برگرد و برایم غزلی ناب بیاور
من تشنه لبم! تشنه دلم! آب بیاور
لبریز شده کاسه ی صبرم به خداوند!
پیغام بده:« جانِ دلم! تاب بیاور!»
بیداری شبهای بدون تو مرا کشت...
برگرد و در آغوش خودت خواب بیاور
آن کودک نوپا به خدا پیر شد از عشق
همراه خودت کودکی و "تاب" بیاور!
تنهایی و افسوس رفیقم شده بی تو
اصلا تو بیا دوست ناباب بیاور...
برگرد و نثار دلِ ناشادِ من و عشق...
حرفی سخنی یا غزلی ناب بیاور!
#طاهرهاباذریهریس
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
من که مُردم دیشب از درد فراق ، آیا تو هم؟! چشم بر در تا ز من گیری سراغ ، آیا تو هم؟! من که چون پروا
احوال من مپرس که با صد هزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید
#صائبتبریزی
@mashaar🌱
ای دل... برای آن که نگیری چه میکنی؟
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بیاختیار بغض که میگیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من... جز این که بمیری چه میکنی؟!
ای عشق... ای قدیمترین زخم روزگار
در گوشهی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه میشود...
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی...!؟
#ناشناس
@mashaar🌱
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم، که میترسم
به جانَت چشم زخم آید چو میگویند تحسینم
#محمدعلیبهمنی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
به زلیخا بنویسید، که یوسف بلد است کی به فریاد دل خانه خرابش برسد... #ناشناس @mashaar🌱
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
#کاظمبهمنی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
حال و روزم شده چون زاهد رسوا مانده مثل نوحی که خوداز کشتی خود جامانده #ناشناس @mashaar🌱
تا که خلوت میکنم با خود، صدایم میکنند...
بعد، از دنیای خود کم کم جدایم میکنند...!
گوشه گیری انتخابی شخصی و خودخواستهست
پس چه اصراری به ترک انزوایم میکنند!
مثل آتش های تفریحم که بعد از سوختن،
اغلب مردم به حال خود رهایم میکنند...
ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات
مردم این شهر اینگونه دعایم میکنند!
احتمالاً نسبتی نزدیک دارم با خدا
مردم اغلب وقت تنهایی صدایم میکنند!
مثل خودکاری که روی پیشخوان بانکهاست
با غُل و زنجیرِ دائم جابجایم میکنند!
#اصغرعظیمیمهر
@mashaar🌱