود می توانست بر جهل مردم سوار شود و در ظاهر ابراهیم را مغلوب کند. نمرود این نظر را پسندید و توسط یکی از کاهنان به ابراهیم پیغام داد در جلسه ای عمومی که تمام مردم و نخبگان بابل شرکت داشتند، شرکت کند تا با هم به مناظره درباره خدای خود برخیزند. این آخرین تیر ترکش نمرود بود، اگر در این مناظره دست برتر را داشت می توانست آبروی خود و خدایانش را حفظ کند و اگر از ابراهیم شکست می خورد، خوب می دانست کار فرمانروایی اش تمام است گرچه ظاهرا فرمانروا باشد. خبر مناظره به حضرت ابراهیم رسید و ایشان با کمال میل قبول کرد هر چند میدانست که نمرود حیله ها در چنته دارد. روز مناظره تعیین و مامورین حکومتی و جارچیان در همه جای شهر تاریخ آن را به مردم اعلام کردند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگزاری مراسم پر فیض دعای ندبه🤲🏻 🎙با نوای گرم حاج آقا ترابی 🔹زمان: جمعه، ساعت ۶ صبح 🔸مکان: مسجد امام رضا(ع)دیلم •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
سلام علیکم؛ این کاپشن خیلی وقته در مسجد هست و صاحبش نیومده برداره، گفتیم بزاریم در کانال مسجد که شاید صاحبش پیدا بشه...
حضرت ماه رو هم از این زاویه ببینید و کمی انرژی بگیرید😍
❣️امام علی (ع): 🌸هر زمان فقیر شدید، با خدا به وسیله صدقه دادن معامله کنید 📚 نهج‌البلاغه ، حکمت ۲۵۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰برگزاری مراسم پر فیض دعای ندبه با نوای گرم حاج آقا ترابی و نوجوان علی بنده نیاز 🗓 صبح روز جمعه، 11 آبان ماه🍂 🌐مسجد امام رضا(ع)دیلم •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•