eitaa logo
مشعل اندیشه
92 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
خدایا نور اندیشه و تفکر و ایمان را بر دلهای ما بتابان
مشاهده در ایتا
دانلود
چند خط درد و دل؛ درباره این روزها؛ نزدیک به ۴۰ روز است که برای رفقای‌مان، در و همسایه‌مان و همشهری‌هایمان - همان‌ها که امروز بعضاً آن‌ها روبروی خودمان می‌بینیم - در حال فریاد زدن هستیم، وقتی شهر شلوغ شود هر اتفاقی ممکن است. اما گوش شنوایی نیست ... صحنه را متفاوت می‌بینند. ؛ 👈 نه درکی از قدرت جمهوری اسلامی دارند. 👈 نه درکی از دشمن دارند. 👈 نه درکی از حجم تهاجم دشمن دارند. 👈 نه درکی از دوست دارند! 👈 نه درکی از انقلاب کردن دارند. 👈 نه درکی از فردایِ انقلاب کردن دارند. 👈 نه درکی از خسارتی که به بار می‌آورند، دارند. 👈 نه درکی از ... همه این‌ها را گفتم که در آخرش بگویم ، خود ما نیز خیلی متوجه شرایط نیستیم! همین مایی که امروز جبهه خودی می‌خوانیم‌شان. شخصاً کاری به تحلیل‌های صد من یه غازِ این روزها ندارم، اما اگر کسی صحنه را واقعی ببیند، متوجه تحیّرِ تمام دنیا از مدیریت جمهوری اسلامی شده است، از خطاهای جزئی و رسانه‌ای بگذریم ... شاید این حرف برایتان قدری سنگین و غیر قابل پذیرش باشد، قبول ... مشکل از اینجاست که متوجه حجم آتش تهیه دشمن نبوده و نیستیم. صحنه را کلان نمی‌بینیم. با کلیپ چهار تا مدرسه و دانشگاه به هم می‌ریزیم - که البته همین هم موجب تأسف است اما - متوجه نیستیم تمام دنیا در حال زدن شبانه‌روز هستند و از استیصال‌شان رو به کشته‌سازی آورده‌اند و این نظامِ مظلوم، جلوی آن‌ها ایستاده. درکی از قدرت جمهوری اسلامی و ابزارهایش نداریم، درکی از تلاش شبانه‌روزی برای حفظ امنیت در این سرزمین پهناور نداریم، درکی از آنچه رفقای دیروزمان می‌گویند نداریم، درکی از مطالبات‌شان نداریم، درکی از ... یک مشت کلی‌گویی کردم که بگویم صحنه را باید درست ببینیم و البته کنار گود نباشیم. وسط میدان باشیم و از گفتگو نهراسیم. برای دوباره‌مان تلاش کنیم. نهایتاً چه باید کرد؟! باید گفتگو کنیم ... برای گفتگو باید از پیله‌مان خارج شویم، صبر و حلم داشته باشیم، تردید نکنیم اگر با صبوری، گوش فرا دادن و البته ایستادگی درست روی اصول‌مان وارد گفتگو شویم، حداقل به هم نزدیک می‌شوند ... خون بیگناه و خون شهید را همه می‌فهمند و همه برایش ناراحتند، ولو چند روزی حرف دیگری بزنند 👤حمید_کثیری 🆔 @iran_zamaneh 🆔 @iran_zamaneh
من دلم سوخت! اینبار دلم برای خودمان سوخت! برای همه ی ما که این روزها نه خواب خوب داشتیم، نه خوراک و تفریح خوب... مایی که این روزها کمر همت بستیم برای جهاد تبیین،لرزه بر بدنمان افتاد و بغض در گلو تا مبادا راه امام و شهدا ناتمام بماند،مبادا کم کاری ما باعث شود بدهکار خون شهدا شویم،بدهکار امام خوبمان_خمینی کبیر_. این روزها که زیر گرمای آفتاب عرق بر پیشانی نشسته،کوچه به کوچه گشتیم تا رهگذری ببینیم و دعوتش کنیم به مشارکت در انتخابات، برای رأی به انتخاب اصلح و جهش و قدرت بیشتر ایران؛تازه به خود آمدم که چرا روزها و ماه های قبل اینگونه نبوده ام و این چنین جا مانده اند!! من دلم برای خودم سوخت! این روزها که خواب از چشمم رفته و در همان اندک خوابم نیز رؤیای کمک به انتخاب مردم را میبینم و ظهور را ترسیم می کنم؛تازه معنای ،آتش به اختیار و جهاد تبیین رهبرم را میفهمم.جهاد این روزهایم کجا و جهاد روزهای قبل که با عافیت طلبی همراه بود کجا !! من دلم برای خودم سوخت! این روزها که جبهه ی حق کامل روشن بود و مردم اما اسیر گوساله ی سامری؛از خدا بارها و بارها خواستم تا به من،به ما هم زبان فصیح هارونی بدهد برای روشنگری و چه خدای خوبی که باز هم به ما فرصت داد و مدد رساند.اما مگر می شود کم کاری هایمان در طی این سالها برای نشان دادن جبهه ی حق را با یک هفته و دو هفته جبران کرد؟ آن هم حقی که سالها باطل رویش را پوشانده،در درونش ریشه دوانده و به ظاهر خویش زر و زیور آویخته!! و البته که لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظیم.شدن که می شود اما نیاز به امداد الهی دارد.و شاید این امداد نیاز به ما. من امشب دلم برای خودمان سوخت. نمازم را خواندم و در سجده به هق هق افتادم و زیر لب مدام استغفار کردم و گفتم: _"خدایا غلط کردم؛ برای روزهایی که باید از حق دفاع می کردم و نکردم. برای روزهایی که باید حق را داد می زدم و شکرانه اش را بجا می آوردم ولی سکوت کردم. برای روزهایی که به بهانه ی گرما و سرما و الان وقتش نیست و نمی شود پشت حق را از روی عافیت طلبی خالی کردم. برای روزهایی که نگران تخریب رابطه ام با دوست و همسایه بودم اما نگران تخریب شدن جبهه ی حق نه ! برای روزهایی که من هم با سکوت به آن گوساله ی سامری زر و زیور عطا کردم! خدایا من غلط کردم. مرا ببخش! را ببخش!و با این بلا امتحان نکن!" ان شاءالله نیاید روزی که پشیمان شویم از روزهایی که بخاطر ترس از دست دادن جایگاه علمی و اجتماعی و خانوادگی،بخاطر ترس از تیغه ی تیز برنده ی زبان مردم حق را کتمان کردیم و منیت خویش را ذبح نکردیم... و حالا باید مذبوح بزرگتری را قربانی کنیم. ✍ مریم سادات 🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی 🔶🔹 @shabakeafsaran